هیچ شاعری به زیبایی و تبحر نظامی نتوانست راوی عشق با جنبههای مختلف در ادبیات غنایی فارسی شود.
شیرین در «خسرو و شیرین» نظامی نمونه اعلای عشق شورانگیز و بیباک است که دشواریها را به جان میخرد و لیلی در «لیلی و مجنون» تمثیلی از عشق عذری و پاک است که وصال را در فراسوی مرگ میجوید.
زنان در اغلب داستانهای نظامی به زیور عفاف و خویشتنداری آراستهاند. تمام رابطه عاشقانه لیلی و مجنون در چند نامه و دیدارهای شتابزده و عفیف خلاصه میشود و لیلی که در ده قدمی معشوقش قراردارد جلوتر نمیرود «زین بیش قدم زدن هلاک است/ در مذهب عشق عیبناک است».
لیلی را به مردی میدهند که او نمیخواهد. لیلی نمیتواند با پدر و نظام قبیله بستیزد، از ترس بدنامی هم یارای گریز ندارد تا با یار بپیوندد. هم از معشوق محروم میماند و هم از زندگی زناشویی بهره نمییابد. سرانجام با مهر مجنون میمیرد و در زیر خاک نیز ناله از عشق وی سرمیدهد.
در منظومه خسرو و شیرین نیز میبینیم، شیرین پاکباز همهچیز جرز عفت و آبرویش را پای خسرو میریزد چراکه مهینبانو، عمه شیرین او را سوگند داده که حدود عفت را رعایت کند «تو خود دانی که وقت سرفرازی/ زناشویی بهشت از عشقبازی». بنابراین در برابر درخواستهای مکرر خسرو اینگونه پاسخ میدهد: «چه باید طبع را بدرام کردن؟/ دو نیکو نام را بدنام کردن؟/ همان بهتر که از خود شرم داریم/ بدین شرم از خدا آزرم داریم». شیرین به خسرو تاکید میکند که باید مطابق سنت و آیین، بزرگان و پیران قوم را به خواستگاری وی بفرستد.
شیرین که سرنوشتش با عشق خسرو عجین شده است، همواره وفادار میماند و حتی فرهاد کوهکن را که عاشق راستین و شوریده وی است، جایگزین وی نمیکند. تیمارداری شیرین از خسرو در ایام حبس، کمال وفاداری زنانه را نشان میدهد. شیرین در حالیکه بر پاهای بسته خسرو که شیرویه فرمان قتلش را داده، بوسه میزند، آنقدر حکایتهای مهرانگیز میگوید که او را به خواب میکند و خود نیز خسته در کنارش میخوابد، در همین هنگام دشمن وارد میشود و جگرگاه خسرو را میدرد. پس از مرگ خسرو، شیرویه از شیرین خواستگاری میکند، این زن آرمانی شعر نظامی اما در تشییع خسرو درست همان جای زخم را به همان سان در تن خویش با دشنه میدرد.
نظر شما