جنگ با تمام نازیبایی ها و وجه غیر انسانی خود، الهام بخش آثاری انسان باور و زیبا در حوزه ادبیات دفاع مقدس شده است. جنگ با همه خشونتش مثل هر موقعیت دیگری برای خودش طنز داشت. گاهی ناخواسته و به طور اتفاقی جریانی اتفاق می افتاد و گاهی نیز افرادی برای دادن روحیه نشاط به رزمندگان به خلق اتفاقات طنز می پرداختند.
موقعیت ننه روایتی کمتر دیده شده از جنگ است. روایتهایی از دریچه لبخند و طنازی رزمندگان به قلم رمضانعلی کاوسی از جانبازان قطع نخاعی دفاع مقدس که روی صندلی چرخدار (ویلچر) یا موتور سه چرخ با سوژههایش صحبت و خاطرات را ضبط کرده است.
این کتاب ویژگیهای خاصی دارد که از آن جمله واقعی بودن اتفاقات و بیان ساده روایتها و در برخی موارد با لهجه اصفهانی و از همه مهمتر، تجربه اول نویسنده آن است. نویسنده آثار دیگری همچون تیغهای گل رز، پرواز با بال شکسته، کُفیشه، راز نهان، سهم من از عاشقی و بامداد روز شانزدهم را در کارنامه خود دارد. اما در جدیدترین اثرش خاطرات رزمندگان اصفهانی را از زاویه دیگری روایت کرده است.
نویسنده در مقدمه کتاب آورده است: بسیاری از رزمندگان شوخ طبع در خط مقدم و حتی در اردوگاههای دشمن با طنازیهای خود سبب تقویت روحیه هم قطارانشان میشدند. در واقع شوخ طبعی آنها باعث میشد فضای دلهرهآور پشت خاکریز و فضای غم بار اردوگاههای دشمن برایشان تحملپذیر شود. آنها ضمن حفظ حرمتها و به دور از هرگونه ابتذال، با صحبتهای خندهدارشان، شادزیستن را برای یکدیگر به ارمغان میآورند.
خندهها و شوخی های آنان نه تنها سبب غفلتشان از یاد و نام خدا نمیشد بلکه شرایطی را فراهم میکرد تا همسنگرانشان با روحیه بهتری دفاع کنند یا درد اسارت برایشان تحملپذیرتر شود. به باور من، چاشنی طنز همان قدر در تقویت روحیه رزمندگان تاثیر گذار بود که چاشنی مهمات برای ویران کردن مواضع دشمن.
تعداد کمی از نویسندگان ادبیات مقاومت به خاطرات طنز این قشر پرداخته اند، در صورتی که مطالبات بچههای جهبه و جنگ نیز قسمتی از زندگی آنها بوده است. بنده پس از تالیف پنج کتاب درباره خاطرات رزمندگان عزیز تصمیم گرفتم ششمین کتابم را با خمیرمایه طنز تقدیم مردم خوب کشورم کنم. با هر رزمندهای صحبت میکردم، از او نشانی یا شماره تلفن رزمنده دیگری را که احتمال داشت، خاطره طنز در سر داشته باشد نیز میپرسیدم. جالب است مکان مصاحبه من با بچه ها بیشتر زیر سایه یک درخت یا روی موتور سه چرخ من بود...
«موقعیت ننه» شامل ۶۲ خاطره طنز از زبان رزمندگان، جانبازان و آزادگان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران است که در حالتهای مختلف مخاطب را با شوخ طبعی در جبههها، بیمارستانها و آسایشگاهها روبه رو میکند و نقش طنز به عنوان یک تقویت کننده روحیه را نمایش میدهد.
در بخشی از این کتاب (صفحه ۱۲) از احمد شیروانی آمده است: سال ۱۳۶۱ حدود دو ماه قبل از شروع عملیات محرم، من، حمید یزدی، سعید شوردزی و چند نفر دیگر از دوستانم به شهرک دارخوین آمدیم. از بس برای مرخصی سماجت کردیم که مسئول کارگزینی با مرخصی ۴۸ ساخته ما موافقت کرد و به ما سفارش کرد تا جایی که میشه بقیه از مرخصی ما خبردار نشن. برگههای مرخصی را در جیبمان گذاشیم و پیاده به سمت دژبانی حرکت کردیم. وانت تویوتایی به ما نزدیک میشد. دو نفر جلو و چند نفر هم در کابین عقب آن نشسته بودند. وقتی ماشین به ما نزدیک شد، از رانندهاش پرسیدیم اخوی این ماشین اهواز نمیره؟ سرعتش را کم کرد و گفت چرا، بپرین بالا.
سوار شدیم. دم در، دژبان که یک بسیجی کم سن و سال بود جلوی ماشین را گرفت و پرسید اخویا کجا تشریف میبرن؟ یکی از سرنشینان جلو گفت داریم میریم موقعیت مهدی. گویا دژبان از قبل او و دوستانش را میشناخت؛ ولی متوجه شد که ما پنج شش نفر با آنها نیستیم. با لهجه شیرین اصفهانی از راننده پرسید دادا این برادرا هم با شوما هستن؟ گفتیم ازخودشون بپرسین. از ما پرسید شوما چند نفر کوجا تشریف میبرین؟ همان لحظه شیطنتم گل کرد. با قیافه کاملا جدیای گفتم من تشریف میبرم موقعیت ننه! بقیه رو از خودشون بپرس. بغل دستی ام از حرف من خنده اش گرفت، همانطور که میخندید گفت منم میرم موقعیت ننه.
حمید یزدی که متاهل بود گفت: من نمیرم موقعیت ننه من میخوام برم موقعیت زنه!، راننده گاز داد تا حرکت کند. دژبان نوجوان با کف دست روی کاپوت ماشین کوبید. اسلحهاش را مسلح کرد و گفت وایسا ببینم این مسخره بازیا چی چیهس؟ موقعیت ننه دیگه کوجاس؟ پیاده بشین ببینم،من نمیذارم شما چند نفر از این در برین بیرون.
اخوی چیچی رو نمیذاری؟ ما باید بریم ور دل ننههامون... برگههای مرخصی رو که نشون دادیم، گفت خدا بگم شما بسیجیارو چی کارتون نکنه که هر کدومتون یه جوری آدم رو میذارین سرکار! برین خدا پشت و پناهتون.
رمضانعلی کاوسی در سال ۱۳۴۲ در روستای جرمافشار از توابع شهرضای اصفهان متولد شد. سال ۱۳۶۱ در حالی که دانشجوی تربیت معلم بود، تحصیل را رها کرد و راهی جبهه شد. دوازدهم آبان ۱۳۶۱ در عملیات محرم شرکت کرد و بر اثر اصابت ترکش خمپاره، از ناحیه گردن دچار آسیب نخاعی شد. بعدها موفق شد با همین وضعیت چهارسال در دانشگاه آزاد اسلامی واحد شهرضا تحصیل کند و موفق به اخذ مدرک کارشناسی شود.
مشکلات جسمی به او اجازه ادامه تحصیل نداد اما دست از فعالیتهای فرهنگی برنداشت. به خاطر ضعف در دست و انگشتان، نوشتن با خودکار برایش مشکل است. او حروف را تنها با فشردن انگشت سبابه دست چپ بر روی صفحه کلید رایانه ثبت میکند. کاوسی حضوری پر رنگ در عرصه فرهنگی دارد و فعالیت اصلیاش ثبت خاطرات رزمندگان ایثارگران دفاع مقدس است.
کتاب طنز «موقعیت ننه!» در ۱۳۰ صفحه با شمارگان هزار نسخه و قیمت ۳۵ هزار تومان در انتشارات مرز و بوم به چاپ رسیده است. نسخه شنیداری این اثر نیز با صدای امیر زنده دلان در هشت قطعه توسط کتاب گویا وارد بازار شده است.
نظر شما