اویس محمدی در گفتوگو با ایبنا:
مترجمان ایرانی در بازگرداندن زبان زنانه و واژگان خاص غادهالسمان غفلت کردهاند
اویس محمدی، نویسنده، پژوهشگر ادبی و استاد زبان و ادبیات عربی تاکید دارد که در ترجمههای فارسی شعر غادهالسمان برخی از ویژگیهای زبان زنانه وی از جمله درستی بازگردان واژگان وی مرتبط با فضای درون خانه و تجربیات زیستی خاص زنان رعایت نشده است.
استقبال خوب مترجمان و ایرانیان ادبیخوان از آثار غادهالسمان بهانهای شد تا دقایقی در گفتوگو با اویس محمدی، مترجم و پژوهشگر ادبیات عربی به نقد و بررسی ترجمههای موجود از این شاعر در بازار کتاب کشورمان با مطالعه موردی کتابهای ترجمهای عبدالحسین فرزاد بپردازیم.
لطفا به عنوان کلام آغازین درباره سبک غالب در آثار غادهالسمان توضیح دهید.
مساله زبان زنانه در نظریههای بسیاری از فمینیستها مطرح شده و براساس آن، نگارش زنان -به شکلی جوهری- با نگارش مردانه متفاوت است. به همین منظور، نظریهپردازان فمینیست، تلاش کردند که سبک زنانه را در نوشتار بپرورند و در این مورد، آرای پراکنده و متکثری را بیان کردند. با گسترش نظریههای انتقادی در فمینیستها، بسیاری از زنان نویسنده و شاعر از آن تاثیر پذیرفتند و آثارشان را با زبانی زنانه نوشتند و سرودند. شاعر و نویسنده سوری، غاده السمان به سبب تحصیل در غرب و آشنایی با جنبشهای زنانه، توانست نگارش زنانه یگانهای را در نوشتههایش خلق کند.
زن متجلی در اشعار غادهالسمان را چگونه تعریف میکنید؟
بیشترین شکل از زنانگی را در اشعار او میبینیم که روانی و سیالیت، سادگی و صمیمیت و ساختارشکنی بارزترین ویژگیهای آن است. نوآوری السمان در خلق زبانی زنانه و طرح اندیشههایی زنمحورانه، سبب شد که یکی از ضلعهای اصلی ادبیات زنانهمحور در منطقه شام بهشمار رود و نوشتههایش بیانگر ابداع زنانه منحصربهفرد و اثرگذار اوست.
چه نکات خاصی باید در ترجمه آثار غادهالسمان مورد توجه باشد؟
در شعرهای غاده السمان بسیاری از تعبیرهای زنانه بهچشم میخورد. بسیاری از واژگان وی برگرفته از تجربه حضورش در منزل است و برخی دیگر، عباراتی است که در زندگی روزمره کاربرد دارد. این واژگان، بخشی از سبک زنانهنویسی غادهالسمان بهشمار میآیند که باید در ترجمه به آن دقت شود.
آیا ترجمههای فارسی موجود در این زمینه ضعف دارند؟
بله در برگردان برخی از شعرهای غاده السمان به ویژگی زنانه واژگان توجه نشده است. به عنوان مثال، در شعر «ارتدی قناع الصمت/ عباءه الریح الغامضه/ و وشاح شهرزاد» چند واژه مهم مرتبط با پوشاک زنانه بهکار رفته که شامل «قناع»، «عباءة» و «وشاح» است. در ترجمه این شعر آمده «نقاب سکوت بر چهره مینهم/ و جبه بادهای ناشناخته میپوشم/ و وشاح شهرزاد را». وشاح به صورت کلی به حمایل، پارچه رنگین و زینتشدهای که به شانه و پهلو حمایل میشود، اشاره دارد. «وشاح» در معنای کلی زینتی است که آن را مردان و زنان میپوشند، اما در معنای خاص بر نوعی زینتی زنانه دلالت دارد و به معنای پارچهای است پهن و مرصع نشان که زنان میان سر دوش و دو پهلوی خود میبندند» ازآنجا که «وشاح» در این شعر به شهرزاد (زنی اسطورهای) اضافه شده و در سروده شاعری زن بهکار رفته، اشاره به زینتی زنانه دارد. در ترجمه «قناع» و «وشاح» معنای زنانه در نظر گرفته شده، اما واژه «عباءه» با «جبه» ترجمه شده که «چادر» معادل مناسبتری برای این واژه است. همچنین برخی واژههای شعرهای السمان، مربوط به پیکر زنان و ویژگیهای جسمی ایشان است. این واژگان در گفتمان مردانه تابو است و به همین دلیل در ترجمه آنها از مترادفهایی با دلالت کلیتر استفاده و زبان به گفتمان مردانه نزدیکتر شده است.
آیا ترجمههای موجود توانستهاند ساختار جملهبندی غادهالسمان را به درستی منعکس کنند؟
شعرهای غادهالسمان سیالند و انعطاف و لطافت دارند. وی در بسیاری از جملهها سعی کرده از ساختارهای نحوی عربی، گریزهایی جزئی اما دلالتمند بزند و تغییرهایی در ساختار جمله خلق کند. انحرافهای وی بی کارکرد نیست و سبب زیبایی فرم و نوآوری مضمون و غنای دلالت شعری شده است. نوشتههای السمان، چون جریان جویی کوچک، روان و آرامبخشند. در موسیقی جملههای وی هیچ واژه یا حرف اضافی بهچشمنمیخورد و همگی در کنار هم، هارمونی و زیبایی صوتی بینظیری را خلق کردهاند. به همین منظور، انسجام موسیقایی یکی از ویژگیهای اصلی شعر وی است که سبب روانی و سیالیت شعر شده که این سیالیت در ترجمه برخی از عبارتها از بین رفته است. به عنوان نمونه میتوان به شعر «مثل خیط من اللالیء/ یقود الی غابه/ و ارکض فی الغابه/اعرف انک مختبیء خلف الاشجار» اشاره کرد که این گونه ترجمه شده «مانند رشتهای مروارید است/ که راه جنگل را نشان میدهد/ و من در دل جنگل میدوم/ درحالی که میدانم پس درختان پنهان شدهای» ترجمه، روانی متن اصلی را ندارد. این امر، به دلیل حشوی است که در متن ترجمه دیده میشود. آنچه سبب حشو در ترجمه شده، تغییر جمله فعلیه به اسمیه و جمله اسمیه به فعلیه و همچنین اصرار به استفاده از «در حالی که» برای بیان جمله حالیه است. از سوی دیگر در شعرهای غاده السمان، ارزشهای مردسالارانه دگرگون میشود و زن با معیارهایی متفاوت تعریف میشود؛ زن در نوشتههای وی حاشیه و دیگری نیست، بلکه اصل و سرچشمه زایایی است. همچنین گاهی در ضمن بیان ظرافت زنانه ویژگیهایی از جنس قدرت به زنان نسبت داده میشود که این ساختارشکنیها در جاهایی برگردانده نشدهاند.
نظر شما