در نشست نقد و بررسی کتاب «اینجا خط مقدم است» مطرح شد:
مدیریت جهادی اسلامی را به عنوان سبک ویژه نظریهپردازی کنیم
زرگر و همکارانش سبک ویژهای در مدیریت ابداع کردند و میتوان از آن به مکتب مدیریتی بومی یاد کرد. اما متاسفانه ما درگیر ترجمه هستیم و نگاه به بیرون از مرزها داریم. اما باید مدیریت جهادی اسلامی را به عنوان سبک ویژه، نظریهپردازی کرده و در این زمینه در دنیا حرف برای گفتن داریم.
در ابتدای این نشست نیازی با اشاره به سوژه بسیار جذاب کتاب گفت: سوژه اصلی این کتاب دکتر زرگر هستند و به نظرم یکی از جوانانی بودند که کارهای بسیار مهمی در بحبوحه انقلاب انجام دادند. امروزه موضوعاتی در موزه مدیریت داریم که جوانان ما در دهه 60 بدون آنکه تحصیلات آکادمیک داشته باشند، آنها را پیاده کردند. هنر مدیریت داشتند و هر کدام از آنها برای نسل امروز حرفهای بسیاری دارند. آنها خالق لحظات عبرتآموزی هستند که امروزه به این تجربیات نیاز اساسسی داریم. آقای زرگر یکی از این جوانان است که با پیروزی انقلاب در سال 57 وقتی در هند دانشجو بود؛ به ایران بازگشت. در این کتاب سعی کردم مخاطب را با خاستگاه اجتماعی این شخصیت نیز آشنا کنیم.
در ابتدای ورودش، با ماجرای سیل استان خوزستان در سال 58 روبرو میشود و جریانات و اتفاقاتی برای او رخ می دهد که استعدادهایش را شکوفا میکند. مدیریتی را پایهگذاری میکند است.
نیازی در مورد دلیل انتخاب نام کتاب گفت: زرگر وقتی از هند برمیگردد، با بچههای جهاد آشنا و با معضل بیکاری در استان روبرو میشوند. در استان خوزستان بخشی از واحدهای تولیدی تعطیل و جوانان بیکار میشوند. در استان خوزستان بخشی از واحدهای تولیدی تعطیل و جوانان بیکار میشوند و ایشان ماشینی تهیه میکند و یک ماهی آنجا مشغول میشود و در مراوده با مردم عادی متوجه میشود که معضل بیکاری بسیاری جدی است. در سال 58 هنوز فضای کشور بسیار سیاسی است و برخی از این گروهها تجمعاتی انجام میدهند. زرگر روی یک تکه کاغذ برای مبارزه با بیکاری طرحی را ارائه میکنند که مبتنی بر آموزش و سپس اشتغالزایی است. طی 8 ماه، 8 هزار نفر را آموزش و سپس مشغول به کار میکند. همین زمینه باعث شناخته شدن او میشود. یک کارخانهای در اهواز به اسم کارخانه کربن ایران بود که عموما مدیران آن آمریکاییها بودند. بعد از انقلاب این کارخانه تعطیل میشود و معضلاتی برای صنعت لاستیکسازی ایجاد می شود. در بررسیها یاد جوانی میافتند که معضلات را حل کرده و آقای زرگر برای حل مشکل این کارخانه و معضل لاستیک وارد آن کارخانه میشود و با مدیران قدیمی حدود 15 روز آنجا میمانند تا اینکه شیپور جنگ نواخته میشود و زرگر که همه کارهایشان را رها کردند، سراغ جنگ میرود. ایشان به استاندار وقت میگوید من میخواهم بروم خط مقدم و استانداری میگوید: خط مقدم اینجاست. خط مقدم شما راهاندازی کارخانه لاستیکسازی است درواقع شان نزول انتخاب نام کتاب، همین نقل قول استاندار است.
نیازی با تاکید بر اهمیت تبیین رونق تولید براساس فرمایشان مقام معظم رهبری؛ اضافه کرد: اساس معضلات کشور مربوط به حوزه تولید و عدم مدیریتهای جسور و کارآمد و خطشکن است. مدیریت زرگر، عملا مسیری را در راستای تحقق شعار رهبری نشان میدهد، باید مسیری را طی کنیم که آقای زرگر طی کردند. ما در محاصره اقتصادی، نظامی و خبری بودیم. گذشتن از این محاصرهها جز با توکل به خدا و عدم اتکا به غیر محقق نبود. او در شدیدترین شرایط کار عظیمی را انجام داد. بعضی معتقد بودند این کار را از ما برنمیآید. درواقع او الگوی این شعار است و در شرایط فعلی، لازمه استقلال، مدیریت جهادی در خط مقدم تولید بوده و باید از این ظرفیت و پتانسیلها استفاده کرد.
نیازی درباره تفاوت میان مدیران دهه اول انقلاب با مدیران امروزی ادامه داد: بنده با تمام وجوه مدیریتی در هر جنبهای آشنا هستم. زرگر و همکارانش سبک ویژهای در مدیریت ابداع کردند و میتوان از آن به مکتب مدیریتی بومی یاد کرد. اما متاسفانه ما درگیر ترجمه هستیم و نگاه به بیرون از مرزها داریم. اما باید مدیریت جهادی اسلامی را به عنوان سبک ویژه، نظریهپردازی کرده و در این زمینه در دنیا حرف برای گفتن داریم.
وی با اشاره به شرایط جنگ و دفاع مقدس در شکوفا شدن استعدادها بیان کرد: شهید حسن باکری به عنوان یک نابغه در فرماندهی و هدایت عملیات نقش مهمی داشت. او هیچ کدام از مدارج مدیریتی را طی نکرده بود اما وقتی استعدادهای خدادادی او به منصه ظهور رسید، شاهد چنین نبوغ و تواناییهای او و همنسلانش بودیم.
او با اشاره به اینکه تفاوت در شرایط بروز استعدادها است، ادامه داد: اگر ما به جوانان اجازه بدهیم دست به خلاقیت بزنند، آنها هیچ تفاوتی با آن دوره ندارد. وقتی زرگر طرح مبارزه با بیکاری که به استاندار میفرستند بعد از یک ماه سراغ او میروند و از او به دلیل تاخیر عذرخواهی میکنند. اما الان شرایط برای جوانانی که ابتکار و خلاقیت دارند فراهم نیست. بین نسلها تفاوت وجود ندارد. معتقدم همه جوانانی که اینجا هستند به مانند شهدای گرانقدر در شرایط خاص مانند آنها عمل خواهند کرد. بعضا در مواقعی شرایط را برای جوانان فراهم نمیکنیم. این تجارب ذی قیمت است اما در پیچ و خمهای اداری گیر کردهایم و تفاوتها عمدتا در عدم خودباوری، پیچ و خمهای ناکارآمد و میدان ندادن به جوانها است.
نویسنده کتاب «اینجا خط مقدم است» در مورد نقطه اوج کتاب گفت: نقطه اوج کتاب به نظر من ایجاد اشتغال برای 8 هزار نفردر مدت 8 ماه است و اینکه نسل آنها قبل از اینکه به مدیریت و عمل دست بزنند، نسبت به آن مسئله شناخت و مطالعه بسیاری انجام میدادند.
او در مورد یکی دیگر از نقاط جذاب کتاب گفت: وقتی زرگر و همکارانش محصول نهایی را تولید میکنند، شفافیت و جلای محصول آمریکایی را نداشته. با مطالعه و جستجوی فراوان متوجه میشوند روغنی که با قیمت گزاف آمریکاییها به ما می فروختند، همان روغن کرچک است که نام پارابلکس را روی آن گذاشته اند.
او در پایان در مورد شخصیت کتاب «اینجا خط مقدم است»، گفت: زرگر نماینده نسل تکرار نشدنی است. او نماد مدیریت جهادی است که نیاز وافری به تجربیات او داریم. دیگر وقت آزمون و خطا نیست و استفاده از این تجربیات میتواند مسیر پیش رو را هموار کند.
سیوسومین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران (بیستویک تا سیویک اردیبهشت ماه) با شعار «با کتاب سلامتیم» به شکل حضوری در مصلی امام خمینی (ره) و مجازی در ketab.ir در حال برگزاری است.
نظر شما