هفدهمین نشست ارغنون خرد با نگاهی به آینده آموزش و پرورش برگزار شد
ملکی: روحیه سندگریزی در نظام تعلیم و تربیت ما وجود دارد/نوید: ضرورت واقعگرایی در عین آرمانگرایی احساس میشود
ملکی گفت: یکی از دلایلی که جلوی ما را گرفته، عدم اجرای سند تحول بنیادین آموزش و پرورش است. یک روحیه سندگریزی در نظام تعلیم و تربیت در دانشگاهها و مدارس وجود دارد و این نمیگذارد فاصله بین دوگانهها، سر و سامان پیدا کند.
نوید درابتدای نشست بیان کرد: موضوع آموزش و پرورش یک موضوع ملی است و تنها برای وزارت آموزش و پرورش نیست و همه نهادها و دانشگاهها، مستقیم یا غیرمستقیم نقش دارند و باید نقشآفرینی کنند. آموزش و پرورش به عنوان گستردهترین نهاد تربیتی کشور زمینهساز فرآیند تربیتپذیری، انسان شدن و انسان بودن است و فرصتهای برابر یادگیری را برای ارائه خدمات با کیفیت برای کودکان لازمالتعلیم فراهم میآورد. مدرسه رشدیافته، مکانی دوستداشتنی است که دانشآموزان، آزادانه با شور و اشتیاق در آن حضور مییابند و به کسب مهارتهای تربیتی و شایستگیهای باهم زیستن میپردازند.
وی ادامه داد: معلم، اصلیترین مولفه و سرمایه آموزش و پرورش است که انسان های فرهیخته، داوطلبانه جامه الهی آن را بر تن میکنند. این انسانهای شایسته برای تحقق رسالت خطیر خویش، از جایگاه و منزلت بالایی برخوردارند. جذب مشارکت حداکثری مردم و برقراری تعامل با دیگران در سرلوحه نهاد آموزش و پرورش قرار دارد. یک آموزش و پرورش پویا و برتر باید حاوی این موضوعات باشد. کیفیت خیلی مهم است. عدالت آموزشی و تربیتی مهم است. بحث هدف نیز بسیار مهم است.
نوید با اشاره به اینکه به جای تربیت کردن، باید تربیت شدن و تربیتپذیری سرلوحه کار قرار بگیرد، بیان کرد: دانشآموز باید با پای خود و اشتیاق به این محل بیاید و در آن، زیست داشته باشد و تجربیات فردی و اجتماعی را فرا بگیرد. دگردوستی و با دیگران بودن نیز یکی دیگر از موضوعاتیست که باید در دانشآموزان نهادینه شود.مانند مثل قدیمی توانا بود هر که دانا بود، باید برای توانمند شدن، دانایی در همه ابعادش مورد توجه قرار بگیرد.
وی در بحث ضرورت واقعگرایی در عین آرمانگرایی بیان کرد: تدوین مانیفست و بیانیهها و چشماندازها، قدری باید آرمانگرایانه باشد که شوق حرکت ایجاد کند. صرفا تبیین وضع موجود نمیتواند محرکی برای رشد و اصلاح باشد. فاصله اگر زیاد باشد انحطاط فکری ایجاد میشود. به همین دلیل باید به تعبیر زیبای شهیدبهشتی در این بحث بپردازیم که فرمودند واقعیتگرای آرمانخواه باشیم و در عین دیدن واقعیتها اسیر آنها نشویم و پلی به سمت ایدهآلها بزنیم. امروزه هرچند آرمانهایی وجود دارد اما نسبی هستند. ما به بخشی از عدالت آموزشی رسیدیم و بخش دیگری را نیز از دست دادهایم.
نوید با اشاره به آمار دانشآموزان از اوایل انقلاب تا کنون، بیان کرد: اوایل انقلاب حدود 37درصد دانشآموزان ما دختران بودند و الان به 49 درصد رسیده است که دستاورد بزرگی به حساب میآید. همچنین سرمایهگذاری بزرگی نیز روی سوادآموزی انجام شده است. این هزینهها با انگیزه عدالت آموزشی شکل گرفته است که همه افراد لازمالتعلیم را تحت پوشش قرار بدهد. از منظر عدالت آموزشی دستاوردهای خوبی داریم اما درباره کیفیت آنچنان موفق نبودیم. مثلا پدیدهای داریم تحت عنوان کلاسهای چندپایه که حدود 700 تا 800 هزار دانشآموز در پایههای مختلف، در این سیستم تحصیل میکنند.
وی افزود: در 3، 4 سال اخیر شورای عالی آموزش و پرورش، با تاخیر، وارد شد تا تسهیلاتی را برای معلمها ایجاد کند. زمان آموزش را باید برای آنها گستردهتر کنیم. همچنین تسهیلات و امکاناتی نیز لازم است. بچههای مناطق مرزی و عشایر را نیز باید در نظر بگیریم.
نوید با اشاره به سبکهای تربیتی بیان کرد: در بحث تربیت، دو نگاه میشود داشت. یکی تربیت کردن است و یکی تربیت شدن که همان تربیتپذیری است. روح حاکم بر سند تحول، همین موضوع تربیتپذیری است. عنصر اصلی در این دیدگاه، دانشآموز و کودک است که باید شوق یادگیری داشته باشند. معلم باید زمینهساز، تسهیلگر و صحنهآرای فرآیند یادگیری باشد. خوشبختانه این ادبیات در آموزش و پرورش، رایج است و خیلی از معلمها به این سمت رفتهاند و نتیجه نیز گرفتهاند.
وی درباره سند تحول گفت: تاکید سند تحول این است که به سمت تربیت شدن و نه تربیت کردن پیش برویم و موانع را برطرف کنیم. آیات و روایات هم همین موضوع را مورد تاکید قرار داده است. باید زمینه را فراهم بیاوریم و ابلاغ کنیم؛ این مردم هستند که میپذیرند یا نمیپذیرند. با الگوبرداری از همین شیوه، ما هم باید به بهترین وجه، عمیقترین مسائل آموزش و تربیتی را به بچهها منتقل کنیم و موانع را برداریم. حتی بحث تغذیه نیز مطرح است که دانشآموز با آرامش خاطر در صحنه آموزش حضور داشته باشد.
نوید اضافه کرد: احساس میکنم آموزش و پرورش روند تعالی را طی میکند. آموزش و پرورش امروز با آموزش و پرورش 5 سال پیش متفاوت است. معلمان ما خیلی جدی شدند اما برخی هم هستند که ناخواسته وارد این کار شدهاند. غیر از این گروه، که اندک نیز هستند آنهایی که با اشتیاق به خصوص در اوایل انقلاب، وارد صحنه شدند خیلی با این ادبیات آشنایی دارند.
وی بیان کرد: اگر بخواهیم مسائل اصلی آموزش و پرورش را بیان کنیم باید به دو بخش درونسازمانی و برونسازمانی اشاره کنیم نقش مسائل برونسازمانی به مراتب پررنگتر از مسائل درونسازمانی است. اولین و اصلیترین مشکل آموزش و پرورش کوچکانگاری آموزش و پرورش است که این امر از سوی نظام مدیریت کشور و نظام حکمرانی به وجود آمده است. آموزش و پرورش بسیاری از مسائل اساسی کشور از جمله فرهنگی و سیاسی و اقتصادی و امنیتی را میتواند برطرف کند. اگر ما آموزش و پرورش را جدی میدیدیم و روی آن سرمایهگذاری میکردیم، همانطور که تجربه بشری این نکته را تایید میکند، امروزه وضعمان اینطور نبود.
نوید به سخنان داگلاس نورث اقتصاد دان و برنده نوبل سال 1994 اشاره کرد و گفت: نورث در مراسم جایزهاش میگوید اگر از من بپرسید که کدام کشور توسعهیافته است، به منابع آن کشور نگاه نمیکنم بلکه به آن چیزی نگاه میکنم که در دبستانهای آن کشور میگذرد. چیزهایی که کودکان یاد میگیرند و روشهایی که برای تربیت و پرورش انتخاب شده است. اگر بحثهای خلاقانه و تفکر نقاد در دبستانها وجود داشته باشد آن کشور، توسعه یافته است. مسئله جدی دیگر، بیثباتی مدیریت و رفت و آمد وزرا است که همگی خالی از نگاه آیندهنگرانه است. در همه دولتها نیز اینگونه بوده است که همگی ناشی از همان کوچکانگاری است. برای نمونه نفت و اطلاعات و امور خارجه را بسیار بزرگ میدانیم و وزرایش، 8 ساله هستند اما در مورد آموزش و پرورش، میانگین مدت زمان کار یک وزیر، بین 19 تا 23 ماه است.
وی اضافه کرد: فقر تئوریک و کاستی در کیفیت آموزش و پرورش و تمرکزگرایی و نابسامانی نیروی انسانی، از دیگر مشکلات آموزش و پرورش در ایران است. تئوریسینهایی که بومی باشند و وفادار به روشهای ایرانی اسلامی، بسیار کم هستند. کاستی در عدالت آموزشی را نیز دیگر آسیبی میبینم که در آموزش و پرورش ایران وجود دارد.
ملکی به عنوان دیگر سخنران حاضر در نشست، بیان کرد: تداوم انقلاب اسلامی ایران و نزدیک شدن به تمدن اسلامی در مقابل تمدنهای غرب، از طریق نظام آموزش و پرورش پویا و کارآمد و مبتنی بر تربیت اسلام و ضرورتهای بومی قابل تحقق است. برای نیل به این خواسته اجتنابناپذیر اسلامی و ملی، ضروری است نسبت بین دوگانههای تعیینکننده برقرار شود. شاخصهایی مانند آرمانها و واقعیات، ثابتات و متغیرات، حال و آینده، امور مادی و امور معنوی، بناها و مبناها و ... باید به نحوی تعالیبخش با یکدیگر ارتباط داشته باشند. مفهوم تعالیبخش نشان میدهد که نسبتهای دوگانهها باید چه جهتگیریای داشته باشد. همه الگوها و دستورالعملهای آموزشی بر پایه تحلیل عمیق این دوگانهها اجرا میشوند.
وی ادامه داد: بدون شک طراحیها نیازمند کارشناسان خبره و صاحبنظر در ستاد آموزش و پرورش است و اجرای آنها، محتاج مدیران و معلمان با صلاحیت و شایسته است. طراحی اگر زیبا باشد اما اجرای مطلوبی وجود نداشته باشد، ما به جایی نمیرسیم. تدوین طرحها و الگوها و اجرای هوشمندانه آنها را باید دو رکن اصلی حیات معقول آموزش و پرورش بدانیم. واژه حیات معقول را بنده از آیتالله جعفری به عاریت گرفتهام. برای عملی شدن این فاکتورها، مدیریت جهادی نیاز است.
ملکی اضافه کرد: حرفهایی که میزنیم و نقدهایی که در این جلسه داریم، به این معنا نیست که در آموزش و پرورش کاری انجام نشده است. کار شده اما مسئله این است که ما وقتی از منظر انتظارات انقلاب اسلامی نگاه میکنیم، حس رضایت بخشی به انسان دست نمیدهد. من حدود 25 سال از عمرم را در آموزش و پرورش سپری کردم و فکر میکنم امروزه، از منظر انتظارات انقلاب، وضع را رضایتبخش نمیبینم. این معنایش این نیست که تلاشهایی صورت نمیگیرد.
وی افزود: سازمانهای مختلفی هستند که اقداماتی انجام دادهاند. تحولاتی نیز در کتابهای درسی انجام شده است و کارهایی نیز در تربیت معلم صورت گرفته است، دانشگاه فرهنگیان تاسیس شده و ... همگی قابل تقدیر است اما معدلش هرگز به ما نمیگوید که ما آنچه را در آموزش و پرورش باید انجام میدادیم را انجام دادهایم. خیلی از کارها را انجام ندادهایم. یکی از دلایلی که جلوی ما را گرفته، عدم اجرای سند تحول بنیادین آموزش و پرورش است. ما در ارزیابیها نباید این نقیصه بنیادی را فراموش کنیم. نکتهای که وجود دارد این است که یک روحیه سندگریزی در نظام تعلیم و تربیت چه در دانشگاهها و چه در مدارس وجود دارد و این نمیگذارد فاصله بین دوگانهها، سر و سامان پیدا کند.
ملکی با اشاره به اینکه شرایط کنونی آموزش و پرورش را باید با آموزش و پرورش طراز انقلاب مقایسه کرد، توضیح داد: یکی از علتهایی که حس رضایتبخشی به آموزش و پرورش نداریم این است که اسناد تحولی، به طور ساختاری و بنیادین با الگوهای معین تحقق پیدا نکردهاند. سند باید اجرا شود تا معلوم شود نقاط قوت و ضعفش چیست. سند در مواجهه با واقعیتها میتواند خودش را نشان دهد. من این سندگریزی را از اول انقلاب تا کنون در آموزش و پرورش میبینم.
نظر شما