جمعه ۸ مهر ۱۴۰۱ - ۰۷:۳۰
مولانا در مکتب شمس مشق عاشقی کرد

سیدمجید سادات کیایی، مولوی‌پژوه و استاد ادبیات عرفانی تاکید دارد که شمس در دیدارش با مولانا و بیان پرسش «محمد (ص) برتر است یا بایزید؟» به نوعی وی را به عشق یعنی امانتی الهی که به تعبیر قرآن انسان «ظلوما جهولا» آن را پذیرفت متوجه کرد.

سیدمجید سادات‌کیایی در گفت‌وگو با خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) عنوان کرد: شمس در دیدار تاریخی خود با مولانا وی را متوجه عشق به‌عنوان یک امانت الهی کرد؛ آن‌گونه که از ابیات مثنوی معنوی برمی‌آید، آن امانت الهی اختیار بوده که به واسطه آن انسان ظلوم و جهول می‌توانسته وارد وادی عشق نیز بشود. شمس به مولانا تذکر می‌دهد که هیچ‌چیز دیگری جز عشق ارزشمند نیست.

این پژوهشگر با بیان اینکه درباره‌ دیدار نخستین شمس و مولانا سخن بسیار گفته‌اند، عنوان دیدار جان با جان را برای نام‌نهادن بر این ملاقات صحیح دانست و افزود: واقعا معلوم نیست اگر آن ملاقات رازآلود رخ نمی‌داد اکنون نامی از شمس و مولانا در عالم بود یا نه. اینکه در آن دیدار چه گذشت بر ما روشن نیست، هرچند درباره آن بسیار گفته‌اند و نوشته‌اند.

وی با بیان اینکه شرح افلاکی در «مناقب‌العارفین» درباره ماجرای این دیدار با بیان مقالات شمس متفاوت است، توضیح داد: افلاکی در «مناقب‌العارفین» اشاره دارد «روزی مولانا پس از درس، از مدرسه پنبه‌فروشان سواره بیرون آمد، شمس بیرون مدرسه او را دید و پرسید که «محمد (ص) برتر است یا بایزید؟» مولانا جواب داد: واضح است محمد (ص) برتر است و شمس پرسید پس چرا محمد (ص) گفت: ما عرفناک حق معرفتک اما بایزید گفت: «سبحانی! ما اعظم شا‌نی» گویند. مولانا با شنیدن این سخن از هوش رفت و از استر افتاد.» اما در مقالات شمس آمده: «وقتی شمس به قونیه می‌رسد و محضر مولانا را درک می‌کند، به او می‌گوید بسیار خوب! ما وعظ تو را شنیدیم و خیلی هم لذت بردیم. تو علامه دهری و همه چیز را خیلی خوب بلدی و کتاب معارف پدرت را نه یک بار و دو بار، بلکه هزار بار خوانده‌ای و خیلی خوب بلدی، حالا بگو ببینم حرف‌های خودت کو؟».

سادات کیایی تاکید کرد: شمس که در دهه‌ی ششم عمر خود بود، مولانای 38 ساله را همان گمشده‌ سالیان دراز خود یافت و او را به قماری ‌خواند که هیچ تضمینی برای برنده شدن در آن وجود نداشت و مولانا با تمام خلوص وارد این قمار عاشقانه شد و گوهر عشق را به دست آورد. شمس با دیدن مولانا آن کسی را که می‌خواست یافته بود و حالا می‌توانست هر آن چه در دل داشت و دیگران از فهمش عاجز بودند با او در میان بگذارد.

وی ادامه داد: بزرگ‌ترین و گران‌بهاترین و شاید بتوان گفت تنها هدیه‌ای که شمس به مولانا در آن قمار عاشقانه بخشید، عشق بود که تنها معیار شمس برای ارزیابی مردمان بود. علم و زهد و فضل و عبادت هرگز در مقابل عشق برای او رنگ و بویی نداشت. شمس این متاع را به دیگران و حتی بزرگانی از عالم عرفان عرضه کرده بود ولی به چشم هیچ یک آن گونه که به چشم مولانا آمد، نیامد. این توان و قوه در مولانا بود که دست به قماری بزند که هیچ تضمینی برای بردن نداشت، بلکه ممکن بود دنیا و آخرتش را بر سر آن بگذارد؛ اما مولانا چنان مست و شیدا شده بود که حاضر بود به خواست شمس به هر خلاف عادتی دست بزند تا به کام خود برسد. مولانا که پس از دیدار با شمس تولدی دوباره یافته بود، درس و بحث و وعظ را رها کرد و به شعر و ترانه و سماع روی آورد و نکوهش دیگران را به هیچ گرفت.
«گفت که دیوانه نه‌ای، لایق این خانه نه‌ای
رفتم و دیوانه شدم سلسله‌بندنده شدم
گفت که سرمست نه‌ای، رو، که از این دست نه‌ای
رفتم و سرمست شدم وز طرب آکنده شدم
گفت که تو کشته نه‌ای، در طرب آغشته نه‌ای
پیش رخ زنده‌کنش کشته و افکنده شدم
گفت که تو زیرککی، مست خیالی و شکی
گول شدم، هول شدم، وز همه برکنده شدم
گفت که تو شمع شدی، قبله‌ی این جمع شدی
جمع نیم، شمع نیم، دودِ پراکنده شدم
گفت که شیخی و سری، پیشرو و راهبری
شیخ نیم، پیش نیم، امر تو را بنده شدم»

این استاد عرفان و ادبیات در تحلیل دلیل اصلی برخورد شمس و مولانا گفت: شمس تبریزی با آن همه بزرگی و عظمتی که داشت، بهانه‌ای برای ایجاد تحولی شگرف در مولانا و بیان قصه‌ عشق از زبان شیرین وی بود. مولانا دیگر اهل طرب شده بود و دیگر به دنبال شمسی خارج از وجود خود نمی‌گشت، چون هزاران شمس از درون او به خارج نور می‌افشاندند. وقتی مریدی به خاطر نرسیدن به محضر شمس و ندیدن او آهی کشید و گفت «حیف!» مولانا برآشفت و گفت: «اگر به خدمت مولانا شمس‌الدین تبریزی نرسیدی – به روان مقدس پدرم! - به کسی رسیدی که در هر تای موی او هزار شمس‌الدین آونگان است.» آنجا که می‌گوید:
«شمس تبریز خود بهانه‌ست
ماییم به حسن لطف، ماییم
با خلق بگو برای روپوش
کو شاهِ کریم و ما گداییم
ما را چه ز شاهی و گدایی
شادیم که شاه را سزاییم
محویم به حسنِ شمس تبریز
در محو، نه او بود نه ماییم»

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها