اتفاقاتی که در قضیه پلمب نشر چشمه رخ داد، نشان داد که جریانات فرهنگی و مدیران میتوانند در تعاملی دوسویه با یکدیگر همراه شوند و از نزاع کردن دور باشند.
آغاز ماجرا و اعلام انبارگردانی
برای روزهای 14، 15 و 16 آذر، فراخوانی در فضای مجازی بهعنوان اعتصابات سراسری اصناف منتشر شد. نشر چشمه در صفحه اینستاگرامش مطلبی را منتشر کرد و با درج تاریخ این سه روز از انبارگردانی در شعبه کریمخانش خبر داد و نوشت: «برای این سه روز انبارگردانی داریم و تعطیل هستیم.» این اتفاق یک روز قبل از شروع این فراخوان و در سیزده آذر اعلام شد. این انبارگردانی که همزمان با فراخوان اعتصابات بود در فضای مجازی بازخوردهای زیادی داشت و باعث شد تا خیلیها نسبت به این کار فروشگاه چشمه موضع بگیرند و نقدهایی هم داشته باشند.
چند ساعت بعد از انتشار این خبر و شروع حواشی بسیار در فضای مجازی، نشر چشمه اعلام کرد که انبارگردانی به روز دیگری موکول شده است و فروشگاه باز است. اما چه اتفاقی افتاد که این فروشگاه مشهور کتاب، دوباره باز شد؟ طبق گزارشهایی که به «فرهیختگان» رسیده است، وزارت ارشاد در همان روز، رئیس اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران را دعوت و نسبت به عواقب این رفتار نشر چشمه در فضای رسانه صحبت میکند. رئیس اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران هم با مدیریت نشر صحبت میکند و آنها نیز همکاری لازم را داشته و این استوری برداشته میشود و اعلام میکنند که انجام انبارگردانی به زمان دیگری موکول شد.
صحبتها و گفتگوهایی که وزارت ارشاد و اتحادیه ناشران داشتند، بسیار مثمرثمر بود و توانستند با همکاری هم مسئلهای که میتوانست تبدیل به بحران شود را مدیریت کنند. البته معاونت فرهنگی وزارت ارشاد باز هم سعی کرد با رصد همهجانبه بازار نشر به مسائل ورود کند. این معاونت، صبح روز چهاردهم با رصد کتابفروشیها در راسته انقلاب و کریمخان، تلاش کرد تا این کار را بهدرستی انجام دهد و اگر ناشری نیاز به تذکر داشت، این تذکرها از جانب جریان صنفی مثل اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران به مدیران نشر منتقل شود. تلاشها با گفتگو پیش میرفت. البته در این میان چند مورد محدود وجود داشت که به هیات رسیدگی به تخلفات ناشران دعوت شدند و تذکرهای لازم داده شد.
ماجرای پلمب چه بود؟
نشر چشمه، استوری انبارگردانی را برداشت، اما به علت انتشار این خبر در شبکههای اجتماعی و رسانههای خارجی، مدیریت اتفاقات به محدودهای خارج از جغرافیای فرهنگی کشید. نهایتا پلمب نشر چشمه از جایی خارج از محدوده مدیریتی وزارت ارشاد رقم خورده و فراجا (فرماندهی انتظامی جمهوری اسلامی ایران) به مسئله ورود کرده بود. به گفته مدیران دولتی، وزارت ارشاد بعد از پلمب از این ماجرا اطلاع پیدا میکند.
مطمئنا در این قضیه ضرورت داشت که هم وزارت ارشاد از این قضیه مطلع شود و هم اینکه دستگاه انتظامی باید با دقت نظر فرهنگی و توجه به حساسیتهای رسانهای به این مساله ورود میکرد. متاسفانه این اتفاق نیفتاد و پلمب نشر چشمه انجام شد. بعد از این رویداد، تلاشهای فراوانی در معاونت فرهنگی وزارت ارشاد صورت گرفت که به نتیجه رسید و فک پلمب اتفاق افتاد و پنجشنبه بعد از ظهر فروشگاه نشر چشمه باز شد. نمونهای موفق از حضور موثر مدیران به یک مساله مهم فرهنگی در این قضیه مشهود است. رابطه نزدیک وزارت ارشاد و ناشران توانست اعتمادی که ناشران به وزارتخانه دارند را تقویت کند و باعث اعتماد بیشتر به تدبیر مدیران این مجموعه شد.
یاسر احمدوند معاون فرهنگی وزیر ارشاد در گفتوگویی که با جماران انجام داد هم به تشریح این اتفاق پرداخت و در این مورد گفت: «پلمب نشر چشمه بدون هماهنگی با وزارت ارشاد بود. تلاش ما این بود که هر چه زودتر مشکل این کتابفروشی حل شود. در مجموعه معاونت فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد، به واسطه ارتباط خوب با ناشران و نویسندگان تلاش کردیم تا جایی که امکان دارد فضایی برای ورود قوه قضائیه ایجاد نشود، همه تلاش ما این بوده که در این فضا کار هیچ فعالی به حوزههای قضایی نیفتد. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی علاقهمند است که همه فعالان فرهنگی و هنری در شرایط مناسب به کارشان برگردند و دوست نداریم حتی یک هنرمند هم بازداشت شود یا در زندان باشد. این به هیچ وجه مورد علاقه و تایید وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیست، مگر جرائمی غیر از جرائم فرهنگی و هنری متوجه آنان باشد که در اینجا مرجع تشخیص، قوه قضائیه است.»
ماهیگرفتن از آب گلآلود
یک نکتهای که در ماجرای اخیر شاهدش بودیم، سوءاستفاده برخی از کانونها و انجمنهای ورشکستهای بود که به دنبال ماهیگرفتن از آب گلآلود بودند. کانون نویسندگان بیانیهای منتشر کرد که نشان از بیخبری نسبت به اصل ماجرا بود. بیانیهای که نسبت به اقدامات و همراهی مدیران فرهنگی با جریان نشر بیخبر بود. بیانیهنویس کانون بیخبر از متن واقعی جامعه امروز ایران، اگر کمی در همان فضای مجازی جستوجو میکرد، متوجه میشد که روند این اتفاقات چطور پیش رفته است و حتی وزارت ارشاد از ماجرای پلمب و برخورد فراجا خبر نداشته است. واضح است که جریانهای ورشکسته فرهنگی، حیاتشان متصل به بیانیهنویسی و بهرهمندی از التهابات خارج از حوزه فرهنگ باشد. اما خندهدار این است که برخی از اعضای کانون در فضای مجازی خود را قهرمان این اتفاق معرفی کردند و مدعی شدند که بیانیه آنها باعث فک پلمب نشر چشمه شده است. همانطور که شرح داده شد، روند کار به گونه دیگری رقم خورد. کانون نویسندگان سالها است که مدعی حمایت از روایتهای واقعی است و مخالف هرگونه سانسوری است. اما در واقعیت، وقتی میخواهد از ناشری دفاع کند، بدون اینکه همه واقعیت را ببیند، بخشهای مهمی از اتفاقی که رقم خورده را سانسور میکند. کانون نویسندگان ترجیح میدهد که همکاری، تعامل و همراهی مدیران فرهنگی با نشر چشمه را سانسور کند چون نمیتواند این بخش از واقعیت جریان فرهنگی کشور را بهنفع خودش مصادره سیاسی کند.
چرا گفتوگو میتواند کمککننده باشد
اتفاقاتی که در قضیه پلمب نشر چشمه رخ داد، نشان داد که جریانات فرهنگی و مدیران میتوانند در تعاملی دوسویه با یکدیگر همراه شوند و از نزاع کردن دور باشند. همه ما میدانیم که خیابان انقلاب جای مهمی در تهران است و اکثریت کسانی که در این راسته کار میکنند، ناشر و کتابفروش هستند. ضمن اینکه نمیتوان منکر این شد که ناشران و کتابفروشان این راسته نقش مهم و اثرگذاری در فضای اجتماعی و رسانهای دارند. اقداماتی که معاونت فرهنگی با همراهی اتحادیه ناشران انجام داد، باعث شد تا آن جریانات خارجی که به دنبال سوءاستفاده سیاسی هستند، نتوانند جریان فعال نشر را به تعطیلی بکشانند. ناشران و کتابفروشان خیابان انقلاب علیرغم این کارشکنیها به فعالیت خود ادامه دادند. گفتوگو کردن با سلائق مختلف مطمئنا میتواند تاثیرگذار باشد، ظریفیان مدیرکل دفتر توسعه کتاب و کتابخوانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در گفتوگویی در مورد این موضوع میگوید: «خوشبختانه نگاه ما در وزارت ارشاد این است که بهرغم تفاوت سلائق، چهارچوبها و دیدگاههای وزارت ارشاد و معاونت فرهنگی و بهطور خاص اداره کل توسعه کتاب و کتابخوانی وزارت ارشاد رابطه نزدیکی دارند. یعنی دائما چه بنده و چه دکتر احمدوند با ناشران در طول هفته مکرر جلساتی را با قشرها و نگرشهای مختلف داریم و این فضای تفاهم است. انتظار ما از دستههای دیگر با حفظ استقلال و شأن و جایگاه مهم و تعیینکنندهای که دارند این است که در حوزه فرهنگ مشورت بگیرند. حداقل از دستگاه تخصصی حوزه فرهنگ مشورت بگیرند و در این قضیه همراه خوبی میتوانیم برای آنها باشیم و مشورتهای خوبی به آنها بدهیم و اطلاعات دقیقتری به آنها بدهیم. میتوانیم نسبت به این مسائل نکاتی را بیان کنیم که حتما به تصمیم بهتر و مفیدتری میتوان رسید.»
نظر شما