بهزاد مفاخری گفت: جنبه بشری پیامبر(ص) در کتب سیره به شدت مورد غفلت واقع شده است که در برخی موارد در کتاب بدان اشاره کردهام و همچنین اندیشه سیاسی حکومت پیامبر(ص) هم چندان مورد توجه قرار نگرفته است که میطلبد توجه بیشتری بدان مبذول داشت.
تاریخنگاری اسلامی ازجمله رویکردهای است که مسلمانان را به ثبت و ضبط سیره پیامبر سوق داده است. اساسا این رویکرد چه چالشها و چه چشماندازهایی را پیش روی محققان این حوزه در سیرهنویسی پیامبر قرار میدهد؟
تاریخ نگاری اسلامی اساساً با رویکرد دینی آغاز شد و عصبیت دینی که ریشه در قرآن و حدیث داشت، منشأ اصلی تاریخنگاری اسلامی است. فن تاریخنگاری معمولاً تحتتاثیر فضای فرهنگی و سیاسی جوامع بوده است که در تمدن اسلامی هم، این فضای فرهنگی بود که اولین جرقههای تاریخنگاری را ایجاد کرد. ابتدا قرآن و اشارات تاریخی آن به امتهای گذشته و در کنار آن با دعوت انسان به سیر در آثار گذشتگان و امتهای پیشین، تاریخ را به عنوان یکی از منابع کسب معرفت معرفی نمود و همین امر، انگیزه ابتدائی مسلمانان برای مطالعه اخبار امتهای گذشته و کسب اطلاعات بیشتر از احوال آنان شد. بعد از آن، عنایت به سیره پیامبر و دعوت قرآن به پیروی از سیره آن حضرت، مسلمانان را به ثبت و ضبط سنت پیامبر سوق داد که همین امر سرآغاز تاریخنگاری اسلامی شد. یعنی تاریخنگاری در نزد مسلمانان با ثبت سیره پیامبر آغاز شد.
سیره و سنت پیامبر چون شأن و جایگاه ویژهای نزد مسلمانان داشت و قرآن مسلمانان را به پیروی از افعال و اقوال پیامبر دعوت کرده بود، این امر انگیزهای شد برای رویکرد به گفتار و کردار و اندیشه او، هرچند درآغاز، هدف از تدوین حدیث، تاریخنگاری نبود، اما وقتی احادیث پیامبر تدوین شد، شکلی تاریخی به خود گرفت و مسلمانان دریافتند که حاوی چه مواد تاریخی است، به این ترتیب سیره نویسی، نه تنها بخش مهمی بلکه سرآغاز تاریخنگاری اسلامی شد، اینکه مورخین اولیه، از میان محدثینی از نسل تابعین بودند(عروه بن زبیر و ابان بن عثمان و محمدبن شهاب زهری) دلیل این مدعاست.
مهمترین چالشی که سیرهنویسی از همان ابتدا با آن مواجه بود، فاصله زمانی زیاد از زمان پیامبر(ص) تا ثبت آن بود که در اواخر قرن اول تدوین شد. در زمان پیامبر(ص) به جز کتابت قرآن، مسلمانان چیزی از سخنان و افعال و اقوال حضرت ثبت نمیکردند و برای جلوگیری از مشتبه شدن آن با قرآن در زمان خلفای راشدین هم کتابت حدیث پیامبر(ص) ممنوع بود. در اواخر دوره امویان بود که علاقهمندانی از نسل تابعین(فرزندان صحابه) به گردآوری احادیث پیامبر(ص) روی آوردند که از مهمترین آنها میتوان به ابان بن عثمان (فرزند خلیفه سوم)، عروه بن زبیر (صحابی مشهور) و محمدبن شهاب زهری اشاره نمود. بعدها در دوره عباسیان اشخاصی مثل محمدبن اسحاق، روایتهای پیشین از محدثین پیش گفته را گردآوری و اولین اثر مشهور در سیره را با نام «المبتدأ و المبعثت و المغازی» پدید آورد که بعدها با نام سیره ابن اسحاق شهرت یافت.
نکته دیگر در باب سیره نویسی از همان ابتدا ورود برخی اسرائیلیان بود که در همین کتاب ابن اسحاق بخش نخست آن یعنی «المبتدأ» که مربوط به اخبار پیشینیان از جمله انبیای سلف از خلقت آدم و پیدایش خلقت است، متاثر از روایات تورات بود. وهب بن منبه یکی از سیره نگارانی است که یهودیالاصل بوده و کتابی با نام المبتدأ به او نسبت دادهاند.
سرآغاز سیرهنگاری که مسلمانان تا اندکی از عصر طلایی پیامبر(ص) فاصله گرفته و برخی سنتهای جاهلی از جمله قبیلهگرایی رواج یافته و دچار دستهبندیهای سیاسی شده بودند و یا حتی برخی مظاهر جاهلی از جمله قصهگوئی در میان مردم رواج بافته بود، باعث شد تا بخشهای مهمی از سیره با داستانپردازی و افسانهسرایی آمیخته شود که نمونه آن را در ورود برخی اخبار مربوط به کاهنان در سیره میبینیم. از جمله داستان مربوط به قربانی کردن شتر به جای عبدالله پدر پیامبر(ص) توسط عبدالمطلب که به اشاره یک کاهن انجام داد و یا نقل داستانهایی از پیشگوئی کاهنان در تولد پیامبری در مکه با نام محمد. احیای سنتهای جاهلی و شرکآلود و رسوخ آنها در آموزهها و تعالیم توحیدی؛ اصالت دادن غیبگویی و کهانت و در مقابل بیاعتبار نمودن و تنزل جایگاه وحی و نبوت؛ ترویج خرافهگرایی و عوامزدگی اجتماعی و فاصله گرفتن از عقلگرایی و اندیشهورزی از جمله تبعات منفی ورود اخبار کاهنان در سیره است.
نکته مهم دیگر اینکه زمان کتابت سیره از حیث نگارش وقایع تاریخی، عصر تدوین بود نه تحقیق و بررسی، بدین معنی که مورخین بدون دقت در صحت و سقم روایات و دقت در امانتداری سلسله راویان، احادیث و وقایع را ثبت و نقل میکردند و این خود یکی از عوامل راهیابی احادیث و داستانهای جعلی به کتب سیره است و همچنین عدم ورود سیرهنگاران و حتی سایر مورخین مسلمان به تعلیل تاریخی است که صرفاً به توصیف رویدادها اکتفا کرده و به تعلیل و تبیین وقایع عصر پیامبر(ص) نپرداختهاند. ثبت اینکه پیامبر(ص) چه کرد؟ و چه گفت؟ اساس بسیاری از کتب سیره است بدون توجه به چرایی و تعلیلِ آن اقوال و افعال حضرت، «چرائی» که مهمترین ویژگی یک تاریخنگاری علمی است یعنی علیت در تاریخ. به همین دلیل فلسفه برخی از رفتارهای پیامبر (ص) از جمله جنگ ها و ازدواجهای ایشان برای خواننده عادی ممکن است قابل درک نباشد و همین امر زمینه سوء استفاده دشمنان را فراهم کرده تا اسلام و پیامبراسلام (ص) را مورد هجمه تبلیغاتی قرار دهند که اسلام دین شمشیر است و پیامبرش به دنبال ارضای امیال نفسانی از طریق تعدد زوجات.
تاریخنگاری در ثبت سیره پیامبر چه انواعی دارد و به چه میزان منابع مورد استناد در آن قابل اتکاست؟
سیرهنگاری خود یکی از انواع تاریخنگاری اسلامی است که سرآغاز آن هم بهشمار میرود، در گذرزمان تحولاتی را پشت سرگذاشت و با اهداف بهرهگیری اخلاقی، فقهی( فقهالسیره)، سیاسی و نظامی(مغازی) و حتی عقیدتی( دلائلالنبوه) پدید آمدند. ابتدا دو گرایش عمده تاریخی و فقهی در سیره پیامبر(ص) بیشتر به چشم میخورد که بیشتر با عناوین «السیر»، «المغازی»، «کتابالجهاد» در برخی کتب حدیثی و فقهی، شناخته میشوند. بعدها باب دیگری گشوده شد که با عنوان «دلائل» میشناسیم که درباره معجزات پیامبر(ص) است که دلالت بر نبوت ایشان دارد. این دست کتابها را شاید بتوان جنبه عقیدتی داد که ردیهای بودهاند بر منکرین نبوت. از جمله میتوان به «دلائل النبوه» ابودادود سجستانی (م275ق)، «اعلام النبوه» ابن قتیبیه دینوری (276)، «دلائل النبوه» ابوسعید خرگوشی( 407ق)، و «دلائلالنبوه» ابونعیم اصفهانی( 430ق) و ابوبکر بیهقی (458ق) اشاره کرد.
باب دیگر در سیرهنگاری بیشتر درباره شخصیت پیامبر(ص) بود که جنبه اخلاقی دارد. در این حوزه میتوان به «الشفاء بتعریف حقوق المصطفی» ا زقاضی عیاض اندلسی و «الخصائص الکبری» جلالالدین سیوطی اشاره کرد و از قرن دهم به بعد سبک دیگری در سیره نویسی رواج پیدا کرد که در آن نویسندگان به طبقهبندی موضوعی اخبار پیامبر(ص) پرداختهاند از جمله «امتاع الاسماع» مقریزی و «السیره الشامیه» ابنحلبی است. از میان نویسندگان معاصر اشخاصی چون محمدقطب و سعید رمضان البوطی کتبی با عنوان (فقهالسیره) نوشتهاند که به بررسی مسائل فقهی در سیره پیامبر پرداختهاند.
آثار بسیاری با نگاه تاریخی به زندگی و سیره پیامبر منتشر شدند، کتاب شما چه تفاوتی با این آثار دارد؟
در طول تاریخ پرفراز و نشیب اسلام، کتابهای زیادی توسط دوستداران مؤمن و دشمنان منکر درباره شخصیت و تاریخ زندگی پیامبر(ص) نوشته شده و بعضاً هم نویسندگان بیطرف در این زمینه دست به قلم بردهاند، هر کدام از این آثار زاویه دید نویسنده خود را منعکس میکند که حتماً از حب و بغض خالی نخواهد بود.
کتاب من به دنبال چندین سال تدریس درس تاریخ صدر اسلام و حاصل مباحث مطرح شده در کلاس درس است، که بنابه تجربه نگارنده در این سالها با عنایت به سوالات و ابهامات دانشجویان درباره محورهای خاصی ازتاریخ زندگی پیامبر(ص) از جمله جنگهای حضرت، تعدد زوجات، رابطه پیامبر(ص) با یهودیان و... طرحریزی شده است. به همین دلیل سعی بر این بود که ضمن پوشش دادن همه حوادث عصر نبوی، تحلیل تفصیلی از مسایل مهم پیش گفته که در راستای ابهامات مطرح شده است، ارائه کند.
یکی از ویژگیهای این کتاب نگاه ویژه به شخصیت زمینی پیامبر (ص) است که در سایه عقل و خرد توانسته به عنوان یک مصلح اجتماعی لباس یک پیامبر(ص) را به تن کند. جنبههای برجسته زندگی پیامبر در تاکید بر علم آموزی، تعقل و خردورزی و توجه به معجزه ایشان یعنی قرآن از این زاویه، تلاش حضرت برای تربیت عقلائی پیروان خویش و تحلیل جامعهشناسی و روانشناسی از رفتارهای پیامبر(ص) و واکنش جامعه در قبال رسالت ایشان در همین چهارچوب است. اشاره به کارهای بنیادی پیامبر(ص) در تربیت صحیح پیروان خویش و به به دنبال آن طرحریزی بنیان یک حکومت دینی مبتنی بر انتخاب مردم (اهمیت شورا در سیره حضرت) که اصول و مبانی آن تشریح شده است و همچنین بررسی تفصیلی فلسفه و اهداف جنگهای پیامبر(ص) با مشرکین و یهودیان و همجنین تعدد زوجات ایشان که در ذیل جنگها قابل بررسی است یکی دیگر از ویژگیهای این کتاب که نسل جوان را به خواندن این کتاب توصیه میکنم.
نکته دیگر اینکه با توجه به پیوستگی وقایع تاریخی به یکدیگر، برای درک بهتر از تحولات تاریخی بعد از ظهوراسلام و به ویژه ورود آن به ایران، ابتدا مختصری از اوضاع ایران عصر ساسانی و روم شرقی بیان شده است تا خواننده وقایع تاریخی صدر اسلام و سیره پیامبر(ص) را در ظرف زمانی خود ببیند و قضاوت کند نه از دریچه زمان حال. امری که متاسفانه مورد غفلت قرار میگیرد.
در تاریخنگاری اسلامی زندگی پیامبر چه ابعادی مورد غفلت واقع شده است؟
به نظر من جنبه بشری پیامبر(ص) در کتب سیره به شدت مورد غفلت واقع شده است که در برخی موارد در کتاب بدان اشاره کردهام و همچنین اندیشه سیاسی حکومت پیامبر(ص) هم چندان مورد توجه قرار نگرفته است که میطلبد توجه بیشتری بدان مبذول داشت. حکومتی که مردم در تصمیمگیریهای حاکم آن نقش پررنگی داشتند در حالی که ایشان یک پیامبر بود و به منبع لایزال وحی متصل بود.
نظر شما