این نوشتار نخست با تأکید بر نقش فارابی بر احیای حکمت باستانی و کلاسیک در هیئتی جدید و متناسب با اهداف و ظرفیتهای موجود در فرهنگ اسلامی و نیازهای جامعه روز، تصویری از این تلاش را عرضه میدارد و سپس در دو بخش مجزا، اوضاع سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و مذهبی عصر فارابی را به دست میدهد. پس از آن، منابع سرگذشت فارابی معرفی میشوند و از میان آنها، منابعی که میتوانند چهرهای معقول و نزدیک به واقع از فارابی به دست دهند انتخاب و گفتهها و اقوال آنها بیان میشوند.
براساس همین منابع، زندگی فارابی، شامل تولد، سفر و مرگ وی، در بخش دیگر تقریر شده است. نسب فارابی در گستره فرهنگ ایرانی و فارسی و نه ترکی، و همچنین قصص و افسانههایی که درباره فارابی نقل شده است، در دو بخش مجزای دیگر آورده شدهاند. این دو بخش به دلیل اهمیت نسبی، اندکی تفصیل یافته و منابع و دعاوی متعددی که در اینباره ثبت شده است مورد بررسی و تحلیل واقع شدهاند. پس از آن ابداعات فارابی و تأثیر فارابی بر دیگران در دو قلمرو اسلامی و غیراسلامی(جهان یهود و مسیحیت) نیز در بخشهایی مستقل آورده شده است. در ادامه شاگردان فارابی و آثار فارابی ذیل دستههای شناخته شده و مقبول معرفی شده و در نهایت، فارابی در دنیای معاصر مورد بحث قرار گرفته است.
در پشت جلد این اثر در معرفی آن آمده است: «مؤسس فلسفه اسلامی و یا معلم دوم خواندن فارابی و نسبت دادن او به فرهنگ و تمدن اسلامی نباید این شائبه را ایجاد کند که او فیلسوفی محدود به جریانی مشخص است. از عالمی چون او که سیرهاش نوعی جهانبینی فراقومی و فرازبانی را یادآوری میکند نباید یکدستی و محدودیتی مشخص در تبیین دیدگاهها و آراء رایج و شناخته شده در عالم فلسفه و خاصه فلسفه اسلامی توقع داشت. سفرهای مختلف و معاشرتهای طولانی با دیگر اصحاب ملل و نحل و دیگر عالمان عصر، وی را در معرض تأثیر و تأثر از ایشان قرار داده بود. اندیشه گفتگوی فرهنگها و تمدن ها، اندیشه وحدت بسیاری از آراء فلسفی، اندیشه تأسیس بنیادهایی عقلانی برای تمدن ایرانی و اسلامی، در کنار تعهدات غیرقابل چشم پوشی ای که آن حکیم به خود علم و دانش و معرفت و فرهنگ داشت، همگی از او شخصیتی فراتر از صرف متفکر یک جریان دینی و یا سیاسی خاص بخشیده است. فارابی پیشگام بوعلی و حکمت مغانی و اشراقی و کل فلسفه اسلامی در ایران، مصر، اسپانیا و لبنان و شخصیتی اثرگذار بر دانشگاه های سده سیزدهم تا شانزدهم اروپا است. او رئیس فیلسوفان ایرانی و تجدیدکننده حکمت باستانی ایرانیان و یونانیان است که اندیشه های بسیاری را پس از خود بارور کرده است.»
در مقدمه این اثر به قلم ماحوزی آمده است: «در این مختصر که با محدودیتهای بسیار، از جمله قلت منابع، مواجه بوده است، در نقل زندگی فارابی و حوادث روزگار وی و نه بیان دیدگاههای فلسفی و سیاسی او، تلاش شده است جانب حقیقت و بیطرفی، علی الخصوص با توجه به آرای مدعیانی که این سو و آن سوی جهان فارابی را به حق یا ناحق از آن خود میدانند، رعایت شود. برخلاف برخی از نوشتههای پر از تعصب و حرارت که هر آنچه به فارابی مربوط است را مقبول میدانند، در نوشته حاضر، هر جا کاستی یا نقدی وارد بوده به نظر رسانده و به بیان آورده شده است. در عین حال شناخت درست اندیشه و شخصیت فارابی و سوانح حیات او، همانند هر متفکر بزرگ دیگری، از خواننده، متناسب با سطح دانش و فرهنگ و نوع مشکلاتی که مردمان و دستگاههای سیاسی و فرهنگی زمانه فارابی با آنها مواجه بودند و میزان توانایی آنها در فهم و حل مشکلات، نوعی همدلی را مطالبه میکند. بدون این اندک مایه همدلی، چه بسا نتوان در دوردستهای اندیشه فارابی نفوذ کرد.
با همه این توضیحات، نوشتار پیش رو ادعای توفیق کامل و دستیابی به چنین آفاق دوردستی را ندارد، اما تا آنجا که مقدور بوده، تلاش شده تحلیل و ارزیابی نزدیک به واقعی از روزگار فارابی و مواجهه این فیلسوف با همان روزگار، مبتنی بر حقایق تاریخی از یکسو و قضاوتهای بیطرفانه از سوی دیگر، عرضه شود. حقایق تاریخی درباره زمانه فارابی و تأثیر آن بر آثار و آرای او در گسترهای بسی بزرگتر از صرف بازخوای زندگی این فیلسوف، میتواند ما را قادر کند تا قضاوت انضمامیتر و دقیقتری از درستی یا نادرستی نظریههای ارائه شده عرضه داریم؛ چرا که وقتی این قضاوت بیرون از زمینه و بافت وجودی زمانه ای که آن نظریه در آن عرضه شده است انجام گیرد، با مغالطات معرفتیای مواجه میشویم که باید از آنها پرهیز داشت. ولی این نکته مانع از آن نیست که حتی در صورت فهم آن زمینه وجودی، در تقریر احوال و افکاری که به فارابی نسبت داده شده است، به دیده نقد ننگریم یا تأثر حوادث ایام در بعضی از دگرگونیهای آن را نادیده بگیریم. به عنوان مثال وحود بعضی عناصر منحط و آمیخته به خرافات در ذکر احوال فارابی و حتی در برخی از اقوال ثبت شده به نام ایشان مانع از آن نیست که محقق تیغ تیز خود را برکشد و آنچه نادرست است را کنار نهاده و وجوه ارزشمند را نگه دارد.
نظر شما