کتاب «مسئله خلق قرآن از منظر ولفسن» اثر علیرضا اسعدی از سوی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی با قیمت 40000 تومان منتشر شده است.
یکی از مباحث مهم در زمینه خلق قرآن، خاستگاه پیدایش این مسئله در میان مسلمانان است. برخی بر این باورند که پیدایش مسئله خلق قرآن ناشی از نفوذ مسیحیان و متاثر از آموزههای مسیحی است. این نظریهای است که هری اوسترين ولفسن (۱۸۸۷-۱۹۷۴)، از مهمترين محققان تاريخ فلسفه قرون وسطی، فلسفه اسلامی، يهودی، مسيحی و اسلامپژوه معاصر، در کتاب فلسفه علم کلام کوشیده است آن را تبیین و اثبات کند. از این رو با تتبع زیاد و مبتنی بر روش خاص خود در تحلیل مسائل فلسفی کلامی، این تلاش را به انجام رسانده و اثر او پس از ترجمه به فارسی، از منابع مهم در حوزه تاریخ مسائل کلامی به شمار آمده و در حوزه و دانشگاه مرجع پاره ای از تحقیقات قرار گرفته است.
در فصل نخست با دیدگاههای مختلف درباره مساله حدوث و قدم کلام الهی و بهویژه با رویکرد شیعه در این زمینه آشنا میشویم. فصل دوم تبیین روش ولفسن در بررسی مسئله و نیم نگاهی به منابع اوست. فصل سوم بررسی اجمالی خاستگاه مسئله صفات الهی از دیدگاه ولفسن است که او دیدگاه خود را در این زمینه در مسئله خلق قرآن پیش فرض گرفته است. فصل چهارم نقد و بررسی پیشینه و انگیزههای طرح مسئله خلق قرآن است و فصل پنجم بررسی مساله صورت کتاب پیدا کردن قرآن کریم است. از آنجا که نقد دیدگاه ولفسن نیازمند آشنائی خواننده با دیدگاه او نیز هست در هر مساله، دیدگاه وی به اجمال گزارش میشود
در مجموع به نظر می رسد مطالعات اسلامی و قرآن پژوهشی خاورشناسان که اغلب با ادعای روشمندی، دقت، بی طرفی و انصاف همراه است، در عمل چندان هم قرین به واقع نیست و آنها به دلایل مختلف این اصول را مراعات نکرده اند. ولفسن نیز در کتاب فلسفه علم کلام و در مساله خلق قرآن هم به لحاظ روشی و هم به لحاظ محتوائی دچار خطاهائی است که بالطبع حاصل پژوهش او را تحت تاثیر قرار می دهد. او هر چند تاکید می کند که صرفا به دنبال نشان دادن بازتاب آموزه های میسحی در کلام اسلامی است ولی در موارد متعدد سخن از تاثیر آن آموزه ها در کلام اسلامی دارد و در صدد است تا اثبات کند متکلمان اسلامی در مساله صفات الهی و به تبع مساله خلق قرآن، از یهود و مسیحیت تاثیر پذیرفته اند.
با صرف نظر از روشی که او در بررسی این مساله انتخاب کرده است، بررسی قرائن و شواهد او هم در مساله صفات و هم مساله خلق قرآن تام و تمام به نظر نمیرسد. علاوه بر اینکه در مسائلی که دیدگاهها و تبیینهای متفاوت دیگری نیز وجود دارد به نقد نظریه مخالفان نپرداخته است. او بیشتر بر تشابه آموزههای مسیحی با آموزههای اسلامی تاکید دارد و این تشابه را دلیل مدعای خویش میداند. در حالی که اولا صرف تشابه مدعای او را اثبات نمیکند و ثانیا در مواردی ادعای تشابه مخدوش است و از اساس آنچه در کلام اسلامی و از سوی متکلمان مسلمان مطرح شده است بر دیدگاه یا تبیین مسیحیان و یهودیان کاملا منطبق نیست. لذا چنین شباهتی نمیتواند لزوما به معنای الگوگیری یا تاثیر پذیری مسلمانان از مسیحیان و یهودیان باشد. و در نتیجه با شواهدی که ولفسن اقامه کرده است مدعای او اثبات قطعی نمییابد.
نظر شما