دوبراوکا اوگرشیچ، رماننویس و مقالهنویس کروات در 73 سالگی درگذشت. از او به عنوان یکی از بهترین رماننویسان جدید یوگسلاوی یاد میشد اما پس از اعلام استقلال کرواسی، منطقه زادگاهش در سال 1991، اوضاع تغییر کرد. او ناسیونالیسم تهاجمی کشور جدیدش، کرواسی را نپذیرفت و مجبور به ترک وطن شد.
اما دوران خوشی اوگرشیچ کوتاه بود. به زودی یوگسلاوی در حال تجزیه بود و فرانجو توجمان در کرواسی، منطقه زادگاه خانم اوگرشیچ که در سال 1991 اعلام استقلال کرد، به قدرت رسید. خانم اوگرشیچ که پیشتر، چند قومیتی بودن یوگسلاوی را تحسین کرده بود، علیه این ناسیونالیسم تهاجمی سخن گفت و از پاک شدن تاریخ یوگسلاوی ابراز تاسف کرد.
اوگرشیچ در سال 1991 به آمستردام رفت و سپس مدتی را به عنوان مدرس در یکی از دانشگاههای هلند گذراند. او در سال 1992 به زاگرب (پایتخت کرواسی) بازگشت اما متوجه شد که در مطبوعات مورد تحقیر قرار گرفته و همکارانش در دانشگاه زاگرب، جایی که به مدت 20 سال در آن حضور داشت، او را طرد کرده بودند. او مورد آزار و اذیت و تهدید قرار گرفت و متوجه شد که نمیتواند کاری در آنجا منتشر کند. به او و چهار نویسنده دیگر برچسب «جادوگران کروات» زده بودند.
او در سال 1999 زمانی که در دانشگاه کارولینای شمالی تدریس میکرد، به چاپل هیل هرالد گفت: «ابتدا شوکه شدم، اما سپس آن را به عنوان یک نام شریف پذیرفتم. تصمیم گرفتم جارویم را بردارم و پرواز کنم.»
اوگرشیچ در سال 1993 کرواسی را برای همیشه ترک کرد. مجموعه مقالات او در سال 1995 با عنوان «فرهنگ دروغ» که شامل نوشتههایی بود که از سال 1991 تا 1994 نوشته بود، تشریح دقیقی از چگونگی دستکاری هویتهای ملی و قومی منطقه برای خدمت به شخصی بود که در مسند قدرت قرار داشت. او در مورد شهر کوچکی نوشت که زمانی برای گرامیداشت تولد جوسیپ بروز تیتو، رئیس جمهور دیرینه یوگسلاوی، بیشه درختی کاشته بود اما در موج ناسیونالیسم کرواسی در دهه 1990 این درختان را قطع کردند.
از جمله آثار اوگرشیچ که به فارسی ترجمه شدهاند میتوان به «وزارت درد»، «البته که عصبانی هستم» و «بابا یاگا تخم گذاشت» اشاره کرد.
نظر شما