دوشنبه ۲۳ اسفند ۱۴۰۰ - ۱۰:۲۶
آلیسایی که زمستانی در درونش دارد

کتاب «زمستان آلیسا» داستان دختری به نام آلیسا است که یک سال از مرگ پدرش می‌گذرد و او همچنان غصه‌دار است و به دنبال پدرش در رویاها و خواب‌هایش می‌گردد.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، کتاب «زمستان آلیسا» نوشته زوران دروِنکار رمان نوجوانی است که به تازگی از سوی انتشارات افق با ترجمه فریبا فقیهی منتشر شده است.

این کتاب داستان دختری 10 ساله به نام آلیسا است که با مادرش زندگی می‌کند و پدرش در یک روز بارانی در مقابل چشمانش تصادف می‌کند و کشته می‌شود. این دختر از همان موقع حتی اگر در آفتاب تابستان نیز باشد هم یخ می‌زند آن هم نه فقط دست‌و‌پایش، بلکه تمام جانش شبیه زمستان می‌شود، دکتر‌های متخصص به او می‌گویند به بیماری ویروسی مبتلا شده است؛ اما آلیسا ته دلش می‌داند که خبری از ویروس نیست. حالا یک سال از مرگ پدر آلیسا می‌گذرد؛ اما او همچنان به دنبال خاطراتی است که او را به پدر وصل می‌کند و در ذهنش در جستجوی پدر است.

آلیسا در خواب، سه کودک را می‌بیند که سرنوشتی شبیه خودش را دارند، به این ترتیب می‌فهمد همه‌چیز به خودش بستگی دارد و اگر بخواهد می‌تواند از وضعیت طاقت‌فرسا و سرمای همیشگی نجات پیدا کند.
این رمان دارای دو بخش کلی با 50 فصل است.

در قسمتی از کتاب می‌خوانیم:
«باورش نمی‌شود مرده‌ها زنده شوند. به نظرش اتفاق وحشتناکی است، تصور کردنش هم خوب نیست. پس چرا کشیش آن داستان را توی کلاس تعریف کرده؟ و خدایی که مواظب همه هست و همه را می‌بیند، پس کی به داد آلیسا می‌رسد که این‌جور دارد یخ می‌زند؟
کمی قبل از اینکه آلیسا چشم‌هایش را ببندد، برای اولین‌بار در زندگی‌اش، دعا می‌کند. می‌خواهد با پدرش درد دل کند.
با اینکه آلیسا دلش می‌گیرد برای پدرش از پاهای یخ‌زده‌اش بگوید - چون او هم غصه‌دار می‌شود – ولی این کار را می‌کند. البته اولش ازش معذرت‌ می‌خواهد که فقط چیز‌های غصه‌دار برای تعریف کردن دارد، آخر غم‌و‌غصه‌ی پدر هم کم نیست، چون دیگر نمی‌تواند آلیسا و مادرش را ببیند.»

چاپ اول این کتاب در 224 صفحه، شمارگان 1100 نسخه و با قیمت 60 هزار تومان راهی کتاب‌فروشی‌ها شد.
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها