جمعه ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۱ - ۱۲:۵۹
«مسئله خواندن در ایران»؛ یک فرضیه روانشناختی-اقتصادی است

محمدرضا رئیسی (روانشناس) در یادداشتی ضمن اشاره به سلسله نشست‌های «مساله خواندن در ایران» که در کافه کتاب فرهنگسرای کتاب برگزار شده و گزارش آنها در خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) منتشر شده است، به مسئله مطالعه و سرانه مطالعه در کشور پرداخته است.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، در متن یادداشت دکتر محمدرضا رئیسی (روانشناس) آمده است:
«‌همزمان با سی‌و‌سومین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران، سلسله نشست‌های «مساله خواندن در ایران» در کافه کتاب فرهنگسرای کتاب برگزار شد که گزارش آنها در خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) منتشر شده است.
 
هرکدام از سخنرانان محترمی که در این نشست­ها حضور داشتند، از منظر خود به واکاوی مسئله مطالعه پرداختند که همگی مفید و کارگشاست؛ البته در صورتی که به دیدگاه عملیاتی تبدیل و به دست سیاست‌گزاران فرهنگی، اجرایی شوند.
 
اما فراتر از دیدگاه­های مذکور، طرح یک فرضیه روانشناختی، جامعه شناختی و اقتصادی درباره مشکل مطالعه کم در ایران نیز، خالی از فایده نخواهد بود؛ فرضیه­ای که با استناد به فروش بالای کتاب­های «کمک درسی» و «انگیزشی-موفقیت» در ایران مطرح می­شود و نیازمند بازخورد کارشناسان و اهالی فرهنگ و کتاب است.
 
البته برخی معتقدند ایرانی­ها به محصولات فرهنگی بی‌توجه­اند و تئاتر و سینما و موزه و گالری و کتاب، در سبد محصولات خانواده جایگاهی ندارد؛ در این باره نیز آمار بالای فروش برخی فیلم­ها و نمایش­ها یا کتاب­های مذهبی (همچون کتاب «ارتباط با خدا»، مفاتیح الجنان و...) و نیز کتاب­های کمک­درسی و کتاب­های انگیرشی و موفقیت، بطلان چنین نظری را ثابت می­کند؛ به­ویژه که هیچ پژوهش مستندی وجود ندارد که نشان دهد کتاب­های سه­گانه مذکور را، فقط کسانی می­خرند که وضعیت اقتصادی و معیشتی بهتری دارند.
 
پس موضوع چیست و علت تناقض میان سرانه پایین مطالعه در ایران و فروش حیرت­آور کتاب­های کمک­درسی و موفقیت را چگونه می­توان توضیح داد؟
 
الف-نظریه سلسله مراتبی نیاز انسان
در میان روانشناسان و حتی جامعه­شناسان و اقتصاددانان، نظریه معروف «ابراهام مزلو» Abraham (Harold) Maslow)) روانشناس معروف، شهرت بسیاری دارد که به «هرم مازلو» یا «هرم سلسله مراتب نیازهای انسان» معروف است.
 
در این نظریه، نیازهای آدمی در 5 طبقه قرار داده شده‌اند که به ترتیب عبارتند از: 1-نیازهای زیستی (خوراک، پوشاک و مسکن و خواب و...)؛ 2- نیازهای امنیتی (حفاظت از جان و...)؛ 3-نیازهای اجتماعی یا احساس تعلق و محبت؛ 4-نیاز به احترام؛ و 5-نیاز به خودشکوفایی و خودانگیزشی (شکوفا کردن تمامی استعدادهای پنهان آدمی» (شکل زیر).

 
نکته اساسی نظریه مزلو این است که «تا زمانی که نیازهای اساسی برای فعالیت‌های بدن به حد کافی ارضاء نشده‌اند، عمده فعالیت‌های شخص احتمالاً در این سطح بوده و بقیه نیازها، انگیزش کمی ایجاد خواهند کرد؛ به عبارت دیگر نیازهای اولیه 1 و 2 اولویت دارند و در مراحل بعدی، نیازهای 3 تا 5 در نظر گرفته می­شوند.
 
 
از هرم مزلو چنین برمی­آید که کتاب­خواندن و مطالعه، در ردیف نیازهای 3 به بعد (احساس تعلق، احترام و خودشکوفایی) قرار دارد و به همین دلیل است که مطالعه کتاب­های ادبی و هنری و فلسفی به‌طور متوسط (و نه مطلقا)، در میان اقشار طبقه متوسط به بالا بیشتر رواج دارد.
 
حال مسئله این است که اگر بتوان شمارگان پایین کتاب در ایران و سرانه کم مطالعه را مرتبط با مشکلات معیشتی مردم به‌ویژه در یک دهه اخیر دانست، پس چرا آمار فروش کتاب­های کمک­درسی و انگیزشی-موفقیت، همچنان بالاست؟!
 
پاسخ این است که این دو دسته کتاب، اتفاقا برای برآوردن نیازهای اولیه است که خریده و خوانده می‌شوند؛ در واقع خانواده­ای که با سطح درآمد پایین برای فرزندش کتاب­های گران­قیمت کمک­درسی را می­خرد، امید دارد که با ادامه تحصیل و کسب مدارج بالا (مثلا در دانشگاه)، فرزندش بتواند در آینده از نظر مالی تامین شود (همان نیاز شماره یک و دو هرم مزلو)؛ همینطور است دلیل فروش بالای کتاب­های به­اصطلاح موفقیت و انگیزشی. اغلب افرادی که این نوع کتاب­ها را می­خرند به امید کسب موفقیت، درآمد بالا، ایجاد شغل، ارتقای شغلی یا به سرعت پولدارشدن، هستند. راز فروش کتاب­های مضر و مطلقا بی­پایه­ای چون «راز»، «قانون جذب»، «چهار اثر از اسکاول شین» یا کتاب‌هایی که درباره موفقیت، چگونگی پولدار شدن، مدیر موفق و... در همین است.
 
ب-ساختار دولتی اقتصاد ایران
موضوع مطالعه کم و سرانه پایین کتاب در ایران، وجه مهم دیگری هم دارد که مرتبط با ساختار اقتصادی دولتی است؛ موضوعی که مکررا از سوی رهبر معظم انقلاب در ابلاغ سیاست­های کلی اصل 44 و تاکید رئیس جمهوری برای مردمی­سازی و خصوصی­سازی «واقعی» مطرح است.
 
روشن است که در ساختار اقتصاد دولتی، داشتن دانش و مطالعه، عامل اصلی ارتقای شغلی و درآمدی نیست و اساسا اقتصاد دولتی نیازی به تامین سود و پیشرفت ندارد؛ سهل است از دل آن مفاسد بزرگ و تخلفات متعدد رخ می­دهد.
در شرایطی که طبق برآوردها، بیش از 80 درصد اقتصاد کشور دولتی (به معنای حاکمیتی و نه فقط قوه مجریه) است، کارکنان و کارمندان، اساسا نیازی به رشد فردی، کسب دانش و تخصص در حرفه خود ندارند که مجبور به مطالعه و شرکت در کلاس­های تخصصی باشند. دقیقا به همین دلیل است که کشورهای دارای سرانه مطالعه بالا، یا اقتصادشان اکثرا غیردولتی یا درحال غیردولتی­شدن است و هر نیروی کاری می­داند برای ماندن در موقعیت فعلی یا ارتقای شغل یا یافتن شغل بهتر، نیاز دارد که مرتبا مطالعه کند؛ آموزش ببیند؛ دوره­های تخصصی را بگذراند و در یک کلمه «کتاب بخواند». این خواندن ممکن است البته از طریق اینترنت (کتاب الکترونیک) یا دیدن فیلم­ها و برنامه­های علمی، آموزشی و تخصصی باشد.
 
آخرین آمار جهانی ساعات مطالعه در کشورهای جهان قبل از کرونا (2018) نیز به طور نسبی موید ارتباط وضعیت اقتصادی کشورها و سرانه مطالعه است که در مطلبی مجزا به آن خواهیم پرداخت.
 
درواقع با نظرداشت دو محور کلی بالا (هرم مزلو و اقتصاد دولتی)، به­طور خلاصه می­توان گفت در شرایط اقتصادی ناگواری که محصول یک دهه تحریم­های ظالمانه غرب و بعضا بی­تدبیری مسئولان گذشته است، آمار پایین مطالعه کتاب منطقی است؛ چرا که بسیاری از مردم ترجیح می­دهند به­جای صرف پول خود برای کتاب، نیازهای اولیه خوراکی، مسکن، دارویی و تحصیل را تامین کنند تا در مرحله بعد، به نیازهای فرهنگی و مطالعات مورد علاقه خود بپردازند. اما در همین شرایط معیشتی دشوار، بسیاری­شان حاضرند برای فرزند خود نیز چند کتاب کمک­درسی بخرند تا حداقل، تحصیلات را تا پایان متوسطه تمام کنند و اگر موفق شوند، در دانشگاه دولتی یا با شهریه کم، قبول شوند و در آینده شغل و موقعیت اجتماعی بهتری داشته باشند؛ موقعیتی که مانند والدین خود، گرفتار قیمت مسکن و مرغ و حبوبات و میوه نباشند. همچنین بیکاران و کم­درآمدهای تحصیلکرده به سمت کتاب­های انگیزشی و موفقیت هجوم می­برند تا شاید از آن طریق، به موفقیت خاصی برسند؛ کتاب­هایی که متاسفانه اغلب­شان بی­محتوا، آسیب­رسان و کم­فایده و محصول ترجمه از فرهنگ­های دیگر هستند.
 
به این ترتیب به نظر می­رسد اگر برخی از معدود کتاب­های خاص (مانند ملت عشق) یا تعدادی رمان را مستثنی کنیم، مسئله مطالعه در ایران ریشه روانشناختی-جامعه‌شناختی-اقتصادی دارد و در صورتی که «نیاز» مردم حکم کند و مطالعه باعث ارتقای سطح معیشت و درآمد شود، به­ هر زحمتی، به آن خواهند پرداخت و هزینه­اش را تامین می­کنند.
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها