«احسان مشکور» با ارجاع فیلمش به کتابهایی مانند «جنگ واقعی» اثر نیکسون و کتاب «خاطرات شش دهه روزنامه نگاری» اثر محمد بلوری باعث شده فیلمش نه تنها مستندی تاریخی تحلیلی باشد بلکه خود تبدیل به سندی شفاهی بر یک واقعه تاریخی شود.
این مستند به تنها جنگ ارتش ایران در دهه 50 شمسی و در دوره پهلوی میپردازد. این جنگ در خارج از ایران و در یکی از استانهای جنوبی کشور عمان انجام میشود. جنگی که حدود چهار سال به طول میانجامد و تلفاتی برای ایران به همراه دارد اما آنچه در مورد این جنگ حائز اهمیت است این است که محمدرضا شاه پهلوی قصد داشته این جنگ را تا جایی که میتواند از رسانهها و مردم مخفی نگاه دارد اما با انتشار عکسهای گوگوش در بین نظامیان منطقه ظفار در عمان توسط محمد بلوری خبرنگار روزنامه کیهان همه چیز لو میرود. روزنامهها توسط ساواک از سطح شهر جمع میشود و بلوری دستگیر شده راهی بازداشتگاه میشود.
آنچه بیش از هر چیز در این مستند قابل توجه است استفاده از منابع آرشیوی متنوع و به کارگیری افکتهای تصویری خلاقانه در استفاده از عکسها است که باعث بازسازی واقعیت در ذهن مخاطب میشود. استفاده مناسب از فیلمهای آرشیوی احساس نیاز به بازسازی در هر جای فیلم را از بین برده و به نظر میرسد برخی از تصاویر آرشیوی، برای اولین بار در این فیلم مستند دیده شدهاست. تصاویر مربوط به کشور عمان و چگونگی زندگی مردم آنجا، تصاویری از روزنامهها و تلویزیون ملی ایران و برخی از تصاویر هواپیماها و فرودگاه از تصاویر با کیفیت و جذابی است که استفاده از آنها باعث هم ذات پنداری بیشتر مخاطب با فیلم شده و نشان از تلاش خستگی ناپذیر گروه تولیدی فیلم داشته است.
یکی دیگر از نقاط قوت مستند «عملیات دماوند» متکی نبودن به گفتگوهای جمعی از کارشناسان و تحلیلگران نظامی در فیلم است احسان مشکور با ارجاع دادن فیلمش به سندهایی چون عکس، فیلم و کتاب هایی مانند جنگ واقعی اثر نیکسون و کتاب خاطرات شش دهه روزنامه نگاری اثر محمد بلوری و خلاقیت در به کارگیری عکسها و جلوههای تصویری باعث شده فیلمش نه تنها مستندی تاریخی تحلیلی باشد بلکه خود تبدیل به سندی شفاهی بر یک واقعه تاریخی شود.
با اینکه در برخی از فیلمهای مستند نریشن کارآیی خاصی ندارد و فقط طبق یک عادت از آن استفاده میشود اما در «عملیات دماوند» آنچه که بیش از پیش سوژه را جذاب نشان میدهد بهرهگیری از نریشنهای مناسب با اجرای مناسب گویندهای خوب و تدوین به جا و ریتم مناسب در استفاده به موقع از آرشیو در کنار نریشنهاست که بخش بزرگی از این کار به عهده «سید سیاوش کبودر آهنگی» نویسنده متن و تدوینگر این فیلم است. او برای ارجاع به متن کتاب علاوه بر استفاده از صدای نریتور با قرمز کردن همان قسمت از متن نوشته و حالت سه بعدی که به متن میدهد توجه بیننده را جلب کرده و نمیگذارد کار به ورطه یکنواختی بیفتد. ریتم مناسبی که کارگردان و تدوینگر به همراه یکدیگر توانستهاند برای فیلم به وجود بیاورند عامل بزرگی در موفقیت این فیلم و جلب نظر تماشاگران بودهاست.
احسان مشکور به خوبی توانسته در 42 دقیقه از چگونگی یک راز تاریخی که مدتی پنهان مانده و بعدها بر سر زبان افتاده پرده بردارد و آن را برای مخاطب موشکافی کند. فیلم با شروع کنجکاوی برانگیز و پایانی قابل قبول و ریتمی مناسب همه چیز را درباره ظفار و عملیات دماوند به خوبی توضیح داده است. علت نامگذاری این مستند رمزی بوده که ارتشیان در این عملیات استفاده میکردند. این فیلم در نهایت مخاطب را با دستی پر و راضی از سالن سینما بیرون میفرستد.
نظر شما