شنبه ۱۴ اسفند ۱۴۰۰ - ۰۹:۴۴
آرا سیاسی ابن سینا می‌تواند معاصر سازی شود/ بهترین حکومت از دیدگاه شیخ‌الرئیس

می‌توانیم از مجموعه آثار ابن‌سینا از رساله‌هایی که نوشته شده از کتاب شفا، کتاب نجات، کتاب تعلیقات، دانشنامه علایی و از رساله‌های مختلفی که بوعلی‌سینا چه در فلسفه و چه در منطق نوشته، به طور مفصل آراء سیاسی او را به دست بیاوریم و این آراء را معاصر سازی کنیم و برای نسل امروز بیان کنیم. با تعاون و تعاملی که میان عقل و دین در این زمینه فراهم می‌شود و تجربه بشری در داشتن سیاست‌های مختلف، می‌توانیم به راهکارهای راهبردی و عملی در تنظیم بهترین نوع سیاست دست یابیم.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) فرشته ندری ابیانه استاد دانشگاه بوعلی‌سینا که با عنوان «حکمت عملی از منظر بوعلی‌سینا» طی نشستی مجازی صحبت می‌کرد در جلسه دوم و در ادامه بررسی‌های علمی خویش درباره حکمت عملی، سیاست مدن از منظر شیخ‌الرئیس، ابن‌سینا را بررسی کرد.
 
نگاهی به مطالب جلسه نخست درباره اخلاق و تدبیر منزل
ندری‌ابیانه درباره مباحث مطرح شده درباره اخلاق و تدبیر منزل که در جلسه نخست آن را بررسی کرده بود، گفت: کار حکمت عملی، نظام سازی عقلانی دین است و کار دین بیان حقایق عقلی و زبان قابل فهم برای مردم است. حکمت عملی بررسی رفتار ارادی انسان در مسیر سعادت است. همان‌گونه که انبیاء الهی آمده‌اند تا انسان را به سعادت دنیوی و اخروی برسانند.
 
او ادامه داد: در بحث اخلاق گفتیم که غایت اخلاق تحصیل سعادت است و روش آن محاسبه و عادت است که بستگی به نگرش انسان دارد. انسان خود را در چارچوب دنیای مادی ببیند و به جسم خود توجه کند یا اینکه به روان خویش بپردازد و سعادت اخروی را طالب باشد.
 
به گفته این محقق فلسفه، در بیان رابطه اخلاق با تدبیر منزل و با سیاست مدت می‌‎خواهیم نتیجه بگیریم که هر کدام از اجزای مدینه، باید در جای خود قرار بگیرند و نقش خود را درست ایفا کنند تا ما به یک جامعه ایده‌آل برسیم. جامعه‌ای که نمونه عملی آن جامعه مدینة‌النبی است که پیامبر در رأس آن جامعه قرار دارد و امور دنیا و آخرت مردم را رهبری و هدایت می‌کند.
 
سیاست مدن برای تدبیر امور مردم
استاد دانشگاه بوعلی‌سینا سپس به طرح مباحث مطرح شده در زمینه سیاست مدن از منظر ابن‌سینا پرداخت و افزود: برای سیاست معانی مختلفی بیان شده اما اگر بخواهیم سیاست را به معنای مثبت آن تعریف کنیم؛ سیاست یعنی تدبیر امور دین و دنیای مردم برای رسیدن به سعادت است. معنای منفی سیاست که شاید در ذهن برخی به معنای مکر، خدعه و فریب به هیچ وجه در فلسفه سیاسی و حکمت عملی مطرح نمی‌شود. سیاست همان تدبیر امور مردم است برای نیل به سعادت دنیوی و اخروی.
 
او با اشاره به اینکه فارابی مدینه را به فاضله، جاهله و فاسقه تقسیم می‌کند و ارکان آن را بیان می‌کند یادآور شد:  ابن‌سینا نیز به بحث از انواع مدینه می‌پردازد و بوعلی معتقد است مدینه فاضله مدینه‌ای است که مردم سعادت را در آن می‌شناسند و مطابق آن عمل می‌کنند. در مدینه جاهله مردم سعادت را نمی‌شناسند و طبق آن عمل نمی‌کنند. مردم مدینه فاسقه، سعادت را می‌شناسند اما مطابق آن عمل نمی‌کنند.
 
ندری ابیانه گفت: راه رسیدن به سعادت هم شناخت و هم عمل است، هم حکمت عملی و هم حکمت نظری است. هم ایمان و هم عمل صالح است و اگر غیر از این باشد سعادت به دست نمی‌آید.
 
او با بیان اینکه در مباحث تاریخ فلسفه، تأثیر افکار شیعیان دوازده امامی و اسماعیلیه بر افکار ابن‌سینا مشخص است گفت: چون خارج از بحث این درس گفتار است ما فرض می‌گیریم که مبانی تفکر بوعلی‌سینا برگرفته از تفکر شیعه دوازده امامی و اسماعیلیه در مباحث سیاسی است. بوعلی‌سینا به تصریح به نقش شریعت و نبوت در تشکیل حکومت دینی می‌پردازد.
 
ندری ابیانه عنوان کرد: از نظر حکیم اولین وظیفه قانونگذار، شناساندن خدا به مردم است (اصل توحید)، به واسطه ارسال پیامبران، که آمده‌اند زندگی مردم را اصلاح کنند. پیامبران این مهم را از طریق تذکر انجام می‌دهند. تذکر زبانی و فکری که نتیجه این تذکر را در عبادت مشاهده می‌کنیم.
 
او با طرح این سوالا که فلسفه عبادت چیست؟ خیلی از جوانان امروز می‌پرسند که ما چرا باید عبادت کنیم؟ مگر خداوند به عبادت ما نیازی دارد؟ چرا به شکل خاصی عبادت کنیم؟ چرا نماز را باید در پنج نوبت اقامه کنیم و به زبان عربی بخوانیم؟ تاکید کرد: ابن‌سینا در قرن چهارم به این سؤال پرداخته و فلسفه عبادت را بیان کرده؛ که عبارت است از رسوخ ذکر خداوند، بازگشت به خویشتن و تداوم دست یافتن به سنن الهی به زبان ساده چرا خداوند عبادت را بر ما واجب کرد؟ چرا در قالب خاص، چرا با تکرار یک عمل خاص؟ بوعلی، هم در "نمط العارفین" از کتاب "الاشارات والتنبیهات" و هم در آثار دیگر به این موضوعات پرداخته و مقدمات آن را مطرح می‌کند.
 
او  با اشاره به  مقدمه نخست توضیح داد: انسان موجودی اجتماعی است، اگر انسان را به طبیعت اولیه و چه به طبیعت ثانویه بدانیم همان‌گونه که علامه طباطبایی در تفسیر المیزان مطرح می‌کند؛ موجودی اجتماعی است زیرا انسان موجودی نیازمند است.
 
این مدرس دانشگاه گفت: «خُلِقَ الانسانُ ضعیفاً» همه موجودات وقتی که ایجاد می‌شوند وسیله ادامه حیاتشان در اختیارشان است. حیوان لباس بر تن دارد؛ اما انسان، بشر است. به معنای عریان از هر پوششی؛ و نیاز به لباس، مسکن و تغذیه دارد و هیچ کدام از اینها برای انسان مهیا نیست و مجبور است اینها را فراهم کند. ابن‌سینا می‌گوید همه اینها برای یک فرد اگر غیر ممکن نباشد کار بسیار سختی است. بنابراین انسان‌ها نیازمند تعامل با یکدیگر هستند تا نیازهای هم را برطرف کنند.  
 
ندری ابیانه درباره مقدمه دوم گفت: در اجتماع خلاف است، چرا؟ زیرا نیازهای انسان زیاد بوده و بی نهایت و متنوع است و امکانات نیز کم است. انسان‌ها باهم دیگر برای رسیدن به منافع درگیر می‌شوند.
 
او در توضیح مقدمه سوم افزود: برای رفع اختلاف، نیاز به قانون است و برای قانون، نیازمند واضع قانون هستیم. اگر تک‌تک افراد وضع قانون کنند که با بی قانونی تفاوتی ندارد. اگر برگزیدگانی از انسان‌ها بخواهند وضع قانون کنند نتیجه آن را در دنیای امروز دیده‌ایم که قانون‌های بشری چگونه است. واضع قانون خداست که نیازی به موجودات دیگر ندارد و برطرف کننده نیاز موجودات دیگر است و خدواند عالم و قادر است بر رفع نیازها و حکیم است.
 
به گفته او، اسم قانونی که خدا برای بشر وضع می‌کند دین است. انسان برای ادامه زندگی اجتماعی به دین نیاز دارد. دین فقط سعادت اخروی نیست آنچنان که گروهی تصور می‌کنند بلکه حتی برای زندگی بر روی زمین به دین نیاز داریم.
 
ندری ابیانه عنوان کرد: ابن‌سینا می‌گوید مگر می‌شود خدایی که گودی کف پا، ابرو، و مژه را قرار داده است از نیاز اساسی انسان که حفظ بقاء نوع انسانی است غفلت کرده باشد و دین را برای انسان قرار نداده باشد؟ انسان برای اینکه بتواند زندگی کند به دین نیازمند است. اولین انسان روی زمین، نخستین پیامبر الهی حضرت آدم است. شاید جوانان سؤال کنند مگر جوامع غیر دینی که زندگی می‌کنند، وجود ندارند؟ از جوانان می‌پرسیم آیا این جوامع از اول دین نداشتند؟ یا الان دین را کنار گذاشتند؟ اگر امروز دین خود را کنار گذاشتند آیا پایه‌های اول اجتماع یعنی اخلاق و خانواده در آنها در معرض خطر واقع نشده است؟ آیا سنگ زیربنای اجتماع دچار ویرانی نشده تا به ناگاه شاهد فروپاشی این تمدن نوین باشیم؟
 
او با بیان اینکه ابن‌سینا بعد از این مقدمات که دین حافظ بقاء نوع انسان است، مطرح می‌کند که دین نیز نیاز به نگهداری دارد و نگهدار دین، تعالیم و آموزه‌های دینی است که باید برای هر عصر و نسلی بکر، دست نخورده و بدون تحریف باقی بماند افزود: پیامبر اسلام به عنوان آخرین پیامبر مبعوث گشته و بعد از او دین چگونه در قرن چهاردهم به دست ما رسیده است؟ بوعلی‌سینا عبادت را حافظ دین می‌داند. آموزه‌های دین از طریق عبادت به دست ما رسیده است و نه از طریق تاریخ و مورخان. نمازی که امروز در قالب مشخص و با الفاظ مشخص می‌خوانیم همان نمازی است که مسلمانان صدر اسلام می‌خوانده‌اند. شاید خیلی از شرایط تغییر کرده باشد، اما عبادت چون در قالب خاص خودش و با تکرار حفظ شده به دست ما رسیده است.
 
او با اشاره به چگونگی انتخاب پیامبر اسلام در نگاه ابن سینا گفت: وظیفه رسول، رساندن است؛ انسان بپذیرد یا نپذیرد، دارای اختیار است. ابن‌سینا بعد از اینکه بحث نبوت را پایه فلسفه سیاسی خود مطرح می‌کند به موضوع دوم می‌رسد. اختلاف اولیه مسلمین در خصوص مسئله خلافت و امامت بود. امامت یعنی تعیین جانشین پیامبر از طریق خدا و پیامبر با اسامی مشخص نص گفته می‌شود. در مقابل نص، اجتهاد یا انتخاب مردم است مانند آنچه که در سقیفه پس از رحلت پیامبر رخ داد. بوعلی‌سینا درباره امامت و خلافت داوری کرده است. در صفحات 451 و 452 بخش الهیات از کتاب شفا در باب فی الخلیفة و الامام و وجوب طاعتهما؛ برتری نص بر اجماع در انتخاب جانشین پیامبر را اعلام می‌کند. اینکه جانشین پیامبر را خدا انتخاب کند و به زبان پیامبر بگوید بهتر است. بوعلی می‌گوید ارسال رسل، انزال کتب و آمدن جانشین برای اجرای فرامین پیامبر برای رفع اختلاف است. انتخاب خلیفه از جانب مردم تازه اول اختلاف است. برای اینکه اختلاف برداشته شود باید امامت همان مسیری را طی کند که اصل رسالت و نبوت طی کرده است و آن انتخاب الهی است.

به گفته ندری ابیانه، ابن‌سینا وظایف امامت را مطرح کرده است که از جمله انجام وظایف عبادی، وضع قوانینی برای بهبود نظام خانواده و اجتماع و ایجاد تعادل در اخلاق و عادات که امروزه با آن فعالیت‌های فرهنگی می‌گوییم. شرکت و نظارت بر امور اقتصادی، حفظ امنیت برای جامعه و وضع قوانینی برای مقابله با دشمن خارجی و تعیین حدود برای بازدارندگی و مبارزه با جرم.

این محقق درباره رویکرد ابن‌سینا نسبت به حکومت توضیح داد: او می‌گوید حکومت باید سازمان‌هایی برای اداره کارهای مختلف اعم از صنعتی، سیاسی، مالی و انتظامی تشکیل دهد. حکومت باید جلوی تقلب، فریبکاری، سوداگری، کم فروشی، احتکار و گرانفروشی را بگیرد. زیرا اینها مسائلی است که جامعه را با خطر روبرو می‌کند. شیخ‌الرئیس معتقد است که حکومت باید برای تعلیم و تربیت عمومی سازمان‌هایی ایجاد کند و در نظام آموزشی که دایر می‌کند به تربیت نسل توجه کند. بوعلی همچنین می‌گوید چرا در شرع و دین بعضی امور حرام و برخی حلال است که باید روی آنها تأکید شود.
 
او با بیان اینکه ابن‌سینا غیر از کتاب‌های فلسفی مثل شفا و الاشارات، در مباحث منطقی نیز به بحث سیاست می‌پردازد و در بخش منطق از کتاب شفا، در آن‌جایی که از خطابه سخن می‌گوید، سیاست را مطرح می‌کند گفت: صناعات خمس از دیدگاه منطقیون، برهان، جدل، خطابه، شعر و مغالطه است. بخش خطابه بیشترین نسبت علمی با بحث سیاست دارد. ابن‌سینا بیشترین مطالب را در بخش خطابه در باب سیاست مطرح می‌کند.
 
ندری ابیانه با بیان اینکه ابن‌سینا به بحث مشاورت به‌طور مفصل پرداخته است گفت: کار مشاور در اموری است که جزئیات آن در شرع مقدس وارد نشده است. اموری که جزء ضروریات دین است در شرع آمده و نمی‌توان آن را عوض کرد. اما بسیاری از امور به مقتضای زمان و شرایط، قابل قانونگذاری و وضع قوانین اجرایی است. کار مشاور این است که جزئیاتی که حکم شرعی مشخصی درباره آن وارد نشده را مشخص و استخراج می‌کند. در خصوص فقه نیز همین موضوع مطرح است و این‌گونه تعریف می‌کنیم که استنباط احکام شرعی فرعی با ادله است. فقیه روی احکام شرعی مانند نماز خواندن نظر نمی‌دهد بلکه روی فرعیات مانند شکیات نظر می‌دهد.

به گفته این محقق، خلاصه مطالبی که در سیری در حکمت عملی از دیدگاه بوعلی‌سینا مطرح کردیم این است که ابن‌سینا با توجه به مباحث سیاسی مطرح شده پیش از خود، مثل مباحثی که ارسطو در کتاب سیاست به آن پرداخته، این است که باید هدف هر حکومتی زندگی خوب باشد و شیوه حکومت و چگونگی تنظیم زندگی مشترک مردم است. همچنین تربیت افراد باید تابع قوانین مدنی باشد که حکومت عهده‌دار آن است.
 
این محقق فلسفه گفت: با توجه به تعالیمی که بوعلی از فارابی گرفته و اقسام مدینه فاضله و غیر فاضله‌ای که فارابی آنها را بیان می‌کند؛ بوعلی‌سینا مدینه واقعی را ترسیم می‌کند که رئیس مدینه او همان نبی است و به دنبال رسالت، بحث امامت و تعیین به واسطه نص و تصریح و اختیارات حاکم در قانونگذاری و قضاوت را بیان می‌کند. وی مقدماتی مثل زندگی اجتماعی انسان، نیاز به قانون و اینکه واضع قانون خداوند است و وظیفه قانونگذار الهی تحصیل نظام احسن است را ذکر می‌کند. ابن‌سینا با همه این مباحث، تفرقه در امر انتخاب جانشین پیامبر را بد می‌داند و حتی در حد کفر قلمداد می‌کند و علت آن را تبعیت از هوای نفس می‌داند و وظایف قانونگذار را به شرحی که بیان شد مطرح می‌کند.
 
او با بیان اینکه ابن سینا سیاست اخیار را به عنوان نوع بهتر حکومت معرفی می‌کند یادآور شد: البته در عالم واقع ممکن است ترکیبی هم از این سیاست‌ها باشد و اینگونه نباشد که اینها هر کدام غیر قابل ترکیب با نوع دیگر باشد. مثلاً حکومت اخیار می‌تواند آزادی‌های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و فکری را برای انسان فراهم کند. می‌تواند انسان را به ثروت هم برساند. می‌تواند کرامت را هم در بر بگیرد. حکومت اخیار می‌تواند اهداف حکومت‌های دیگری را در بربگیرد.
 
ندری ابیانه گفت: می‌توانیم از مجموعه آثار ابن‌سینا از رساله‌هایی که نوشته شده از کتاب شفا، کتاب نجات، کتاب تعلیقات، دانشنامه علایی و از رساله‌های مختلفی که بوعلی‌سینا چه در فلسفه و چه در منطق نوشته، به طور مفصل آراء سیاسی او را به دست بیاوریم و این آراء را معاصر سازی کنیم و برای نسل امروز بیان کنیم. با تعاون و تعاملی که میان عقل و دین در این زمینه فراهم می‌شود و تجربه بشری در داشتن سیاست‌های مختلف، می‌توانیم به راهکارهای راهبردی و عملی در تنظیم بهترین نوع سیاست دست یابیم.
 
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها