نویسندگان رمان ترجیح میدهند از داستانی که شاید برای نوشتن آن سالها زحمت کشیدهاند هیچ اقتباسی انجام نشود.
اولین مسئلهای که همواره در ساخت هر فیلمی مورد توجه قرار میگیرد بحث هزینه است. امروزه هزینه نوشتن یک فیلمنامه از طرح تا فیلمنامه کامل بسته به شهرت فیلمنامهنویس عددی بین ۱۰۰ تا ۲۰۰ میلیون تومان است.
با اینکه در کشور ایران حق کپی رایت به معنای خارج از کشور وجود ندارد اما اگر شما بخواهید از روی یک رمان معروف ایرانی فیلمنامه اقتباس کنید حتماً به اجازه از نویسنده احتیاج پیدا میکنید و باید مبلغی را به عنوان حق اقتباس به او بپردازید.
این مبلغ گاهی به اندازه نصف هزینه از فیلمنامه اصلی یا اورجینال هم میرسد. این هزینه اضافه است که به هزینه فیلمنامهنویسی اضافه خواهد شد. چون اکثر رماننویسان فیلمنامهنویس نیستند و گاهی کارگردانها هم فیلمنامهنویس نیستند مقوله فیلمنامهنویسی یک مقوله تخصصی است. در نتیجه هزینه اقتباس به علاوه هزینه نوشتن فیلمنامه هزینه به دست آوردن یک فیلمنامه خوب برای ساخت در سینمای ایران را تقریباً دو برابر میکند.
متأسفانه به دلیل گران بودن صنعت سینما کمتر تهیهکنندهای حاضر میشود این هزینه را تقبل کرده و فیلمنامه ای با کیفیت بسیار خوب داشته باشد. تهیهکننده ترجیح میدهد فقط هزینه نوشتن فیلمنامه را بپردازد تا اینکه با اقتباس هزینههای ساخت فیلمش را افزایش دهد.
دلیل دوم اینکه در سینمای ایران کمتر با فیلمهای اقتباسی روبرو میشویم مسئله کارگردان مؤلف است. بیشتر کارگردانان ما دوست دارند در تیتراژ فیلم اسمشان نویسنده و کارگردان درج شود، مخصوصاً آنها که دستی به نوشتن دارند. خود این مسئله باعث میشود با اینکه حتی بسیاری از فیلمنامههای این کارگردانان ضعیف و یا متوسط به حساب میآیند اما به سراغ فیلمنامهنویسان سینمای ایران نروند.
یکی دیگر از دلایلی که سینمای ایران رغبتی به مقوله اقتباس ندارد نویسندگان رمان یا داستان نویسان هستند. بسیاری از نویسندگان معروف رمان های پرفروش، دلشان نمیخواهد حق اقتباس داستانشان را به کسی واگذار کنند. آنها معتقدند سینماگران داستانشان را خراب میکنند. بسیاری از آنها که با مقوله اقتباس آثار سینمایی آشنایی ندارند فکر میکنند باید عیناً همه قسمتهای داستانشان در فیلم آورده شود. اما یک رمان ۴۰۰ صفحهای هیچگاه نمیتواند موبهمو در زمان دو ساعتی یک فیلم سینمایی اجرا شود. به لحاظ دیگر حق با آنهاست. چراکه در این سالها آنها با دیدن اقتباسهای ضعیف از داستانهای بسیار خوب دل زده شدهاند.
گاهی نیز نویسندگان رمان داستان خودشان را برتر از آن می دانند که فیلمی سینمایی از روی آن ساخته شود و قیمتی که برای اقتباس از آن داستان در نظر میگیرند چیزی فراتر از حد توان تهیهکننده یا بضاعت سینمای ایران است.
در مقوله اقتباس اما خیلی نباید ناامید بود چرا که در معدود مواردی رفاقت نویسندگان داستان با کارگردانان سینمای ایران منجر به ساخت اقتباسهایی ماندگار و خوب در سینما و تلویزیون ایران شده است. رفاقت داریوش مهرجویی با غلامحسین ساعدی در ساخت فیلم گاو، رفاقت کیومرث پوراحمد با هوشنگ مرادی کرمانی در ساخت قصه های مجید از این موارد است.
مسئله دیگری که گریبان اقتباس در سینمای ایران را گرفته است مقوله اقتباس از رمانهای خارجی است. شاید به نظر برسد استفاده از یک رمان قدیمی مانند الیور توییست و ایرانیزه کردن آن کار سادهای باشد اما مسئلهای که در اقتباس از این اثر به وجود می آید آن است که تهیهکننده بخواهد نام و عنوان رمانی که اثرش را از روی آن اقتباس کرده در تیتراژ فیلم بیاورد و فیلم پخش جهانی پیدا کند. بنیاد آثار آن شخص مثلاً اینجا چارلز دیکنز از تهیهکننده شکایت خواهد کرد.
مسئله کپی رایت یک مسئله جهانی است. آن بنیاد برای اقتباس از اثرش مبلغی در نظر گرفته که حتی بعد از گذشت سالها از مرگ نویسنده هر کس بخواهد از آن اقتباس کند باید آن حق را بپردازد تا دچار مسئله حقوقی نشود. اینجاست که تهیهکننده بین اخلاق و هزینه کمتر فیلمنامه باید یکی را انتخاب کند یا کلا قید اقتباس و هزینهها و دردسرهایش را بزند. گزینه آخر راحتترین کار است و تهیهکننده ترجیح میدهد با فیلمنامه غیر اقتباسی فیلمش را بسازد تا هزینه و دردسر کمتری داشته باشد.
شاید استفاده از آثار نویسندگان کمتر شناخته شده یا اقتباس از روی آثار کهن ادبی ایران درصورت درک و شناخت درست فیلمنامهنویس از این آثار یکی از این راهحلها باشد. در این سالها اقتباسهای ناجوانمردانهای از آثار نویسندگان غیر معروف انجام شد که به دلیل نبودن حق کپی رایت در ایران حق این نویسندگان پایمال شده است. آنچه در مقوله اقتباس بررسی شد در مورد این اقتباسهای ناجوانمردانه نیست بلکه اقتباس با رعایت حقوق نویسنده و در راستای اخلاق است.
نظر شما