شاعر در این مجموعه از دلتنگی‌ها، دوری‌ها و جدایی‌ها گفته و اصطلاحات روزمره را کنار تعبیرهای لطیف و شاعرانه به کار برده و گاهی به آن، فضایی نوستالژیک و خاطره‌برانگیز داده است:
«از خاله باز نامه رسیده است
دیشب، چه خواب‌های بدی دیدم
دلتنگ خانه‌ام
دلتنگ آش رشته مادر
دلتنگ نان سنگک و خرما...»
صالحی در این مجموعه، بجز دوری و دلتنگی از مرگ هم گفته و آن را رفتن به ایستگاه و مرحله‌ای دیگر دانسته است:
«در ایستگاه، هیچ‌کسی نیست
گل‌های سرخ بوسه مادربزرگ
بوی بهشت می‌دهد این‌بار
دیگر خدانگهدار!
مادربزرگ می‌رود از ایستگاه ما»
پیش از این آتوسا صالحی در گفت‌وگو با ایبنا گفته بود که «شعر نوجوان، آن چیزی نیست که در سرودن آن از واژه‌های ساده استفاده شود بلکه شعر نوجوان باید آینه‌ای باشد که این نسل، چهره خود را در آن ببیند.»
شاعر در مجموعه «دلم برای تو تنگ است»، هم از نوجوانی خود گفته هم به نوجوان امروز توجه کرده است؛ به عبارتی به موضوعات و مفاهیمی پرداخته که زمان و مکان نمی‌شناسند و کهنه نمی‌شوند.
«گوشه‌ای تعریف‌های یک کلاغ و چل‌کلاغ
گوشه‌ای هم حرف‌های آسمان و ریسمان
زیرلب می‌گویی: «از دیروز غمگینم»
نمی‌پرسم چرا؟
روبه‌رویت می‌نشینم
دست در دست تو می‌گویم:
چرا دیروز؟ از فردا بگو
با نگاهی خسته می‌خندی و می‌گویی:
دوباره امتحان!»
درست است که صالحی در شعرهای خود از مرگ و جدایی سخن گفته اما سروده‌هایش، رنگ و بوی ناامیدی ندارند. برای مثال در همین «دست در دست تو می‌گویم: چرا دیروز؟ از فردا بگو» او غیرمستقیم از مخاطب خود می‌خواهد گذشته را رها و به آینده دل‌خوش کند.
در جای جای این مجموعه ردپای آتوسا صالحی و دنیای زنانه‌اش را می‌توان دید:
«یک «فکر بکر»
یک عطر
با یک بلوز و دامن
یک نقشه
طرح تازه
تصمیم‌های بسیار
یک کیک
سیزده شمع
دیروز بود انگار...»
در «دلم برای تو تنگ است» به طبیعت و عناصر طبیعی چون باد و باران و ابر و بهار و گل و پاییز و خزان، توجه ویژه‌ای شده؛ شاعر حتی به باغ و باد قسم می‌خورد:
«به باغ قسم
بی تو غنچه‌ها همه دلتنگ
و برگ‌ها
همه‌ی سال، رنگ پاییزند
به باد قسم
بی تو بعدها مجنون
و سیب‌ها
همه کال از درخت می‌ریزند»
کلاغ‌ها در مجموعه شعر صالحی، حضور پررنگی دارند. علاوه بر این شاعر در جای جای سروده‌های خود به مثل‌ها، قصه‌ها و شخصیت‌های اسطوره‌ای اشاره کرده است:
«حالا تماشا کن چگونه
-چون رستم دستان-
با دست‌های بسته‌ام، شمشیر را خم می‌کنم
زنجیر را پاره»
گویی این «تو» که آتوسا صالحی در مجموعه «دلم برای تو تنگ است» از آن سخن گفته خود اوست. او و همه آنچه نوجوانیاش را شکل داده از خانه مادربزرگ و بوی خوش نان سنگک و آش رشته تا نامه‌هایی که می‌نوشتیم و برای آنها که دوست‌شان داشتیم می‌فرستادیم. از مدرسه و نیمکت‌های کهنه چوبی تا کوچه و خیابانی که در آن معرکه می‌گرفتند و زنجیر پاره می‌کردند.
«این روزها از پهلوان
دیگر نه نامی، نه نشانی نیست
میدان کوچک
شب‌های سرد و بی‌ستاره
دنیای خوب پهلوان را خواب می‌بیند
دنیای بی‌شمشیر
دنیای بی‌زنجیر...»
«دلم برای تو تنگ است»، سروده آتوسا صالحی با تصویرگری هدا حدادی در سال ۲۰۱۰ به‌عنوان کتاب برگزیده کلاغ سفید (کتابخانه مونیخ) هم شناخته شده است. این مرکز، بزرگ‌ترين کتابخانه تخصصی کودک و نوجوان در جهان است و فصلنامه‌ای به نام «کلاغ سفید» دارد که به‌معرفی کتاب‌های برگزیده جهان برای این گروه سنی می‌پردازد. این مجموعه را انتشارات پیدایش در اختیار علاقه‌مندان قرار داده است.
نظر شما