هیچوقت، زمان گفتن و نوشتن از جنگ تمام نمیشود. جنگی که میتوان هم به اصل آن بهعنوان یک رویداد تاریخی پرداخت و هم به حواشی آن توجه کرد. آنچه اهمیت دارد داشتن نگاه تازه و شناخت ذهن و زبان کودکان است. از این رو در این گزارش به این موضوع پرداختیم که چگونه با کودکان از جنگ بگوییم.
امروز، جنگ به پایان رسیده اما هنوز هم هستند مردانی که عضوی از اعضای بدن خود را از دست داده یا سالها دور از خانه و خانواده خود بودهاند. هنوز هم میتوان در کوچه، پسکوچههای خرمشهر، رد پای جنگ و جای گلوله را دید. پس جنگ، تمام نشده و همچنان میتوان از جنگ گفت و نوشت. در این میان بعضی نویسندگان، براین باورند که جنگ یک رویداد تاریخی است و باید به مستندات تاریخی وفادار بود. برخی دیگر هم پرداختن به حواشی جنگ را برای کودک و نوجوان امروز که درک و دریافتی از آن دوره ندارد، مهمتر و ضروریتر میدانند.
نخستین شعر را به مناسبت آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، جعفر ابراهیمی سروده؛ شاعری که امروز شعر را قالب موثری برای گفتن از جنگ نمیداند و معتقد است: «خشونتی در جنگ هست که نمیتوان به زبان شعر به طرح آن پرداخت؛ ضمن اینکه شعر بیشتر برای بیان هیجانات و احساسات آنی به کار میرود و برای گفتن از جنگ و رویدادهای آن و رشادتهای رزمندگان بهتر است از آن استفاده نشود.»
شاعر مجموعه «آسمان ابری نیست»، خاطرهنویسی داستانی را بهترین قالب برای نوشتن از جنگ میداند و میگوید: مردم، اعتماد بیشتری به این قالب دارند و احساس میکنند آنچه نویسنده در قالب خاطره نوشته، واقعی است و بیگمان اتفاق افتاده؛ در صورتی که ممکن است، داستان آمیخته با تخیل باشد؛ اما خاطراتی که در قالب داستان، بازنویسی شده باشند، هم جذاب هستند هم اعتماد مخاطب را جلب میکنند. برای مثال، کتابی چون «دا» هم منبع خوبی برای نویسندگان بهشمار میرود و هم به چاپهای متعدد رسیده است.
به گفته ابراهیمی، توجه به اصل و حواشی جنگ به یک اندازه مهم است. به عبارتی هم باید برای کودک و نوجوان امروز از جنگ به0عنوان یکی از مهمترین رویدادهای تاریخی روزگار معاصر گفت و هم باید آنان را با حواشی جنگ آشنا کرد.
شاعر مجموعه «صلح مثل چای تازهدم»، توجه به حواشی جنگ را بسیار دشوارتر از خود جنگ میداند و معتقد است: پرداختن به حاشیهها، جزئیات بیشتری را میطلبد و هنرمندان باید مسائل سیاسی، روانی و اجتماعی را بشناسند و به کشف و درک جزئیاتی بپردازند که انسانهای معمولی از درک آن ناتوان هستند، آنگاه به تصویر هنرمندانه این زیباییها روی آورند. به عبارتی لازم است هم با ذهن و زبان نوجوانها آشنا باشند هم نیاز جامعه امروز را بشناسند.
به گفته ابراهیمی، گفتن از جنگ همیشه میتواند تازه باشد. آن هم در روزگاری که بچهها داستانها و بازیهای رایانهای اکشن را دوست دارند. پس چیزی که در این میان، اهمیت دارد نگاه و شیوه پرداخت ماست.
بیشتر کتابها «کوششی» هستند نه «جوششی»
حسین فتاحی، یکی دیگر از نویسندگان کودک و نوجوان است. او به ضرورت مستندنگاری در زمینه دفاع مقدس اشاره و بیان میکند: مسلم است که همه عکسها، فیلمها و دستنوشتههایی که در آن زمان وجود داشته باید گردآوری و مستند شوند چون با گذشت زمان، تعداد آدمهایی که در جنگ حضور داشته و بیواسطه آن دوره را درک کردهاند، کمتر و کمتر میشوند و ممکن است شرایطی فراهم شود که برخی افراد سودجو و فرصتطلب به تحریف واقعیتها و حقایق بپردازند.
به گفته نویسنده کتاب «تکهای از آسمان» از زوایای گوناگون میتوان به تصویر کردن جنگ پرداخت و وجه تاریخی، یکی از بخشهایی است که شاعران، نویسندگان و فیلمسازان میتوانند از دریچه آن به مقوله دفاع مقدس بپردازند. به هرحال این واقعیت را نمیتوان نادیده گرفت که در برههای از زمان، دشمن به سرزمین ما حمله کرده و مردم ما هشت سال با همه توان خود در برابر بعثیها ایستادهاند.
فتاحی، یکی از دلایل کمتوجهی به ادبیات دفاع مقدس را نشناختن قدر و ارزش شهیدان، جانبازان و آزادگان میداند و معتقد است: دوره کسانی که از جان و مال خود برای رسیدن به آزادی گذشتند به سر نیامده و ما باید قدر جوانمردی و ازخودگذشتگی را بدانیم و از همه خوبیها و ارزشهایی که برای حفظ و حراست از آن جنگیدند و به شهادت رسیدند، پاسداری کنیم. اصلا شما خود، کلاهتان را قاضی کنید؛ مگر دوره خوبی و مهربانی و ازخودگذشتگی برای وطن و همنوع میگذرد؟!
نویسنده کتاب «بوی نخلستان» با نقد ادبیات دفاع مقدس و نگاه کلیشهای به آن میگوید: بیشتر رسانهها تنها یک هفته به مقوله دفاع مقدس میپردازند و بعد همه چیز فراموش میشود؛ در صورتی که حفظ ارزشهای دفاع مقدس به فرهنگسازی نیاز دارد و نمیتوان تنها یک هفته را به این موضوع اختصاص داد و پس از آن، همهچیز را به فراموشی سپارد. از سوی دیگر، بیشتر کتابهای دفاع مقدس، سفارشی و به قول معروف «کوششی» هستند و تا زمانی که جوششی در درون نویسنده وجود نداشته باشد، نمیتواند آنگونه که باید و شاید به مقوله دفاع مقدس بپردازد و آنچه مینویسد مخاطب را جذب نمیکند.
به گفته فتاحی نوشتن از جنگ و سالهای دفاع مقدس هم، مثل نوشتن از رویدادها و شخصیتهای مذهبی است. به این معنی که نویسندگان نباید دچار افراط و تفریط شوند و شخصیتهای اسطورهای و دور از دسترس خلق کنند که بچههای امروز نه میتوانند با آنها ارتباط برقرار کنند نه جرات نزدیک شدن به ساحتشان را دارند. اصلا مگر واقعیت جز این است که همه رزمندهها مثل من و شما خانه و خانواده داشتند و دلشان میخواست زنده بمانند؛ اما به دفاع از وطن خود پرداختند تا وطن، باقی بماند.
نظر شما