«اوضاع سیاسی، اجتماعی، فرهنگی شبه قاره هند در دوره حکمرانان لودیان و سوریان» بررسی شد
بیشتر فرمانهای حکومتی در قلمرو سلاطین افغانی به زبان فارسی بود
اگرچه زبانهای مختلفی در قلمرو سلاطین افغانی رواج داشت اما زبان رسمی دربار فارسی بود و اغلب فرمانهای حکومتی و نامههای اداری به این زبان نگاشته میشد. سلاطین افغانی با حمایت از شاعران فارسیسرا و نویسندگان فارسینویس، زبان فارسی را بیش از پیش در شبه قاره هند گسترش دادند.
در این نشست، پس از معرفی جایگاه معنوی ادبیات فارسی در شبه قاره هند از سوی دکتر مؤمنی، معاون کتابخانه ملی، دکتر اباذر فدوی ضمن نقد منابع این دوره در شرح حکومت افغانها چنین گفت: افغانها قبایل مهاجری بودند که طی دورههای مختلف از نواحی افغانستان کنونی به هند آمدند و در آن سرزمین مسکن گزیدند. آنها در اواسط سده نهم قمری به رهبری بهلول لودی (855- 894 ق.) دهلی را به تصرف درآوردند و حکومت لودیان را تشکیل دادند. با شکست و نابودی چون سلاطین افغانی از نخستین سالهای حکومتشان بر دهلی با دشمنی سایر حکام محلی هند مواجه شدند، با تشویق مهاجرت افغانها به هند و سربازگیری از میان آنها کوشیدند تا پایگاه قومی و پشتوانه نظامی خویش را تقویت بخشند.
حکومت لودیان با وجود غلبه بر سلاطین شرقی جونپور و استقامت در برابر امیرنشینهای راجپوت، به دلیل بروز اختلافات داخلی در دوره سلطنت ابراهیم لودی (923- 932 ق.) ازدر مقابله با سپاه بابر، باز ماند و نابود شد. افغانها پس از حدود 14 سال پراکندگی بار دیگر به دور شیرشاه سوری (947- 952 ق.) گرد آمدند و سلسله سوریان را تأسیس کردند. حکومت سوریان در نتیجه بیکفایتی و سیاستهای نادرست جانشینان شیرشاه رو به ضعف نهاد. پس از جلوس محمد عادل شاه سوری (960- 962 ق.) دوره افول اقتدار قبایل افغانی آغاز شد. در این زمان افغانها که صاحبان اصلی حکومت سوریان بودند از سوی هندوان به حاشیه رانده شدند و نقش محوری خود را در اداره حکومت از دست دادند. سلسله سوریان هم و پس از مرگ عادلشاه و شکست هیمو از سپاه جلالالدین اکبر زوال یافت و هند دوباره به تصرف بابریان درآمد.
وی در ارتباط با نحوه اداره قلمرو آنها افزود: حکومتگران افغانی برای اداره قلمرو گسترده خویش، تشکیلات اداری حکومت خود را بر اساس دیوانسالاری سلاطین دهلی شکل دادند. در تشکیلات حکومتی افغانها سلطان فرمانروای مطلق قلمرو خویش بود و تمامی امور بر مدار او میچرخید. در میان طبقات مختلف اجتماعی نیز آن دسته از سپاهیان، روحانیون و ساداتی که به رأس هرم قدرت نزدیکتر بودند از امکانات وسیعتر و زندگی مرفهتری برخوردار میشدند. با این که مالیات کشاورزی مهمترین منبع درآمد حکومت را تشکیل میداد و بار سنگین مخارج طبقه حاکم بر دوش دهقانان مالیاتدهنده قرار داشت، کشاورزان در زمره فرودستترین طبقات جامعه محسوب میشدند. از دیگر طبقات اجتماعی زنان بودند که به دلیل سختگیریهای مردانشان، برای حضور در جامعه با محدودیتهایی مواجه بودند. با این حال برخی زنان اشراف در امور خیریه و عامالمنفعه مشارکت میورزیدند و حتی در مسائل حکومتی دخالت میکردند.
حضور دیرپای مهاجران ترک، افغان و سایر اقوام ایرانی در شبه قاره هند به تدریج موجب اختلاط فرهنگی میان مهاجران و بومیان هند شد. این مهاجران که طی سالهای طولانی از مناطق ایران و آسیای مرکزی به هند آمده بودند انواع خوراک و پوشش و تفریحات متعلق به سرزمینهای اجدادیشان را در میان بومیان هند رواج دادند و در مقابل، برخی آداب و رسوم هندیان را به عنوان بخشی از فرهنگ خویش پذیرفتند. حکومتگران افغانی برای کسب مشروعیت بیشتر، به حمایت اقوام مسلمان غیر افغان نیازمند بودند. اعتقاد به مذهب حنفی و ارادت به سلسلههای صوفیه مهمترین وجه اشتراک افغانها با دیگر اقوام مسلمان هند محسوب میشد.
سلاطین افغانی با ترویج مذهب سنی حنفی و حمایت از اهل تصوف نه تنها پشتیبانی مسلمانان غیر افغان را به دست میآوردند بلکه میتوانستند جایگاه خویش را در برابر حکومتهای سنی مذهب رقیب تقویت کنند. بیشتر این حکومتگران با توجه به منافع سیاسی، مالی و نظامی که از مراوده با هندوها به دست میآوردند، در برابر رعایای هندوی خویش با ملایمت رفتار میکردند.
وی همچنین در شرح نظام آموزشی و هنر در قلمرو حکومتگران افغان گفت: نظام آموزشی قلمرو حکومتگران افغانی مانند سلاطین پیشین دهلی بر اساس سنتهای تعلیم و تربیت اسلامی دوره خلافت عباسی تشکیل یافت. فرمانروایان افغانی با ساختن مؤسسات آموزشی، به کار گماشتن علما و دانشمندان ایرانی و مسلمان در مؤسسات تحصیلی و توجه به آموزش علوم عقلی در توسعه علمی و شکوفایی فرهنگی هند دوره اسلامی، نقش مؤثری ایفا کردند. اگرچه زبانهای مختلفی در قلمرو سلاطین افغانی رواج داشت اما زبان رسمی دربار فارسی بود و اغلب فرمانهای حکومتی و نامههای اداری به این زبان نگاشته میشد. سلاطین افغانی با حمایت از شاعران فارسیسرا و نویسندگان فارسینویس، زبان فارسی را بیش از پیش در شبه قاره هند گسترش دادند.
این فرمانروایان به دلیل علاقه فراوانی که به موسیقی داشتند، خوانندگان و نوازندگان بسیاری را در دربارشان گرد آورده بودند و مجالس موسیقی برپا میکردند و به دستور آنها برخی آثار موسیقیدانان هندی از زبان سانسکریت به فارسی ترجمه شد و کتابهایی در زمینه موسیقی هندی تألیف شد. بناهای به جا مانده از ایام سلطنت لودیان و سوریان نشان میدهد که این حکومتگران به معماری مساجد و مقابرشان توجه فراوان داشتند و سلاطین افغانی با ساختن بناهایی به سبک معماری هندی اسلامی و ایجاد نوآوریهایی در این سبک، در تکامل معماری هندی اسلامی نقش برجستهای ایفا کردند.
نظر شما