آنطور که در کتاب «روانشناسی اندوه» نوشته ریچارد گروس مطالعه میکنیم، اندوه به شکلهای مختلفی در زندگی افراد بروز میکند و هر فرد اندوه مختص خود را تجربه کند. تعمیمدهی شاید بتواند چارچوبی تدارک ببیند، ولی آدمهای واقعی چندان هم مرتب و منظم در جعبهها و مدلهای نظری جای نمیگیرند و همه به یک شکل مراحل اندوه را پشت سر نمیگذارند. بسیاری از ما در مواجهه با حوادث ناگوار، مهارتهای شخصیمان را در مواجهه با اندوه دست کم میگیریم.
گاهی نیز نتوانستهایم از بحرانهای ذهنی و درونی ناشی از حوادث، گذر کنیم. برای بسیاری از ما ممکن است، اندوه از دست دادن یک نفر، در تمام عمر آزاردهنده باشد. ریچارد گروس در کتابش، تجربیات شخصی و وجوه نظری اندوه را در بوته آزمایش میگذارد و با این باور که هر کدام در نوع خود ارزشمندند، به این نکته اشاره میکند که برای عزاداری، تنها یک راه صحیح وجود ندارد و این یعنی اینکه نمیتوانیم برای اندوه، بازه زمانی تعیین کنیم. در برخی شرایط ممکن است گذر از یک اندوه، یک عمر به طول بیانجامد.
گروس، اندوه را واکنشی همهشمول در مقابل داغدیدگی میداند که شامل تجارب جسمی، فیزیکی، عاطفی، شناختی و روحی است و به صورت طیف گستردهای از رفتارهای قابل مشاهده بروز پیدا میکند. این نویسنده، به نقش ایمان در تسلای اندوه اشاره میکند و مثالی از فردی میزند که با وجود ایمان، خدا را مقصر میداند و این موضوع، به اندوهش دامن میزند. اما همین فرد، زمانی ممکن است ایمان برایش همچون منبع آسایش باشد.
گروس به استفاده از واژه فقدان به جای مرگ، برای نرمتر شدن مفهوم نیستی اشاره میکند ودلیل اینکه ما این واژه را انتخاب میکنیم این موضوع میداند که اندوه فقدان، کمتر از اندوه نیستی در فرد بروز مییابد. اینکه یک فرد برای همیشه نابود شده است بار درد بیشتری را بر بازماندگان القا میکند، تا وقتی که فکر کنیم او تنها از نظر ما محو شده و ممکن است در جای دیگری باشد.
فرآیند اندوه، آنطور که در کتاب بیان شده، گاهی شامل مراحلی از سرکوب نیز میشود. مانند وقتی که در حال برگزاری مراسمی برای مرگ یک عزیز هستیم و برای انجام دادن کارها، و در زمانی معین، اندوه خود را سرکوب میکنیم. بدون شک در فرصت مناسب، شکل اندوه تغییر میکند و شاید لحظات سرکوبشده نیز با شدت بیشتری نمایان شوند و فرد لحظههای سختی را تجربه کند.
گروس به تفاوت فرهنگها در نمایش عزاداری و مواجهه با آن اشاره میکند. مثل آن دسته از افراد سنتی که در روزهای سوگواری برای فرد از دست داده، روی تمام آینهها را میپوشانند. یا آنها که در دوره عزاداری، از هر گونه آرایش و اصلاح یا رنگهای شاد، به شدت خودداری میکنند. گاهی اشتراکات فراوانی نیز میتوان یافت اما همچنان تفاوتهای عمدهای بین فرهنگها و جوامع فردگرا (معمولا کشورهای غربی کاپیتالیستی و صنعتی) و فرهنگها و جوامع جمعگرا (غیرغربی و سنتی) وجود دارد.
در کتاب، به مراحل قابل پیشبینی اندوه از نگاه کوبلر راس اشاره شده است. انکار و انزواگزینی، خشم، چانهزنی، افسردگی و تسلیم از جمله این مراحل هستند که کتاب به اختصار به هر کدام پرداخته است. همچنین این نکته نیز عنوان میشود که ممکن است این مراحل، در یکدیگر ادغام شوند و یا همزیستی در زمانی معین داشته باشند.
در بخشی از کتاب تعریف داغدیدگی، اینطور بیان میشود: «داغدیدگی یک تجربه انسانی است. چیزی که ما را پریشان میکند ولی مطمئنا قصد ندارد ما را از پا بیاندازد. بیشتر بهنظر میرسد که واکنشهای ما در مقابل اندوه، برای پذیرش و تطبیق نسبتا سریع با ضایعهها طراحی شدهاند تا بتوانیم زندگی ثمربخشی را ادامه بدهیم.»
کتاب «روانشناسی اندوه» نوشته ریچارد گروس، توسط رضا ستوده ترجمه شده و موسسه انتشارات نگاه آن را در 174 صفحه روانه بازار نشر کرده است.
نظر شما