یکشنبه ۲ بهمن ۱۴۰۱ - ۰۹:۵۰
کتاب درباره روایت‌های زنانه سخن می‌گوید/ ماجرای چند حبه قندی که امام به عروس و داماد می‌دهد

سارا عرفانی گفت: جای زنان در برهه‌های حساس در بسیاری از جاها خالی است و روایت‌هایی هست که هنوز نوشته نشده است. اینها بخشی از تاریخ کشور ماست که باید از روی آن داستان و یا فیلم ساخته شود. در واقع ما الگوهای زیادی داریم ولی این الگوها را به خوبی معرفی نمی‌کنیم. دیگر اینکه باید کتاب «چند حبه قند» به خوبی تجزیه و تحلیل شود تا این الگوها فقط در کتاب‌ها باقی نمانند.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)؛ هشتمین نشست از مجموعه نشست‌های «پاورقی» با محوریت کتاب «چند حبه قند» به همت مرکز رسانه معاونت راهبری استان‌های حوزه هنری و با همکاری موسسه «سپهر سوره هنر» شنبه یکم بهمن 1401 برگزار شد. سلسله‌نشست‌های «پاورقی» فرصتی را برای گفت‌وگو درباره کتاب‌های شاخص مراکز استانی حوزه هنری به‌ وجود می‌آورد تا کتاب‌هایی که در میان انبوه آثار هنری خلق‌شده در مراکز گوناگون حوزه هنری، توجه کمتری به آن‌ها شده است، به مخاطبان معرفی شوند. کتاب «چند حبه قند» خاطرات رفعت‌السادات نعمت‌اللهی، پرستار دوران دفاع مقدس است که به قلم طاهره امامی و با همکاری حوزه هنری استان فارس از سوی انتشارات «سوره مهر» به چاپ رسیده است. این نشست با حضور سارا عرفانی نویسنده توانمند حوزه ادبیات و رفعت‌السادات نعمت‌اللهی راوی کتاب برگزار شد.

رفعت‌السادات نعمت‌اللهی در این نشست گفت: شروع کتاب «چند حبه قند» از آنجا بود که 15 سال قبل حوزه هنری فارس از من دعوت کرد تا خاطراتم را از دوران دفاع مقدس بیان کنم و قرار بر این شد تا طاهره امامی خاطراتم را به صورت کتاب مکتوب کند. مهرماه 1390 در حدود 10 جلسه 4 ساعته خانم امامی به خانه ما آمد و با همکاری مریم شیدا خاطراتم را به صورت کتاب نوشتند. البته خاطراتم بسیار مفصل‌تر بود که به این گونه به رشته نگارش درآمد.

وی افزود: اکیپ پزشکی دانشگاه شیراز در خرداد 58 نقش مهمی در زلزله استان خراسان داشتند و بعد در تیر 58 در لامرد لرستان انجام وظیفه کرد. در مردادماه 58 این اکیپ به سنندج اعزام شد و البته آنجا هم به دلیل حضور کومله و یکسری مسائل مشکلاتی وجود داشت که صلاح دیدند ما را به پادگان ارتش در سنندج منتقل کنند که در آنجا به مجروحان درگیری‌ها رسیدگی می‌شد.

راوی کتاب «چند حبه قند» در فرازی از خاطرات خود به موضوع کشف حجاب در آن دوران اشاره کرد و گفت: هنگام ثبت نام با روسری وارد آموزشگاه عالی پرستاری نمازی شیراز شدم. در این آموزشگاه نرس‌های بین‌المللی تربیت می‌شدند. من به حرفه پرستاری علاقه داشتم. در مصاحبه ثبت نام پذیرفتم که بی حجاب حضور پیدا کنم اما نمی‌توانستم خودم را راضی کنم که دستور حجاب اسلام را زیرپا بگذارم. بالاخره چیزی که به من قوت قلب داد، الگوهایی بود که می‌دیدم. خانم دکتری را دیدم که با پوشش اسلامی وارد شد و درس می‌خواند. یک سال گذشت که تصمیم گرفتم با حجاب در آموزشگاه پرستاری حاضر شوم. یعنی من به خاطر حجاب تحقیر شدم و اهانت‌ها شنیدم ولی ایستادگی کردم.

وی افزود: وقتی فارغ‌التحصیل شدم فرمی به من دادند تا محل خدمتم را انتخاب کنم. بیمارستان نمازی شیراز را به این دلیل که شناخته شده بود، انتخاب کردم. اما به من اجازه ندادند در آن بیمارستان کار کنم و مرا به بیمارستان قطب‌الدین که در دروازه کازرون واقع شده است و بیشتر مردم مستضعف به آنجا مراجعه می‌کردند، فرستادند. خدا را شکر کردم از اینکه توفیق خدمت به مریض‌های مستضعف را به من عنایت کرد. از همان بیمارستان به اهواز اعزام شدم و فراز و فرودهایی که پشت سر گذاشتم.

در ادامه این نشست سارا عرفانی، منتقد و نویسنده گفت: وظیفه کتاب‌هایی مثل «چند حبه قند» ثبت واقعیت‌هایی است که وجود داشته و مستند است. این کتاب بعدها می‌تواند منبعی برای نوشتن چند داستان باشد. کتاب «چند حبه قند» به صورت خاطره است که باید این‌گونه نوشته می‌شد. در واقع این کتاب در مورد روایت‌های زنانه صحبت می‌کند.

وی افزود: جای زنان در برهه‌های حساس در بسیاری از جاها خالی است و روایت‌هایی هست که هنوز نوشته نشده است. اینها بخشی از تاریخ کشور ماست که باید از روی آن داستان و یا فیلم ساخته شود. در واقع ما الگوهای زیادی داریم ولی این الگوها را به خوبی معرفی نمی‌کنیم. دیگر اینکه باید کتاب «چند حبه قند» به خوبی تجزیه و تحلیل شود تا این الگوها فقط در کتاب‌ها باقی نمانند. اگر کتابی نتواند با مخاطب ارتباط برقرار کند به سختی خوانده می‌شود اما زبان کتاب «چند حبه قند» روان، شیرین و رسا است.

این نویسنده و منتقد بیان کرد: روایت کتاب از زمانی که راوی در دانشگاه قبول شد و چالشی که برای مصاحبه و پوشیدن لباس فرم داشت، آغاز می‌شود و با فلاش‌بک‌هایی به گذشته می‌رود. اتفاقا این نوع روایت با این چینش برای مخاطب جذاب است. روایت خطی معمول داستانی در این کتاب به هم می‌ریزد و داستان از جایی جذاب‌تر آغاز می‌شود. اسامی فصل‌ها نیز در خواندن داستان به خواننده بسیار کمک می‌کند.

عرفانی افزود: در کتاب «چند حبه قند» با یک روایت بسیار شیرین و جذاب روبه‌رو هستیم، در عین حالی که راوی با چالش‌های بسیاری رودرو است و خواننده ضمن اینکه با این چالش‌ها همراه می‌شود، از این همراهی لذت می‌برد. نکته قابل توجه این است که لهجه شیرازی راوی نیز منتقل شده که به شیرینی متن افزوده است.

وی در ادامه گفت: ماجرای عقد راوی که توسط امام خمینی (ره) خوانده می‌شود و ماجرای آن چند حبه قندی که امام به عنوان تبرک به این عروس و داماد می‌دهد، نام کتاب را رمزگشایی می‌کند. یکی از نقطه اوج‌های داستان آنجاست که راوی برای اولین بار می‌خواهد به جبهه برود اما با مخالفت خلبان روبه‌رو می‌شود. در بخش سوم کتاب «چند حبه قند» با قسمت‌هایی از زندگی شخصی راوی همچون تحصیل، بچه‌داری، رفتن همسر به جبهه و... روبه‌رو هستیم که هر یک فرازی خواندنی از داستان را شکل داده است.

سارا عرفانی در ادامه بخشی از کتاب «چند حبه قند» را برای حاضران خواند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها