طرح و نقد نظر قائلان به تعطیل حکومت اسلامیدر دوران غیبت، در میان نظریات مختلف مخالف حکومت اسلامیکه البته پاسخ به همه آنها لازم و ضروری است، جایگاهی ویژه پیدا کرده و حیاتی و سرنوشت ساز شود. کتاب حاضر به این موضوع پرداخته است.
مولف در بخشی از مقدمه کتاب مینویسد: «ولایت فقیه یک اندیشه پذیرفته شده از سوی علمای بزرگ شیعه در طول تاریخ بوده است. با وجود اختلافاتی که میان فقهای شیعه در میزان اختیارات و دامنه ولایت فقیه وجود داشته و دارد؛ اصل ولایت فقیه امری در حد اجماع و مورد تأیید قاطبه عالمان بزرگ شیعی است. تا حدی که از نظر امام خمینی (ه) ولایت فقیه از موضوعاتی است که نیازمند به برهان نیست و به تعبير صریح ایشان: «ولایت فقیه از موضوعاتی است که تصور آنها موجب تصدیق میشود و چندان به برهان احتیاج ندارد. به این معنی که هرکس عقاید و احکام اسلام را، حتی اجمالا دریافته باشد، چون به ولایت فقیه برسد و آن را به تصور آورد، بی درنگ تصدیق خواهد کرد و آن را ضروری و بدیهی خواهد شناخت. اینکه امروز به ولایت فقیه چندان توجه نمیشود و احتیاج به استدلال پیدا کرده، علتش اوضاع اجتماعی مسلمانان عموما و حوزههای علمیه خصوصا، میباشد» (خمینی، ۱۳۷۸. الف: 3). اهمیت و جایگاه حکومت در اسلام از منظر امام خمینی (ره) به حدی است که مینویسند: «بلکه میتوان گفت که اسلام خود حکومت با همه شؤون آن است و احکام، قوانین اسلام هستند و شأنی از شؤون آن میباشند، بلکه احکام بالعرض مطلوب هستند و ابزاری برای اجرای حکومت و بسط عدالت هستند، پس اینکه در روایت شریف فرموده است. «فقیه در اسلام است، همان طور که دیوار شهر دژ آن است» معنایی نمییابد جز اینکه فقیه والی و حاکم اسلام باشد همان طور که رسول اکرم و همه ائمه (ع ) بر همه امور حکومتی ولایت دارند.
به عبارت ساده تر میتوان بیان داشت که ولایت عامه (مطلقه) از نظر حضرت امام یعنی اینکه فقیه جامع الشرایط دارای همه اختیارات حکومتی پیامبر اکرم و امام معصوم است: این خاصیت که عبارت از علم به قانون و عدالت باشد ... اگر فرد لایقی که دارای این دو خصلت باشد به پا خاست و تشکیل حکومت داد، همان ولایتی را که حضرت رسول اکرم (ص) در امر اداره جامعه داشت دارا میباشد؛ و بر همه مردم لازم است که از او اطاعت کنند. این توهم که اختیارات حکومتی رسول اکرم (ص) بیشتر از حضرت امیر (ع) بود، با اختیارات حکومتی حضرت امیر (ع) بیش از فقیه است، باطل و غلط است. البته فضایل حضرت رسول اکرم (ص ) از همه بیشتر است، لكن زیادی فضائل معنوی اختیارات حکومتی را افزایش نمیدهد، (خمینی، ۱۳۷۸،الف: ۴۰). به عنوان تنها یک مثال از فقیهان قبل از امام خمینی (ره)، مرحوم محمد حسن نجفی مشهور به صاحب جواهر در کتاب معروف خود جواهر الكلام در باره ولایت فقیه قائل به وجوب آن و حتی امکان وجوب عینی آن بر یک فرد خاص است (نجفی، ۱۳۹۱، ج ۲۲: ۱۵۶).
بر همین اساس است که رهبر معظم انقلاب اسلامیبیان میدارند: «این مسئله تشکیل حکومت در زمان غیبت از نظر علمای شیعه واجب بوده است، نه فقط جایز. یعنی علمای شیعه در شمار چیزهایی که همواره به آنها اعتقاد داشتند در طول زمان، لزوم بازگرداندن حاکمیت جامعه به محور الهی آن بود، که از نظر آنان این محور الهی فقیه بوده و این در حقیقت ادامه مبارزه سیاسی انمه ما بود» (خامنه ای، ۱۳۹۴: ۲۶۹). البته اندیشه ولایت فقیه به خصوص پس از تشکیل آن مورد مخالفت و دشمنیهای فراوانی از سوی مخالفان حضور اجتماعی دین و دشمنان حکومت دینی قرار گرفته است. اما در میان مخالفان حکومت اسلامیو ولایت فقیه، قائلین به تعطیل حکومت در عصر غیبت (که آراء ایشان موضوع نوشته حاضر است) وضعیتی متفاوت دارند. قائلین به این منظر هر چند به طور کلی و عام مخالف ایجاد حکومت اسلامی در دوره غیبت هستند، اما خود را تمام پیرو مکتب اهل بیت معرفی میکنند و در مخالفت با حکومت دینی به دلایلی به ظاهر دینی استناد میکنند. از این رو ماهیت استدلالهای این دسته نیز کاملا متفاوت با استدلالهای سکولار سایر مخالفان حکومت اسلامی و استدلالهایی دینی و بر مبنای احادیث (و نظرات عالمان دینی) است.»
مولف ادامه میدهد: «استناد قائلان به تعطیل حکومت در عصر غیبت به روایات و ادله در ظاهر دینی دو تنگنای اساسی برای تمامیمسلمانان انقلابی و دلسوزان حاکمیت الهی ایجاد میکند. از یک سو، وجهه دینی سردمداران این منظر، در ظاهر مزیتی برای آنها ایجاد کرده و باعث میشود نقد و طرد موضع آنها حساس تر و سخت تر شود چرا که مدعی آن هستند که مطالب و نظرات اهل بیت عصمت و طهارت (ع ) را بیان میدارند؛ و از سوی دیگر استدلالهای دینی و حدیثی این گروه باعث میشود، احتمال اینکه بسیاری با هدف خیر و حقیقت جویی به این نظریه گرایش پیدا کنند افزایش یابد. این موارد باعث میشود طرح و نقد نظر قائلان به تعطیل حکومت اسلامیدر دوران غیبت، در میان نظریات مختلف مخالف حکومت اسلامیکه البته پاسخ به همه آنها لازم و ضروری است، جایگاهی ویژه پیدا کرده و حیاتی و سرنوشت ساز گردد.
این عوامل مؤلف را بر آن داشته است تا در یک اثر تفصیلی، که خلاصه ای از آن پیش روی شماست، ابتدا به طرح و بیان همدلانه این نظر اقدام کرده و سپس نقد دقیق و مستند آن را در دستور کار خود قرار دهد.
واضح است، آشنایی با استدلالهای قائلین به این نظر و توان پاسخگویی متقن به ادله آنها، از ضروریات هر دانشجوی انقلابی علوم انسانی اسلامیاست، که نگارش نسخه ای خلاصه از اثر تفصیلی مؤلف در این باب نیز برای پاسخ به همین نیاز بوده است. با این همه پژوهش پیشرو خالی از ضعف و کاستی نیست. از یک سو حامیان این نظر (به واسطه برخی ملاحظات سیاسی و غیره) از ارائه متن مکتوب و روشن از استدلالهای خود به صورت یک کتاب تفصیلی و با آثار علمیدیگر خودداری میکنند و تلاشهای نظری آنان صرفا در حد جلسات تبلیغاتی و سخنرانیهای مذهبی پراکنده باقی مانده است. همین امر نقد نظرات آنها و حتی جمع بندی و ارائه یک صورت بندی جامع از آراء آنها را مشکل میسازد. از سوی دیگر، حجم فراوان مستندات حدیثی له و علیه این نظر، به حدی است که امکان طرح تمامیاین مستندات در این کتاب مختصر ناممکن است.»
نظر شما