به مناسب سالروز قیام 15 خرداد
چرا رژیم پهلوی میکوشید اطلاعات قیام 15 خرداد را پنهان و مخفی کند؟/ تلاش برای فراموش شدن اسناد قیامی خونین
اسناد صورت مذاکرات هیئت دولت علم در روزهای ۱۵، ۱۸ و ۲۹ خرداد ماه ۱۳۴۲ حکایت از وحشت اعضای دولت وقت از عمق دامنه قیام دارد و اعتراف داشتند که «حادثه بزرگی اتفاق افتاده» و «اعلام حکومت نظامی آخرین تیر ترکش بوده است.»
نگاهی به وقایع پیش از 15 خرداد 1342 که منجر به سرکوب و کشتار عده زیادی از مردم ایران در شهرهای مختلف شد، حکایت از آن دارد که حکومت در برخورد با اعتراضات مردمی نسبت به دستگیری و انتقال امام خمینی به تهران از قبل برنامههای سرکوبگرایانهای در دست اجرا داشت. از جمله یکی از مهرههای حکومتی که در این سرکوب و کشتار پررنگ است، اسدالله علم نخست وزیر و دوست گرمابه و گلستان محمدرضا شاه پهلوی است که بنا بر اسناد و روایات نقش اصلی را در هدایت نیروهای نظامی در خفه کردن اعتراضات 15 خرداد و اعلان حکومت نظامی پس از آن دارد.
پاک کردن خیابانهای از وجود تظاهرکنندگان
علم با توجه به تظاهرات پراکنده قبلی این را پیشبینی میکرد. او پیش از این نیز در جریان مخالفتهای روحانیان و مردم با برنامههای ضددینی دولت تاکید کرده بود که قصد هیچگونه عقبنشینی و تجدیدنظر ندارد و با معارضان شدیدا برخورد خواهد کرد. او در مواجهه با تظاهرات گسترده مردم معتقد بود این بار دیگر مساله با فرستادن چندتا پاسبان و پراکنده کردن تظاهرات حل نخواهد شد و در صورت لزوم میبایست به قوه قهریه متوسل شد. دکتر علینقی عالیخانی، وزیر اقتصاد کابینه علم که ویراستاری داشته الان را برعهده داشته، درباره چگونگی برخورد اسدالله علم نخستوزیر با تظاهرکنندگان ۱۵ خرداد 1342 مینویسد: «علم در روزهای حساس قیام ۱۵ خرداد فعالیت خستگیناپذیری داشت و با مقامهای انتظامی پیوسته در تماس بود و خود از کلانتریهای مناطق حساس شهر سرکشی میکرد و به همه مسئولان هشدار میداد خود را برای رویارویی با آشوبی بزرگ آماده کنند. بدینسان هنگامی که در بامداد روز 15 خرداد تظاهرات در تهران و دیگر شهرهای اطراف تهران آغاز شد علم آمادگی کامل داشت و به رئیس شهربانی وقت، سپهبد نعمتالله نصیری تلفنی دستور تیراندازی داد. هنگامی که شورش در اولین ساعات روز ۱۵ خرداد آغاز شد نخستوزیر به دفتر کار خود رفت و تا پایان بحران در همان جا ماند. فقط ملاقات کوتاهی با شاه پریشان و عصبی به عمل آورد و گزارش گسترش شورش را به اطلاعش رساند. شاه به حدی پریشان بود که علم بدون اینکه هیچگونه دستورالعملی درباره نحوه برخورد با بحران دریافت کند به دفترش بازگشت. اما هنگامی که به دفتر خود رسید ناآرامیهای تهران و شهرهای اطراف داشت اوج میگرفت و به سایر شهرها نیز تسری پیدا میکرد. وی دریافت اگر به فوریت دست عمل نزند هزینه اعاده نظم برای رژیم گرانتر خواهد شد. نخستوزیر، فرماندهان، نیروهای مسلح، پلیس و ژاندارمری را به دفتر خود فراخواند. آنها به طور رسمی و به ترتیب درجه در مقابل نخستوزیر به صف ایستادند او به اختصار اما قاطع صحبت کرد و از آنها خواست تا خیابانها را از وجود تظاهرکنندگان پاک کنند، واکنش نیروهای امنیتی حکومت ناامیدکننده بود، آنها اعتراف کردند لازمه پاک کردن خیابانها آن است که نظامیان شورشیان را به گلوله ببندند و نتیجه آن کشتار مردم است اما علم راسخ بود و تاکید کرد آنها باید به فرامین او را به عنوان رئیس دولت به اجرا بگذارند.
اسناد صورت مذاکرات هیئت دولت علم در روزهای ۱۵، ۱۸ و ۲۹ خرداد ماه ۱۳۴۲ حکایت از وحشت اعضای دولت وقت از عمق دامنه قیام دارد. آنها اگر چه مرام و مسلک قیام را به گمان خود «ارتجاع» و «کمونیسم» میدانستند اما اعتراف داشتند که «حادثه بزرگی اتفاق افتاده» و «اعلام حکومت نظامی آخرین تیر ترکش بوده است.» در عظمت قیام همان بس که آن را قابل مقایسه با هیچ یک از قیامهای گذشته نمیدانستند: «بلوای امروز شبیه هیچ کدام از قیامهای گذشته نیست. این از ]قیام[ سیام تیر هم مهمتر است.» و به همین علت بود که با وجودی که ساواک و نیروهای انتظامی اطلاع قبلی داشتند اما عملا کاری نتوانستند برای پیشگیری آن انجام دهند و غافلگیر شدند.
حکومت نظامی برای جمعآوری اجساد کشتهشدگان
تصویب ۵۰ روز حکومت نظامی نشان از عمق ترس هیات حاکمه از سقوط حکومت پهلوی در نتیجه قیام ۱۵ خرداد بود. در پی تصویب حکومت نظامی از جانب دولت و اعلان آن از رسانههای گروهی سپهبد نعمت الله نصیری نیز به عنوان فرمانده نظامی تهران اطی علامیهای هرگونه رفت و آمد در پایتخت و حومه را از ساعت 20 ممنوع کرد. هدف از حکومت نظامی، سرکوب شدید مردم، دستگیری افراد مورد نظر در شب، جلوگیری از تجمع و حرکت مردم و جمعآوری اجساد و انتقال به مکانی نامشخص جهت محو آثار کشتار و مشخص نشدن تعداد کشتهشدگان بود. گزارش بخش ۳۱۱ ساواک تحت عنوان تظاهرات در بازار در صبح روز ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ حاکی از آن است که عدهای به حالت دو، چهار و پنج نفری از مسجد جامع حرکت و در بازار میگویند «مردم دکانها را ببندید خمینی را گرفتهاند.» در ساعت 11:05 ماموران ساواک راجع به تظاهرات بازار گزارش کردند: «وضع خیابان مخبرالدوله و اسلامبول به صورت غیرعادی درآمده و اکثرا مغازهداران مشغول بستن مغازههای خود هستند.» همان ساعت گزارش دیگری نشاندهنده شروع تیراندازی در بازار تهران، تعطیلی بازار و تحریک مردم برای اعتراض و شورش است. ساعت ۱۱:۱۰ تحت عنوان تظاهرات بازار، مامور ویژه گزارشی اطلاعات داده که «زد و خورد خیابانی در ابتدای خیابان لالهزار شروع و عده مخالفین در خیابان مذبور حدود ۸۰۰ نفر است.
گزارش دیگری حاکی از این است که «در حدود ۳ هزار نفر که از دزارشیب به تجریش آمده بودند به کلانتری حمله کرده و عدهای پاسبان و شخصی مجروح و شایع است که دو نفر به قتل رسیده و در نتیجه بازار تجریش تعطیل گردید. عدهای نیز از خیابان خلیلی به طرف ساواک شمیران حرکت کرده ولی از حمله به ساواک منصرف گردیدند. در یکی دیگر از اسناد ساواک گزارش شده؛ ساعت 17 در حدود سیصد چهارصد نفر از مهاجمین که قبلاً به کارخانه پپسی کولا هجوم برده بودند مجددا به سمت آن کارخانه حرکت کردند. همچنین در این ساعت جمعی در حدود سی چهل نفر از دانشجویان دانشگاه ضمن تظاهراتی اقدام به قطع تلفنهای دانشگاه کرده و آنها شعاری با این مضمون میدهند: «تا عزل شاه خائن نهضت ادامه دارد.»
قیام 15 خرداد جزو اسنادی است که رژیم پهلوی سعی کرد اطلاعات آن را پنهان و مخفی نگه دارد تا کم کم به فراموشی سپرده شود؛ اطلاعات مستند در این زمینه بسیار ضعیف و ناقص است. از این رو در مورد شمار شهدای ۱۵ خرداد نظر واحد وجود ندارد و ارقام متفاوتی ارائه شده که این رقم تا ۱۵۰۰۰ نیز شده است. آژانس رسمی پارس تعداد کشتهشدگان را ۲۰ نفر زخمیها را ۱۵۰نفر قلمداد کرد. وزارت دادگستری نیز تعداد کشته شدگان را 74 تن شمرده که که شصت تن آن در تهران و ۱۴ تن در قم کشته شدهاند.
تلاش برای فراموشی اسناد 15 خرداد
پس از سرکوب قیام ۱۵ خرداد ۴۲ هر حرکت مذهبی در جامعه، تحت کنترل سازمان اطلاعات و امنیت کشور قرار داشت و هر مبارزه مخالفی زیر تیغ امنیتی ساواک بو د. شدت عمل دولت علم در سرکوب مردم انتقاد عدهای از رجال و سیاستمداران قدیمی از علم و دولت وی را برانگیخت به طوری که حسین علاء، وزیر دربار با تعدادی از رجال کارآزموده و باتجربه در این خصوص به شور نشست. در این جمع که در بین آنها افرادی چون عبدالله انتظام، سپهبد مرتضی یزدانپناه و علی اصغر حکمت شرکت داشتند همگی به این نتیجه رسیدند که در شرایط فعلی بهتر است دولت علم کنار رود و برای آرام کردن مردم، دولت تازهای روی کار آید. از سوی دیگر علما و روحانیون و به تبع آن اکثر مردم اقدامات علم را علیه اسلام و قانون اساسی دانسته و خواهان برکناری وی شدند.
به طور کلی وقایع پانزده ۱۵خرداد چهره وحشتناکی از شاه و حکومت پهلوی ارائه دا.د چهره دیکتاتوری و خونریزی برای شاهنشاهی که داعیه سلطنت بر مسلمان و منطقه را داشت و همواره خود را به عنوان شاه کشوری با ثبات در مکاتبات و دیدارها نشان داده بود که با مردمداری حکومت میکند به هیچ وجه خوشایند نبود و آغازی بود بر شمارش معکوس رژیم پهلوی. پس از پانزده خرداد مسائلی از قبیل اصلاحات ارضی، موقوفات، دادن حق رای به زنان، رکود اقتصادی، عدم رونق بازار، شدت عمل ماموران در اجرا، فقدان تدبیر و سیاست موجب شد شاه با تکیه بر نیروی نظامی خود و با ایجاد جو خفقان سیاسی به خصوص در مطبوعات و احاطه کامل بر اظهارنظرها و گفتمانهای حزبهای فرمایشی خود به سلطنت ادامه داد. این تثبیت موقتی سلطنت در این رهگذر بیعیب نیز نبود؛ با توجه به عدم ثبات سیاسی در میان مردم و فسادی که در حکومت رخنه کرد و گذر سبب گشت که شاه تنهاترو از مردم دورتر شود و شکاف بین مردم و حکومت بیش از هر زمانی آشکار شود اما شاه این موضوع را در نمییافت یا تمایلی به درک این موضوع نداشت.
* مطالب برگرفته از کتاب نهضت امام خمینی(س) و دولت اسدالله علم نوشته فرزاد سلیمانی
نظر شما