جوانبخت با تاکید بر اینکه نگارش داستان کوتاه بسیار سختتر از رمان است، افزود: داستان کوتاه در جهان 200 سال پس از رمان به دنیا آمده است. در ایران نیز با صد سال تأخیر نسبت به سایر کشورها وارد عرصه ادبیات شده و مدیومی بسیار دشوار است که کمترین خطای نویسنده نیز مشهود میشود.
وی تأکید کرد: داستان کوتاه را میتوان بغضی در گلو دانست که به دنبال شانهای است که به آن پناه ببرد و میتوان آن را در یک نشست نوشت. داستان کوتاه در کشور ما شبیه یک آخ و یک بغض بوده که در دهه 60 و قرار گرفتن جامعه در شرایط خاص اجتماعی و جنگ تحمیلی به شکوفایی رسید.
این نویسنده با بیان اینکه امروز زیرساخت داستان کوتاه در کشورمان از بین رفته، گفت: امروز سلوک نویسندگان از بین رفته است. باید مسئولان توجه کنند که فرهنگ امری بلندمدت و از جنس دراز گردوست و نباید به چشم جو و گندم به آن نگریست. با وجود تاکیدهای فراوان مقام معظم رهبری بر حمایت و سیاستگذاری در عرصه فرهنگ و ادبیات هر دولت با یک سیاست نه چندان حمایتی با فرهنگ برخورد کرده است.
وی تاکید کرد: نمیتوان در حوزه کمرونقی بازار داستان کوتاه به ناشر خرده گرفت چراکه نشر فعالیتی اقتصادی است و فروش رمان مخاطب و سود بیشتری دارد. عوامل بسیاری در حمایت از داستانهای کوتاه مؤثرند از جمله نیکوست نشریههای ادبی که داستانهای کوتاه چاپ میکنند و نیز کتابهای مجموعه داستان کوتاه خریداری و به استانها فرستاده شوند و نیز از برپایی و رونق جلسههای داستانخوانی و داستاننویسی حمایت شود. همچنین نیکوست رسانهها به خریداری و نشر داستانهای کوتاه بپردازند و در قالب یک بسته ادبی در کنار نقد و مصاحبه در زمان خاصی به عنوان نمونه پایان هر هفته در اختیار مخاطبان خود قرار دهند.
جوانبخت با بیان اینکه داستاننویسان امروز باید به نیازهای روز توجه کنند، افزود: دهه 70 که داستانهای کوتاه ما در نشریات مختلف منتشر میشد مخاطبان ما پدر و مادران نوجوانان امروز بودهاند و اکنون زمان آن رسیده که دید و نگاه ما به ادبیات تغییر کند. برپایی جلسات داستانخوانی و محافل ادبی در میان نویسندگان به گفتوگو و فعال شدن هرچه بیشتر ذهن داستاننویسان کمک میکند. ازسوی دیگر باید تجربه زیسته داستاننویسان جوان افزایش یابد.
این نویسنده در ادامه گفت: متاسفانه در فضاهای مجازی شاهدیم که برخی از داستاننویسان حاضرند برای تبلیغ و معرفی اثر خود در صفحات شخصی دیگران مبالغی را پرداخت کنند.
منتقد و ویراستار حرفهای نداریم
همچنین در این نشست،هادی خورشاهیان، شاعر و داستاننویس در سخنانی با تأکید بر اینکه امروز در کشورمان فاقد منتقد، ویراستار و داور ادبی حرفهای هستیم، عنوان کرد: وقتی منتقد و داور حرفهای در حوزه کتابهای ادبی نداریم نمیتوان توقع داشت، کتابی که در یک جایزه ادبی برگزیده میشود حاصل بهترین تشخیص و مورد پسند جامعه باشد. با اینکه جایزه جلال آل احمد معتبر است، رمانهای برگزیده آن بیش از پنج نوبت چاپ نمیشود؛ چراکه بستر لازم برای پرفروش شدن آنها فراهم نیست.
وی با تأکید بر اینکه درباره ارجحیت رمان یا داستن کوتاه بحثهای زیادی مطرح است، گفت: برخی میگویند دیگر زمان رمان به پایان رسیده و دیگرانی هم هستند که ادعا دارند داستان کوتاه ارزش ادبی ندارد.
خورشاهیان تأکید کرد: در شرایطی که ذائقه و سلیقه عمومی در حال تغییر است نمیتوان از ناشران توقع داشت در یک مسیر خاص حرکت کنند و به سود مالی فکر نکنند.
داور بخش داستان کوتاه پانزدهمین دوره جایزه جلال آل احمد با اشاره به اینکه تعداد داستانهای کوتاه رسیده به دبیرخانه قابل توجه ولی شمارگان اندک بوده، افزود: موضوعهای پرداخته شده در داستانهای کوتاه این دوره محدود شده بود و میتوان گفت داستاننویسان با فقر موضوعی و در عین حال پیچیدهگویی مواجهند.
وی همچنین به برگزاری همایشهای مختلف در موضوعهای متنوع اشاره کرد و گفت: گاهی یک همایش در یک موضوع خاص برگزار میشود و شاهدیم 1500 نفر در آن حوزه اثر ارسال میکنند که اغلب سطحی و کمارزش هستند. پس از برپایی همایش نیز این آثار سطحی در قالب یک کتاب منتشر و عرضه میشوند که خواننده با خوانش آنها از مطالعه داستان کوتاه دلسرد میشود.
خورشاهیان در پایان گفت: باید بپذیریم که سبک زندگی در دورههای مختلف تغییر میکند پس باید به سلیقه عموم نیز احترام بگذاریم و بدانیم در حوزه ادبیات نمیتوان برای جامعه برنامهریزی و تعیین تکلیف کرد.
نظر شما