کتاب «جامعهشناسی سلبریتی» نوشته کریس ا.فریس، کریس روجک، الیور دریسنز و جاشوا گامسون است که به وجوه مختلف سلبریتی و سلبریتیزه شدن جامعه اشاره میکند و معتقد است نباید جامعهشناسان حرف زدن از سلبریتی را سطح پایین بدانند و باید بیش از پیش به آن بپردازند.
سلبریتی عنوانی بود که جامعهشناسان در وهله نخست اندک توجهی به آن کردند و حتی پرداختن به آن را بیمعنا و ناخوشایند میدانستند، موضوعی که هماکنون نیز میتوان آن را مشاهده کرد. نگاه ما هنوز هم بیانگر سرزنشگرانه نخستین این عنوان است: سلبریتی یا در ذات خود آسیب است و یا محصول سیستمی ناقص (سرمایهداری) است اما میتوان آن را مسئلهیابی کرد، بدون آنکه آسیبی ببیند، همانگونه که برخی محققان معاصر آشکارا این رویکرد را در پیش گرفتهاند.
نویسندگان متعددی به بیارزش شدن شایستهسالاری در فرهنگ سلبریتی اشاره کردهاند، چرا که معتقدند شهرت به شکل فزایندهای ابتدا از صفات ذاتی و سپس از دستاوردها جدا شده است. با بیان متفاوتی تغییری از سلبریتی اکتسابی به سلبریتی انتسابی رخ داده است که با نقل قول پیشگویانه اندی وارهول در سال 1968 مطابقت دارد که گفت: «در آینده هرکس برای پانزده دقیقه مشهور خواهد ماند». وقتی این جمله تازگی خودش را از دست داد، او جمله را اینچنین تغییر داد: «هرکسی در پانزده دقیقه مشهور خواهد شد.» هرچند جمله وارهول مبالغهآمیز است، اما سخن او کاملا هم غلط نیست.
اگر معمولیبودگی برای حداقل یک قرن بخش ثابتی از گفتمان سلبریتی آمریکایی بوده است- تا حدودی به این دلیل که بر گشایش دموکراتیک پیشبینیهای وارهول دلالت دارد- بهنظر میرسد در طول سالهای گذشته آن گفتمان را منکوب خود کرده است. عوامل متعددی که قابل توجهترینشان استراتژیهای جدید برنامهسازی تلویزیونی و تکنولوژیهای جدید وب است؛ معمولی را تبدیل به موضوعی اساسی کرده است.
بهرغم چشمپوشی دیرینه جامعهشناسی نسبت به موضوع سلبریتی، در متون کلاسیک بذرهایی از توجه به این موضوع دیده میشود. مفاهیم طبقه، منزلت و حزب از دیدگاه وبر، همچنین توجه او به کاریزمای فردی به عنوان منبع قدرت، همگی واجد کاربردهای امروزین از موضوع سلبریتی هستند. سلبریتی منبع لبریزشدگی کاریزما در جامعه معاصر است که به ذات خود، افرادی با صفات ویژه را در برمیگیرد.
علاقه عمومی به زندگی خصوصی سلبریتیها به موازات افزایش مخاطبان سلبریتیها رشد مییابد و سلبریتیها خود به این درک رسیدهاند که یکی از بهترین راههای حفظ شعله درخشان شهرت، آشکارسازی خودشان، با عیانسازی همه چیز برای مخاطبانی مشتاق است. با این وجود، بهرغم تمام خواستهها و تلاششان، بسیاری از سلبریتیها محکوم به تحمل سرنوشت دربان، در نمایشنامه مکبث شکسپیر هستند؛ اینکه دروازه را با بلوف و سر و صدا باز میکنند، اما پس از مدتزمان کوتاهی از مرکز صحنه ناپدید شوند.
گرایش غالب در مطالعات ستاره، آن بود که قدر و قیمت ستارههای تلویزیونی را نازل نشان دهد، با این استدلال که تلویزیون عمدتا به دلیل موقعیت فرهنگی نازلتر، و ویژگی آشنایی و صمیمیت ذاتیاش، نمیتواند ستارههایی با پیچیدگی، عمق و ارزش فرهنگی تولید کند، آنطور که سینما تولید میکند.
کتاب «جامعهشناسی سلبریتی»، توسط فردین علیخواه ترجمه شده و نشر گلآذین آن را منتشر کرده است.
نظر شما