جمعه ۲۸ بهمن ۱۴۰۱ - ۱۳:۱۰
جشنواره شعر فجر را جشنواره ملی شعر ایران بدانیم/ محافل ادبی در شهرهایی که هنوز «محفل‌زده» نشده‌اند برگزار شوند

محمدکاظم کاظمی شاعر و نویسنده افغانستانی و عضو گروه علمی برون‌مرزی فرهنگستان زبان و ادب فارسی که سابقه دبیری یازدهمین دوره جشنواره شعر فجر را در کارنامه خود دارد در یادداشتی که در اختیار ایبنا قرار داده نکته‌هایی را در مورد هفدهمین دوره جشنواره فجر بیان کرده است.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)؛ هفدهمین دوره جشنواره بین‌المللی شعر فجر  14 بهمن‌ماه با معرفی برگزیدگان به کار خود خاتمه داد. محمدکاظم کاظمی شاعر و نویسنده سرشناس و عضو گروه علمی برون‌مرزی فرهنگستان زبان و ادب فارسی که در چندین دوره این جشنواره مسئولیت‌هایی را بر عهده داشته در یادداشتی اختصاصی که در اختیار ایبنا قرار داده نکته‌هایی را در مورد دوره اخیر جشنواره فجر بیان کرده است که در ادامه می‌خوانید:

«هفدهمین جشنواره شعر فجر هم به کار خود پایان داد، با دبیری شاعر گرامی رضا اسماعیلی و با اختتامیه‌ای در سالن همایش‌های صدا و سیما.
من که در این جشنواره نیز کمابیش شاهد برنامه‌ها و در مواردی سهیم بودم، به نظرم می‌آید که تأملاتی را به صورت شفاف و بدون ملاحظات معمول بنویسم، باشد به کار مخاطبان بیاید.

محافل شعر
بخشی از برنامه‌های جشنواره شعر فجر، محافلی است که به مناسبت‌های گوناگون در جای‌جای کشور برگزار می‌شود. قبل از جشنواره دوست خبرنگاری از من پرسید که چرا هر سال محافل شعر جشنواره نسبتاً کم‌رونق است و در آن‌ها معمولاً شاعران برای شاعران شعر می‌خوانند؟ من پاسخ واضحی نداشتم ولی وقتی در دو تا از محافل شعر شرکت کردم، پاسخ را یافتم. یکی محفل شعر دانشگاه فردوسی مشهد بود و دیگری محفل شعر جزیره بوموسی. تفاوت میزان شرکت‌کنندگان محسوس بود و طبیعی هم بود. در شهرهای بزرگ و در مراکز و کانون‌های ادبی و دانشگاهی، دیگر محفل شعر جاذبه چندانی ندارد. محفلی که می‌تواند در تهران یا مشهد یا شیراز و اصفهان یک محفل معمولی به حساب آید، می‌تواند در جزیره بوموسی به یک رویداد باشکوه ادبی بدل شود، چیزی که برای همه خاطره‌انگیز شود و جوان‌های بسیاری را به قدم‌گذاشتن در مسیر شعر تشویق کند.
این تنها جشنواره شعر فجر نیست. ما تجربه‌های دیگری هم داشته‌ایم. مثلاً امسال یکی از جلسات نقد کتاب حوزه هنری خراسان (که من آن را اداره می‌کنم)، برخلاف معمول، در خارج از مشهد و در شهر فریمان برگزار شد و پرجمعیت‌ترین جلسه ما بود. در آنجا یک جلسه نقد به یک رویداد مهم بدل می‌شود. پس چیزی که می‌شود پیشنهاد کرد، برگزاری محافل در جاهایی است که دیگر «محفل‌زده» نشده‌اند. اختتامیه‌ها هم می‌توانند در شهرهای مختلف برگزار شوند، چنان که پیش از این نیز رخ داده است.

بخش رقابتی جشنواره
در بخش شعر، امسال شعر کلاسیک و شعر نو را تفکیک کرده بودند و به نظرم خوب بود. اگر بدون تعارف و مجامله بگویم، هیئت داوران در یک سطح نبودند. در بعضی بخش‌ها وزین‌تر بودند و در بعضی نه. بعضی از این اعضا با همه ارادتی که به آنان دارم، در حد داوری‌کردن یک جشنواره بین‌المللی نبودند.
اما از برگزیدگان بگویم. در بعضی بخش‌ها هیچ برگزیده‌ای اعلام نشد و فقط از اشخاص تقدیر شد. نمی‌دانم چرا. در حالی که بعضی از شاعرانی که تقدیر شدند، آثارشان از بعضی از اعضای هیئت داوران حداقل، قوی‌تر بود.
از سوی دیگر امکانات جشنواره فجر به نسبت اهمیتی که شعر دارد و در قیاس با دیگر برنامه‌ها، بهتر است بیشتر باشد تا دست دست‌اندرکاران برای برگزاری بهتر آن باز باشد.

کارگاه کلک خیال
باز سؤالی که هر سال خبرنگاران عزیز از اشخاص می‌پرسند همین است که به‌راستی جشنواره شعر فجر چرا در طول سال همراه شاعران نیست. چرا این رویداد مهم فقط در همان ایام اختتامیه و محافل خلاصه می‌شود. این جشنواره ولی همراه شد با یکی از دوره‌های برگزاری کارگاه کلک خیال و این خیلی خوب بود. همه شاعران جوان شرکت‌کننده در این کارگاه در اختتامیه شرکت کردند و به شور و جمعیت آن افزودند و هم برای آن‌ها هم خاطره‌ای بر جای ماند. این دوره آموزشی در سه روز متوالی در مجتمع آدینه برگزار شد با کلاس‌های که در آن‌ها جمعی از شاعران و منتقدان حضور داشتند. من هم در این میان مدرس یکی از این جلسات بودم؛ از تجربه‌هایم گفتم و شعرهای دوستان را شنیدم. رشد شعر جوان کشور بسیار قابل توجه است برای من حظی که از حضور در جمع این شاعران بااستعداد و مشتاق داشتم، در هیچ‌ محفل رسمی‌ای میسر نمی‌شود.
به نظرم این برنامه‌های آموزشی خیلی مهم است و باید بیش از این هم باشد. و این را هم بگویم که در مجتمع فرهنگی آدینه، به نظرم رسید که به‌راستی چرا شاعران و نویسندگان مملکت، چنین فضایی اختصاصی در اختیار ندارند، تا برای برنامه‌های آموزشی و اردویی و حتی اسکان‌های مسافرتی و اسکان مهمانان جشنواره‌ها از آن استفاده شود. تا هر سال مؤسسات و نهادهای ادبی، نیازمند این ارگان و آن ارگان نشوند تا جایی در اختیارشان گذاشته شود.

مراسم اختتامیه
اختتامیه امسال نسبتاً پرجمعیت بود، به خصوص با توجه به کم‌رونقیِ طبیعیِ محافل شعری در دوران پساکرونا و باز با توجه به وضعیت اجتماعی کشور در سال جاری که به آن هم خواهم پرداخت. ولی کاش مجال بیشتری برای شعرخوانیِ حداقل برگزیدگان فراهم می‌شد. سه سخنرانی از مقامات به نظرم ضرورت نداشت. همان گزارش دبیر جشنواره و یک گزارش از سوی مسئولان کفایت می‌کرد. چه خوب بود اگر یکی دو تن از شرکت‌کنندگان کارگاه «کلک خیال» هم شعر می‌خواندند، به خصوص که همگی در برنامه اختتامیه حضور یافتند و رونق‌افزای آن بودند.

بعضی حواشی جشنواره
امسال برای کشور ایران سال پرالتهابی بود و این وضعیت، بر همه رویدادهای هنری و ادبی اثر گذاشت. گروهی جشنواره‌ها را تحریم کردند و جمعی علاوه بر آن، به شرکت‌کنندگان جشنواره‌ها معترض شدند. در جشنواره شعر فجر نیز این وضعیت کمابیش بود هرچند نه به پررنگی جشنواره فیلم فجر. و این طبیعی هم هست. در مجموع شعر کمتر از سینما امروز در کانون توجه مردم است.
به نظرم باید به کسانی که امسال رضایتی از اوضاع نداشتند و از شرکت در جشنواره خودداری کردند هم احترام قائل شد و دیدگاه و موضعشان را درک کرد. بالاخره نارسایی‌ها و عوامل ناراحت‌کننده وجود داشته است و به نظر من انکارشان، بی‌انصافی است. ولی شخصاً تصور می‌کنم که شاعران باید خود را صاحب جشنواره بدانند، نه حکومت را. حکومت‌ها و مسئولان می‌آیند و می‌روند. این شاعران هستند که سنگ کف رودخانه هستند. من خودم یازده وزیر فرهنگ و ارشاد را در این سی سال درک کرده‌ام، از سیدمحمد خاتمی بگیر تا مصطفی میرسلیم و از عطاءالله مهاجرانی بگیر تا محمدحسین صفار هرندی. یازده وزیر بر این مسند تکیه زده‌اند و شاعران مملکت، همچنان شاعر بوده‌اند.
شاید اسم جشنواره شائبه حکومتی‌بودن را بیشتر می‌کند، در حالی که در مورد جایزه جلال آل احمد چنین نیست. ولی این را هم بگویم که من در جشنواره شعر فجر سه بار داور بوده‌ام، یک بار دبیر و یک بار عضو کمیته علمی. در هیچ‌کدام از این دفعات، حتی یک سفارش کوچک محسوس یا نامحسوس از سوی مقامات مسئول برای برگزیده‌شدن یا برگزیده‌نشدن یک شاعر دریافت نکردم. منکر این نیستم که در مواردی فشارهای بیرونی رخ داده است و بعضی ملاحظات سیاسی از سوی کسانی خارج از کادر اجرایی جشنواره مطرح شده است، ولی این هم در کل دفعاتی که من در جشنواره سهم داشته‌ام، دو سه مورد بیشتر نبوده است و آن هم نه در مورد برگزیدگان اصلی.
تصور من این است که این جشنواره را باید جشنواره ملّی شعر ایران دانست و اگر احساس می‌کنیم که چنین نیست، باید آن را به آن سمت هدایت کرد، با پررنگ‌شدن نقش شاعران از طیف‌ها و سلایق گوناگون، هم در مسئولیت‌های اجرایی آن، هم در دبیرها و داورها و اعضای کمیته علمی. این هم طبیعتاً یک تلاش دوجانبه می‌طلبد و مسئولیت همه هست، هم شاعران، هم مدیران و مسئولان مملکت.
محمدکاظم کاظمی
۲۰ بهمن ۱۴۰۱»
 
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها