سه‌شنبه ۲۶ مهر ۱۴۰۱ - ۱۸:۴۰
تهییج به آشوب از هیچ هنرمندی پذیرفته نیست

محسن پرویز گفت: جوان امروز ما چهره پلید و مرتجعانه منافقین را ندیده است و نمی‌داند که از این قوم چه کارهایی برآمده است. خب اگر ما برای این نسل تببین نکنیم و کار ویژه فرهنگی انجام ندهیم حتما نسل امروز به سمت سخنان بزک کرده دشمنان کشور می‌رود.

محسن پرویز، نویسنده در گفتگو با خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، درباره نوع نقش آفرینی اهالی فرهنگ و هنر در وقایع اجتماعی و سیاسی گفت: گاهی اتفاقاتی رخ می‌دهد که این اتفاقات جنبه‌های آشکار و پنهانی دارد و تشخیص زوایای مختلف موضوع برای افراد عادی به راحتی امکان‌پذیر نیست و کسانی می‌توانند ابعاد گوناگون موضوع را متوجه شوند که در آن زمینه تخصص و تجربه کافی داشته‌اند. در چنین مواردی اهالی فرهنگ و هنر هم جز عوام مردم محسوب می‌شوند و نمی‌توان تصور را بر این بگذاریم که صرفا با به دلیل شهرت بیشتر این افراد حتما در همه موضوعات صاحب نظر هم هستند.

وی افزود: درواقع وقتی با متخصص حوزه یک علم مواجه هستیم، نمی‌شود آن را تعمیم بدهیم و بگوییم چون این فرد در فلان رشته متخصص است پس در همه امور صاحب نظر است. به همین دلیل بنده به طور کلی مخالف این موضوع هستم که در رخدادهای اجتماعی چهره‌ها در مسائل مختلفی که در حوزه های دیگر هستند نظر بدهند. این موضوع را تسری بدهید به اظهارنظر یک هنرمند در حوزه‌های الکترونیکی، خدماتی و... . مگر اینکه این اظهارنظ‌رها و موضع‌گیری‌ها درمقام دفاع از منافع ملی کشور باشد.

این نویسنده عنوان کرد: از نگاه بنده اتفاقا عموم افرادی که تخصص کافی ندارند یا به هر ترتیبی رخداد موجود برایشان محرز نشده است؛ باید سکوت اختیار کنند و نباید با جو زدگی و تحت تاثیر نظرات دیگران به این نتیجه برسند که حتما باید موضع گیری و اظهارنظر کنند. در مسائل اخیری هم که اتفاق افتاد ما شاهد دو دسته موضع‌گیری بودیم. اول کسانی که حسب وظیفه احساس کردند، کشور مورد تهاجم بیگانه قرار گرفته و لازم است که از کلیت کیان کشور و اعتقادات مردم دفاع کنند. که خب این یک وظیفه همگانی است و تخصص و کوچک و بزرگ هم نمی‌شناسد. این دست موضع گیری نه تنها ایرادی ندارد بلکه پسندیده است. اما گروه دیگری تحت تاثیر اخبار کذب مواضعی را اتخاذ کردند که از نظر من، شایسته‌تر بود که سکوت می‌کردند و موضع‌گیری نمی‌کردند و خودشان را مورد اتهام قرار نمی‌دادند.

پرویز در ادامه گفت: وقتی این بانو جوان از دنیا رفت و نشانه‌هایی از آغاز یک توطئه آشکار شد، یکی از همین افراد مشهور با عدم اطلاع و به صورت کذب گفت که به واسطه دوستانش در بیمارستان مطلع شده که علت فوت این خانم، ضربه به سر بوده است. این نحوه ورود به ماجرا، حتما غلط است و حتی اگر کذب بودن ماجرا را کنار بگذاریم؛ این موضوع ربطی به تخصص این شخص ندارد که در این مسئله ورود می‌کند و اساسا این موارد در تخصص قوه قضاییه است که اگر قصوری صورت گرفته است باید برخورد قاطع صورت بگیرد.

وی عنوان کرد: اساسا سوال من این است که چرا باید افراد تا این سطح تحت جو حاکم قرار بگیرند که در خود الزام اظهار‌نظر را حس کنند و اظهار‌نظر کنند. این عمل همانطور که می‌دانید در همه کشور‌های دنیا یک عمل مجرمانه است و اگر دستگاه‌های مربوط قرار به رسیدگی درست و دقیق داشته باشند، مجازات‌های سنگینی قانون برای اینگونه اظهار‌نظرهای تشویشگر اذهان عمومی در نظر گرفته است. این مجازاتها هم صرفا مختص کشور ما نیست و قوانین جهانی نیز به همین‌گونه است.

وی افزود: اگر شخصی قصد ورود به این حوزه‌ها را دارد، عرصه هنر و هنرمندی یا آنچه به واسطه آن به شهرت رسیده را ترک کند و پا به عرصه سیاست بگذارد؛ برای شخص من قابل درک است که فردی با توجه به علایق شخصی، چنین اقدامی انجام دهد. عرصه‌ای که تاکنون فعالیت داشته را ترک کنند و وارد عرصه سیاست شوند. مثل برخی ورزشکاران که بعد از دوران ورزشی به حوزه سیاست علاقه‌مند بودند و وارد سیاست شدند.

پرویز همچنین در مورد بیانیه اهالی فرهنگ و نویسندگان در محکومیت آشوب‌های اخیر گفت: وقتی که کشوری مورد تهاجم جدی قرار گرفت دراین صورت دیگر هیج جای تامل و درنگی برای شخصی که وطن خود را دوست داشته باشد؛ وجود ندارد و برعهده همه ماست که در مقابل دشمن صف بکشیم و ایستادگی کنیم و همانطور که شاهد هستید این اتفاق هم افتاده است. همه اقشار فرهنگی و ورزشی کشور پای کار این بیانیه آمده‌اند و گواه این موضوع نیز آن هزار و اندی نفر چهره شاخص امضا کننده این بیانیه هستند.

وی عنوان کرد: من چندین بار از شهید همت این نکته را شنیدم که می‌گفتند؛ من یک معلم بودم، جنگ که شروع شد، احساس وظیفه کردم و به جبهه آمدم. این نکته دارای اهمیت است که هنگام دفاع از کیان کشور، بحث تخصص‌ها و توانایی‌ها کنار می‌رود. این موضوع به جنگ نرم هم تسری پیدا می‌کند فقط تفاوت این است که در جنگ سخت تهاجم دشمن مشخص است و توپ و گلوله های متخاصم را می‌بینید اما در جنگ نرم تشخیص حضور دشمن طبیعتا سخت تر است. جنگ نرم هم مثل جنگ سخت، اساسا جنگ است و دشمن متخاصمی وجود دارد که بر عهده ماست که در مقابل تهاجم ایستادگی کنیم. در هنگام جنگ بحث تخصص به شکل ویژه مطرح نیست و در وهله اول وظیفه همگان ایستادگی است، اگر تخصصی به‌کار آمد که چه بهتر.

این نویسنده با اشاره به اینکه در جنگ نرم ممکن است افرادی حق و باطل را صحیح تشخیص ندهند و در وهله اول متوجه تهاجم نشوند، تاکید کرد: افراد زمانی که متوجه تهاجم می‌شوند باید واکنش درست به موضوع نشان دهند. در ماجرای امروز هم نشانه های فراوانی از تهاجم دشمن وجود داشت که از جمله آن می‌توان به قومیتی کردن ماجرا اشاره کرد. که دشمن قصد داشت با قومیتی کردن ماجرا، اتفاق را به سمت تجزیه طلبی سوق دهد. 

وی افزود: وقتی تکیه بر نژاد این خانم شد نشانه قومیتی کردن این اتفاق و تجزیه طلبی و درنهایت نشانه‌های حضور دشمن و برنامه ریزی دقیق ظاهر شد. حتی اگر کسی در این مرحله متوجه نشود. باید در مرحله ابراز علنی دشمن که اسم رمز عملیات علیه کیان کشور مطرح می‌شود، متوجه شود. افرادی هم که بیانیه را امضا کرده‌اند، پس از چندین روز که از این آشوبها گذشته به این نتیجه رسیدند که کشور مورد تهاجم قرار گرفته است و در چنین شرایطی بدون در نظر گرفتن دیدگاه سیاسی خود به وظیفه خود که دفاع از کشور بوده، پرداخته‌اند.

پرویز در باب این موضوع که نویسندگان و اهالی ادب و فرهنگ در حوزه تخصصی خود برای مقابله با این تهاجم چه اقدامی می‌توانند کنند؛ گفت: یکی از وظایف اصلی ما، تببین ابعاد مختلف رخدادهای این چنینی در جامعه است. تببین از فراموشی که خاصیت تاریخ است جلوگیری می‌کند. ما با تبیین این رخداد، انتقال تجربه‌ای خواهیم داشت به نسل‌های بعدتر تا آنها راه آزموده نسل فعلی را تکرار نکنند و راه‌های کم خطا‌تری در پیش بگیرند.

وی افزود: برای مثال جوان امروز ما چهره پلید و مرتجعانه منافقین را ندیده است و نمی‌داند که از این قوم چه کارهایی برآمده است. خب اگر ما برای این نسل تببین نکنیم و کار ویژه فرهنگی انجام ندهیم حتما نسل امروز به سمت سخنان بزک کرده دشمنان کشور می‌رود. این درحالی است که افراد حاضر در انقلاب 57 به خاطر دارند که چه کارهای غیرمتعارفی توسط گروهک منافقین انجام می‌شد و منافقین روی دیگر سکه داعش هستند.

پرویز در پایان گفت: اگر داعش و فجایعی که رخ داد امروز برای نسل حاضر قابل درک است؛ همسن‌های من هم بخاطر دارند که شکنجه‌های گروهک منافقین چگونه بود به حدی که حتی پوست از تن اسیر زنده جدا می‌کردند یا مثلا به جرم داشتن ریش یا سوار بر موتور بودن افراد را به رگبار می‌بستند یا پدری را سرسفره افطار در مقابل دیدگان فرزندانش به شهادت می‌رساندند. این فجایع را نسل ما به خاطر دارد اما جوان امروز از این فجایع بی اطلاع است و با تبیین است که این تجربیات انتقال پیدا می‌کند. آن زمان وقتی که یک سرکرده این گروهک اعلام حمایت از این آشوب‌ها می‌کند، جوان امروز متوجه پلیدی وبد ذاتی و آلودگی دست این اشخاص به خون مردم نمی‌شود و این تببین بر عهده ما بوده است تا جوان امروز ما خام حرفهای بزک کرده این نامرد مردم نشود.
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها