اندیشههای دکتر احد فرامرز قراملکی بررسی شد؛
صلواتی: قراملکی میخواهد منطق را برای علوم دیگر حاضر کند/ نمازی: قراملکی سلبریتی گریز است
صلواتی گفت: قراملکی میخواهد منطق را برای علوم دیگر حاضر کند بدین معنی که میخواهد منطق را در علوم دیگر حی و حاضر کند و این در آثارشان مشخص میشود و نمیتوان اثری یافت که در آن ردپایی از منطق نباشد. او میگوید منطق امر انتزاعی نیست.
شجاعی جشوقانی نیز دراین نشست با اشاره به کارنامه علمیقراملکی گفت: ایشان در سه حوزه ورود پیدا کردند؛ نخستین حوزه منطق پژوهی است. وقتی کتاب فرهنگ چاپ میشد، مقاله بسیار خواندنی و درخشانی در سال 1368 با عنوان «جایگاه منطق در معرفت بشری» به قلم دکتر قراملکی دیدم.
او گفت: دومین حوزه مطالعاتیایشان اخلاق پژوهی است که در عرصههای اخلاق حرفهای، کاربردی و سازمانی آثار مختلفی به قلمایشان به چاپ رسیده است. سومین حوزه پژوهشی قراملکی مطالعات روش شناسی و میان رشتهای علوم انسانی است و دراین حوزه اثر برجستهای توسطایشان تدوین شده است. البته آثار دیگری هم توسط ایشان قلمیشده است که شاید ذیل این سه حوزه نگنجد.
عبدالله صلواتی دانشیار دانشگاه شهید رجایی و دکترای فلسفه اسلامیدر ادامهاین نشست درباره آثار قراملکی گفت: گاهی اشخاص سیاهههایی ارائه میدهند که نه در پی دغدغهای است، نه بر اساس مطالعاتی شکل گرفته و نه میخواهد نیازی را رفع کند اما برخی از آثار ناظر به مساله است و میخواهد نیاز جامعه را برطرف کند. تک تک آثار استاد ازاین دست است و به معنای دقیق کلمه دغدغه برطرف کردن نیازهای جامعه را دارد.
صلواتی از دریچه منطق به آثار قراملکی پرداخت و با اشاره به «قدرت نگاره» ایشان توضیح داد:این انگاره قطعهای از پازل کلی است که کنار تفکر منطقی استاد مینشیند و آن را کامل میکند. اگر بهاین قطعه توجه نکنیم، در حوزه اخلاق دچار پند بیهوده و از سوی دیگر دچار مغالطه پهلوان پنبهای میشویم.
این استاد فلسفه اسلامی با اشاره به نوآوری و خلاقیت استاد در منطق عنوان کرد: نوآوری قراملکی بهاین دلیل است که همواره دلهره شناسایی مساله و رفع نیاز دارد واین در تدریس، تالیف، ارتباط با جامعه و ...ایشان دیده میشود. به طور مثال در منطق، استاد سراغ بخشهایی رفته که کمتر به سراغ آن رفتیم مانند موجهات.اینها جریان زندگی را مبتنی بر منطق میکند. از سوی دیگرایشان به دنبال میراث فکری به طور عام و میراث منطقی به طور خاص است؛ به طور مثال سراغ اعم و الاخص فخر رازی میرود و به متفکرانی میپردازد که کمتر به آنها توجه شده است. قراملکی با نگاه آکادمیو علمیو فارغ از پیش فرض نکاتی از فخر رازی و یا حتی زکریای رازی بیان میکند که آن را میتوان مبنای تفکر منطقی گرفت و مااین را پیشتر در عرصه آکادمینداشتیم.
او تاکید کرد: در پی این دغدغه حل مساله،ایشان دست منطق را میگیرد و به داخل شهر میآورد و میگوید باید به منطق عام اندیشه توجه کنیم، چون منطق برای شهر و جامعه است.
صلواتی در ادامهاین نشست با بیاناینکه قراملکی احیاگر منطق دو بخشی درایران است تاکید کرد: تلاشهایایشان میخواهد پازل کلی را شکل بدهد که نشان دهد منطق برای زیستن، حل مساله، قرآن، اقتصاد و ... است و نمیخواهد در دانشگاه و آکادمیو ... منزوی باشد.
این استاد فلسفه به شان معلمیبرجسته او اشاره کرد و گفت: قراملکی به دنبال درگیر کردن دانشجویان با کلاس و برگزاری کلاسهای گرم و پویاست. هیچ وقت از پیش سناریویی به جز تفکر انتقادی وجود نداشته وایشان همواره آزادانهاین فرصت را به دانشجویان برای پرسشگری و به چالش کشیدن استاد میداد. کلاسهایایشان زنده، جذاب و تازه است و کسل کننده نیست و در واقع بر اساس دغدغهای مسایل مورد نظرایشان فهرست میشود و البتهاین به معنایاین نیست که از ابتدا فرمت همه چیز مشخص باشد بلکهایشان کشف جدیدی داشته و با بازانگاری موتور محرکه مطالعات میان رشتهای میخواهد تولید دانش کند و ازاین جهت آثارش محصولاین موتور محرکه مطالعات میان رشتهای است و دغدغه هم سرنوشتی و تفکر انتقادی دارد.
صلواتی درباره باز تعریف علم و تولید علم از سوی قراملکی گفت: ایشان به دنبال تولید علم بر اساس انگاره است. همه چیز از یک نظر به ذهن بر میگردد بااین تفاوت که ذهن لایههای مختلفی دارد و آن لایه پنهان و قدرتمند که مقدم بر همه طرحوارههای ذهنی و تصدیقات و ... است، انگاره است. اگر ما بهاین منطقه نرسیم میتوانیم خیلی راحت زندگی کنیم، ارتقا بیابیم و ... اما مشکل این است که انگاره ما را رها نمیکند و نیاز به تصحیح و بازسازی دارد.
صلواتی افزود: برخی از انگارهها کم رمق، پرتوان، مخرب و ... است. استاد سعی میکند از مجموع این انگارههای متعارف و نامتعارف استفاده کند تا روح تازهای به علوم انسانی و تفکر منطقی ببخشد. استاد قدرت انگاره را رها نکرد و قدرت انگارهایشان در تفکرات جدیدشان دوباره به منطق، مطالعات میان رشتهای و ... بر میگردد و غوغا میکند.
به گفته او، قراملکی انگارههای مخرب را در اخلاق سازمانی و مطالعات میان رشتهای رصد میکند و سعی میکند بر اساس انگارههای پر توان آن را بازسازی کند. در اخلاق نیز او انگارههای مخرب را شناسایی میکند و سعی میکند انگارههای پر توان را جایگزین آن کند.اینها تلاشهای قراملکی برای بازانگاری منطق است. او منطق را به مثابه سلامت دستگاه فرهنگی میداند که میتواند تحول ایجاد کند.
این استاد فلسفه عنوان کرد: او از انگاره استفاده کرده و آن را به هم سرنوشتی سازمانی گره میزند و میگوید که چگونه به سوی بالندگی پیش برود. او میگوید انگاره کمک میکند هم سرنوشتی ما از بین نرود. از سوی دیگر در هم سرنوشتی سازمانیایشان بحث ارتباطات راهبردی را بیان میکند و میگوید باید مهندسی ارتباطات کنیم.اینها ظرافتهایی هست که در کلامایشان است.
صلواتی یادآور شد: بحث آشنایی زدایی از مطالعات میان رشتهای یکی دیگر از تلاشهایایشان است و از سوی دیگر او میخواهد منطق را برای علوم دیگر حاضر کند بدین معنی که میخواهد منطق را در علوم دیگر حی و حاضر کند واین در آثارشان مشخص نمیشود و نمیتوان اثری یافت که در آن ردپایی از منطق نباشد.
این استاد فلسفه با بیاناینکه قراملکی بحث حاضر سازی منطق و مطالعات میان رشتهای در ارتباط با شهر و جامعه را مطرح میکند افزود: او میگوید منطق امر انتزاعی نیست و در آن کل صنعت، جامعه، مدیریت و ... بیمارستان منطق هستند.
صلواتی با اشاره به نگاه شبکهای و حرکت به سوی انگاره توسط قراملکی گفت: او تلاش میکند منطق عام اندیشه را احیا کند تا شهروندان بتوانند کمتر آسیب ببینند. برخی میگویند منطق کاربردی است و نباید انتزاعی باشد.اینها نیاز به برنامه جامع و علمیدارد و استاد با تدوین آثاری مانند اخلاق حرفهای، قدرت انگاره و ... تلاش کرده در کناراین ادعا محتوا و برنامه اش را نیز عرضه کند. محور بعدیاین است که بسیاری از فیلسوفان علم میگویند علم در انزوا خلق نمیشود و هویت جمعی دارد. قراملکی هویت جمعی علم را پاس داشته و سعی کرده گفتمان علمی را به صورت خلاق و انتقادی پیش ببرد و کارگاهها و کلاسهایایشان سعی میکند سقراط وار به تولد مفاهیم انتقادی کمک کند. او گفت وگوهای اصیل با دانشجویان دارد و سراسر تفکر انتقادی در آن موج میزند.
نمازی در ادامه این نشست با بیاناینکه قراملکی سلبریتی گریز و تجلیل گریز است گفت: این موضوع گاهی شیخ ما را به کنج برده است. وقتی گفت و گو حول کشف حقیقت میچرخد شما شوق و علاقه را در برخی از اساتید مانند قراملکی میبینید. در میان رشتهایها گشودگی نسبت به رای دیگری، رشته دیگر، نقد خود و ... مهم است و گشودگی ما را به تواضع علمیمیکشاند. باید دید چه قدراین تواضع علمیامروز مهم است.
او یادآور شد: شما امروز خودشیفتگیهای علمیزیادی میبینید! همه ادعای دانستن همه چیز را دارند. متاسفانه امروزه بین رشتهایها گرفتار حسد هستند. ما ازایشان یاد گرفتیم که چگونه مدیریت حسد کنیم.این گشودگی سویه تاریک هم دارد و برخی بین رشتهایها را به مجلس عروسی تشبیه کردند که دم در پدر و مادر عروس و داماد میایستند و اجازه ورود غریبهها را نمیدهند. گاهی هم بین رشتهایها به مجلس عزا تشبیه میشود که شلوغ شدن آن بد هم نیست. استاد قراملکی در طولاین سالیان رویاین حوزه متمرکز بودند و هرجا حس شده ذوق ورز بین رشتهای وجود دارند، تاکید بر روشمندی بیشتر کردند.
او با بیان اینکه یکی از گمشدههای بین رشتهای این است که افراد کنار هم قرار نمیگیرند توضیح داد: مهارت قراملکی دراین باره بسیار مثال زدنی است وایشان میتواند افراد را به خوبی کنار هم بنشاند.
این مدرس فلسفه با اشاره به رشتههای بین رشتهای و حوزههای بین رشتهای گفت: ایشان رشته بین رشتهای نساخته چون فکر میکند ما به تفکر بین رشتهای بیشتر نیازمندیم. چون اکنون ما درگیر تورم مدرک و دانشجو هستیم بنابراینایشان هیچ گاه تلاش نکرده به سوی تاسیس رشتهای حرکت کند. مفهوم انگاره توسطایشان یک چراغ قوه برای روشن کردن سایر مفاهیم در رشتههای دیگر است.
نمازی با بیان اینکه یکی دیگر از ویژگیهایایشان تذکرشان به دو مفهوم کاربرد و عمومیسازی دانش است گفت: کاربرد گاهی به ابتذال کشیده میشود چون شما نباید کاربرد را به قیمت تحقیر نظرورزی بیان کنید. از سوی دیگراین سوال مطرح میشود که چرا عمومیسازی دانش رخ داده است؟
او افزود: اساتید اولیه دانشگاه تهران معلم بودند و استاد قراملکی جز بازماندگان آن نسل هستند و بازمانده آن سلوک هستند؛ وقتی شما معلم مدرسه باشید دغدغه عمومیسازی دانش دارید. ما کمتر استادی داریم که به راننده اتوبوسهای بین شهری درس داده باشد!این اتفاق بزرگی در تاریخ علوم انسانی کشور است.
او با اشاره به بحث فلسفه پژوهش عنوان کرد: ما باید درباره وزن تحقیقاتمان بحث کنیم چون گاهی فکر میکنیم نفس تحقیق خوب است و نیاز نیست آن را اعتبار سنجی کنیم.این متریک مانیا و فتیش شمردن است. من اولین بار از زبان استاد واژه پژوهش بیهوده را شنیدم وایشان میگفتند گاهی بسیاری از پژوهشها به ضد خودش تبدیل میشود.
اخلاق حرفهای امروز در حوزههای مختلف مدیون قراملکی است
رستم فلاح نیز در ادامهاین نشست با اشاره به طرح اخلاق حرفهای از سوی قراملکی گفت: اخلاق حرفهای، اخلاق حرفههاست. استاد میگوید کسانی که نمیتوانند متوجهاین ترکیب شوند گرفتار هزینه و فایده میشوند وگرنه فراوان توضیح دادند هدف اخلاق نامشروط است. ما وقتی صحبت از اخلاق حرفهای میکنیم هدف ورود به حرفههای غیر انتقاعی هم هست و باید مصادیق عام آن را هم دید.
او ادامه داد: اگر اکنون دنبال آثاری با عنوان اخلاق حرفهای باشید، عناوین منتشر شده زیادی میبینید که بسیاری ازاینها درکی که از اخلاق حرفهای دارند با درکی که استاد به ما آموخته متفاوت است رهیافت کسانی که اخلاق حرفهای آموزش دادند فردگرایانه است اما نزد استاد رهیافت اخلاق حرفهای سازمانی است و اخلاق سازمانی اساسا ابداع ایشان است. معنای رهیافت سازمانی این نیست که ما فقط به سازمان توجه داریم و نه منابع انسانی بنابراین اخلاق سازمانی ازاین منظر مورد توجه است.
او افزود: اخلاق حرفهای و سازمانی که توسط قراملکی آغاز شده یک جریان است و یک بحث هم عرض آکادمینیست. من در کتابی جریان شناسی فکری فرهنگی درایران معاصر را شرح دادم و 5 جریان مرتبط با اخلاق حرفهای را آوردم و در آن اخلاق حرفهای ابداع شده توسط استاد قراملکی را هم بیان کردم.
او با بیاناینکه اخلاق حرفهای امروز در حوزههای مختلف مدیون قراملکی است و ردپای ایشان دراین حوزهها دیده میشود یادآور شد: اخلاق حرفهای با رهیافت سازمانی امروز یک جریان است. جامعه شناسان جریان را یک جمعیت مدیریت شده میدانند و برایش بنیان گذاران مشخص در نظر میگیرند. از سوی دیگر ما باید جریان را وقتی جریان بدانیم که فعال و زنده است و تاثیرگذاری اش پایدار است. همچنین جریانها دست به تشکلهایی میاندازند که ماندگار باشند. حال سوالاین است که آیا جریان ابداع شده توسط استاد قراملکی جریان است؟ پاسخ بهاین سوال مثبت است چوناین مولفهها در جریانایشان وجود دارد.
فلاح با اشاره بهاینکه قراملکی در حوزه اخلاق حجم تولیدات بسیاری داشته است و تعداد کارگاههایایشان در سازمانها و شرکتهای مختلف قریب به 200 کارگاه بوده است گفت: از سوی دیگر شاگرد پروری و جذب علاقه مندان از ویژگیهای برجستهایشان است و میتواند علاقه مندان را از حوزههای دیگر کنار هم گرد بیاورد.
او ادامه داد: ارتباط استاد با صنعت بسیار مهم است وایشان سند جامع اخلاقی برای بسیاری از سازمانها نوشته که خروجیهای بسیار خوبی داشته است. از سوی دیگرایشان نقش موثری در تدوین متون درباره اخلاق حرفهای در دانشگاهها دارد. قراملکی پژوهشکده اخلاق حرفهای و انجمن اخلاق حرفهای را راه اندازی کرده است. این مسایل در کنار حضور در فضای مجازی و ... باعث شده جریانی توسطایشان در حال وقوع و کنشگری باشد.
این استاد دانشگاه گفت: ایشان نگراناین هستند که اخلاق حرفهای شخص محور نباشد اما اخلاق حرفهای مدیونایشان است و باید به صراحت رویاین موضوع تاکید کرد. من پژوهش مفهومیدراین حوزه ندیدم اما توسطایشان کارهای خوبی صورت گرفته است. برای اخلاق سازمانی نقش استراتژیک قائل نبودند اما استاد رویاین وجه تاکید کرده است از سوی دیگر قراملکی وجه وطنی برای اخلاق سازمانی قائل شده است. مکاینتایر را در غرب به عنوان یک نظریه پرداز میدانند اما قراملکی درایران به مثابه یک مصلح اجتماعی است.
ما نیازمند ساختن انگارههای قدرتمند برای ساختن تمدن هستیم
قراملکی هم در پایاناین نشست طی سخنانی گفت: وقتی میخواهم در برابراین همه لطف حرف بزنم فقط میتوانم از واژه شرمساری خاکسارانه استفاده میکنم. اگر دنبالاین باشیم که چه چیزی پیش میراند، تفتن به حقیقتی است که میتواند دردناک، مایه شوربختی یا خوشبختی باشد و آن حقیقت هم سرنوشتی است ما چه خانواده، سازمان، کشور، کره زمین و ... باشیم هم سرنوشت هستیم واین هم سرنوشتی یک قدرت فوق العادهای دارد که میتواند مثل سوراخ شدن یک کشتی باشد که ساکنانش را غرق میکند یااینکه آنها را به ساحل میرساند.این قدرت هم سرنوشتی میتواند ما را خانواده، سازمان، کشور، جهان و ... بکند.این قدرت هم سرنوشتی میتواند عامل بازندگی یا بالندگی ما باشد.
او با طرحاین سوال که آیااین قدرت هم سرنوشتی نیاز به هدایت ندارد افزود: سوالاین است که چگونه میتوان هم سرنوشتی را از جهت گیری به هلاکت به بالندگی و رشد و سرآمدی برساند. پاسخاین است که اخلاق میتواند در همه سطوح هم سرنوشتی را هدایت کند.
این استاد فلسفه با بیاناینکه سرآمدی، گمشده اخلاق است و سرآمدی میتواند نقش بزرگی در تمدن ما داشته باشد یادآور شد: اگر من در کارهایم روی سلامت تاکید کردم به دلیل زخمیاست که از بی اخلاقی بر پیکر ما وارد شده است.
او با بیان اینکه بهره وری اولین مفهومیاست که من را به خود گرفت گفت: چون وضعیت بهره وری ملی ما فاجعه است و بهرهوری قدرت دارد. دومین مفهوم قدرتمندی که من را تسخیر در بحث پیش بینی پذیری بود چوناین مفهوم هم قدرت سازنده دارد آن چیزی که مخرب است پیش بینی ناپذیری است چون در پس آن کاهش بهره وری ملی است.
او ادامه داد: سومین مفهومی که من را گرفت و قدرت دو سویه سازندگی و تخریب دارد مفهوم انگاره است و آن را وامدار فروید هستم و در نتیجه نگاه دیگری نسبت به آنچه که در ادبیات رواشناسی تصویری وجود دارد، دارم.
قراملکی گفت: ما نیازمند ساختن انگارههای قدرتمند برای ساختن تمدن هستیم و به زودی کتاب مدیریت انگاره را به دست ناشر میسپارم. آخرین مفهومیکه من را به خود گرفته هم سرنوشتی است که روی آن پژوهش میکنم.
بر اساساین گزارش در پایاناین مراسم از کتاب «در کوی خیال» که به تازگی درباره افکار و اندیشههای احد فرامرز قراملکی تألیف شده است رونمایی شد.
نظر شما