این جزئیات بیوگرافی مختصر تقریباً تمام آن چیزی است که ما از زندگی اپیکتتوس میدانیم. در حالی که درباره برخی از این جزئیات تردید وجود دارد -نمیتوان مطمئن بود که آیا او برده به دنیا آمده است یا در جوانی به این وضعیت دچار شده- واضح است که او زندگی آسانی نداشت. همچنین میتوان با اطمینان گفت که دنیای او آرام و قابل پیشبینی نبود: اگر اپیکتتوس از زادگاهش در ترکیه امروزی در حدود 65 پس از میلاد به رم آمده بود، همانطور که برخی معتقدند، بیتردید کودکی پرتلاطمی را سپری کرده. بعید نیست که او شاهد آتشسوزیای بوده که دو سوم شهر را به آتش کشید و یک سال در فضای سیاسی چنان پرتلاطمی زندگی کرد که چهار امپراتوری مختلف را دید که دو تن از آنها به قتل رسیده و یکی دیگر نیز خودکشی کرد و با این حال اپیکتتوس هر آنچه را که نیاز داشت داشت. او زمانی، به گفته یکی از دانشآموزانش که گفتهها و آموزههای او را یادداشت میکرد، عنوان کرد: «این اتفاقات نیست که مردم را ناراحت میکند، بلکه قضاوت در مورد آنها است.»
این ایده یکی از ارکان مکتب فلسفی معروف به رواقی است که توسط زنونِ فیلسوف در آتن در جریان تحولات، بحرانها و خشونتهای قرن چهارم قبل از میلاد پایهگذاری شد. این نیز یکی از بسیاری از آموزههای مکتبی است که هنوز هم میتوانیم از آن بیاموزیم و به همین دلیل است که امروزه بازتاب آن را در بسیاری از حوزهها از جمله روانشناسی، ادبیات و حتی الهیات میبینیم. رواقیها به ما میگویند که چه جنگ باشد چه یک بیماری همهگیر، بحران سلامتی یا مالی، مهم نیست که زندگیمان چقدر چالشبرانگیز است و هنوز هم میتوانیم پیشرفت کنیم. به گفته «کاره اندرسون»، رواقیگرایی مکتبی بود «برای روزهای سخت و دشوار که به دنبال راهنمایی مردم برای زندگی خوب بود، حتی زمانی که دنیای اطراف آنها غیرقابل پیشبینی و آشفته بود.»
همانطور که اپیکتتوس گفت، برای رواقیون، این خود چیزی نیست که باعث آشفتگی میشود. موضوع این است که شما چه فکری راجع به آن میکنید. همچنین وجود چند چیز که در ید کنترلمان نیستند، بیش از مبارزه با شرایط به ما ضربه میزند. برای رواقیون یکی از مهمترین نکتهها شناسایی این عوامل خارجی است. این مکتب معتقد است که نه تنها میتوان در مواجهه با یک موقعیت وخیم آرام ماند، بلکه این چالشها دقیقاً همان روشی است که ما یاد میگیریم آرام باشیم، بهگونهای که باید از آنها استقبال کرد، ایدهای که در عبارات امروزی «هرچه تو را نکشد، قویتر میکند» نمود پیدا میکند.
سنکا پیشنهاد کرد که بحرانهای پیش رو حتی ممکن است نشانه ای از لطف خدایان باشد: به هر حال، خدایان میخواهند که «مردان خوب» تا آنجا که ممکن است برجسته باشند، بنابراین منطقی است که شرایط ویژهای را برای امتحان آنان ایجاد کنند. چنین چالشهایی همچنین به ما امکان میدهد تا زندگی را به طور کلی بهتر درک کنیم. سنکا زمانی نوشت: «همیشه خوش شانس بودن و گذراندن زندگی بدون پریشانی به معنای ناآگاه ماندن از نیمی از جهان طبیعی است.»
نکته مهم در این میان، ماهیت غیر قابلپیشبینی رویدادها و بحرانهایی است که در برابرمان قد علم میکند: باید به خاطر داشته باشیم که سنکا و سایر رواقیون معتقد بودند که حتی بدترین شرایط ممکن است در نهایت برای ما خوب تمام شود. رواقیون طرفدار پذیرش رادیکال واقعیت بودند. آنها معتقد بودند که واقعیت به معنای تغییر مداوم، از دست دادن و سختی است.
به همان اندازه که رواقیها از پذیرش واقعیت، به دور از تسلیم شدن در موقعیتهای سخت حمایت میکردند، دوست داشتند برای آنها آماده شوند. به هر حال، انسانها وقتی به آینده فکر میکنند، تمایل دارند که سرخوش باشند: بلایای طبیعی، بیماری یا جنگ ما را تحت تأثیر قرار نمیدهد وقتی که یک سرمایهگذاری تجاری یا یک رابطه عاشقانه البته به خوبی پیش برود.
سنکا زمانی نوشت: «بهتر است بر اندوه خود غلبه کنیم تا فریب آن را بخوریم.»
این مقاله ترجمه خلاصهای است از منبع زیر:
https://www.bbc.com/future/article/20220308-what-ancient-philosophers-teach-us-about-uncertain-times
نظر شما