حمید بابایی نویسنده با حضور در برنامه «مثبت کتاب» گفت: من در رمان «خاک سفید»، از محله خودم دفاع کردم؛ چراکه همواره از سمت دیگران دید منفیای را نسبت به خاک سفید احساس میکردم و این علیرغم آن بود که افراد زیادی در این محله، فعال حوزه فرهنگ هستند.
بابایی در پاسخ به این سؤال که چگونه رمان «خاک سفید» را نوشته است، اینگونه پاسخ داد: رمان «خاک سفید»، مجموعه داستانهای کوتاهی حول محلهای بود که من در آن متولد شدم و رشد کردم. من ابتدا تعدادی از این داستانهای کوتاه را نوشته بودم و در فرصتی آنها را در کانون ادبیات ایران خواندم و با استقبال خوبی مواجه شدم، اینطور شد که تصمیم گرفتم آن داستانها را تبدیل به کتاب کنم.
زمانی که از نویسنده درباره واقعیبودن روایت رمان سؤال پرسیده شد، وی اینگونه پاسخ داد: رمان خاک سفید ادغامی از واقعیت و خیال است؛ چراکه من نه واقعیت مطلق را میپذیرم و نه خیال مطلق را. از اینروی در رمانم نیز ترکیبی از این دو وجه را لحاظ کردم. آنچه که در رمان خاک سفید روایت شده، بخشی از تجربه زیسته شخص خودم در آن محله است و بخش دیگرش شنیدههای من از دیگر افراد ساکن در محله است. من در رمان خاک سفید، از محله خودم دفاع کردم؛ چراکه همواره از سمت دیگران دید منفیای را نسبتبه خاک سفید احساس میکردم و این علیرغم آن بود که افراد زیادی در این محله، فعال حوزه فرهنگ هستند.
در ادامه از این نویسنده سؤال شد که تأثیر خانواده را بر مسیر نویسندگی خود چگونه ارزیابی میکند و وی اینطور جواب داد: من زندگیام را مدیون مادرم هستم چون بعد از فوت پدرم در سن ۱۳سالگی، مادرم در تمامی زمینهها به من کمک و یاری رساند و من را بزرگ کرد و علاوهبر مادر، برادر بزرگترم هم بسیار برای من زحمت کشید و بهنوعی حق پدری بر گردنم دارد. مادرم همواره به من توصیه داشت که شغلی را انتخاب کنم که حقوق کافی و بیمه داشته باشد، نکته جالب ماجرا اینجاست که تا همین چندسال پیش نویسندگی را برای من بهعنوان یک شغل به رسمیت نمیشناختند، اما اکنون اگر کسی از ایشان بپرسد که «حمید چه کاره است؟» در پاسخ خواهد گفت «نویسنده».
حمید بابایی به صحبتهای قبلی خود درباره نویسندگیاش اضافه کرد: یک نویسنده در مسیر خودش باید در چندین جبهه بجنگد و متأسفانه یکی از این جبههها در نسبت با خانواده است. این وضعیت دردناکی است که خانوادهها بهسختی نویسندگی را بهعنوان یک شغل میپذیرند. این درحالی است که در وجوه مختلفی از فرهنگ که یکی از مصادیقش فیلم و سریال است، ضعف متن و محتوا نکته بارز و بدیهی است و این ضعف جز با پرورش و تربیت نویسنده برطرف نمیشود؛ از همینجهت نویسندگی شغل است و شغل حائز اهمیت هم بهشمار میآید.
بابایی راجعبه تجربه معلمی خود هم توضیحاتی را داد: من حدود ۱۰سال در مقاطع متوسطه اول و دوم، از پایه هفتم تا دوازدهم تدریس کردم. تعامل با نوجوانان حال خوبی را برای آدم ایجاد میکند و علیرغم آنکه انرژی زیادی را میگیرد اما حضور در جمع آنها و تعامل با ایشان حس خوبی را میدهد، مخصوصا آنجاییکه متنی را برایشان بخوانی یا نوشتههایشان را تصحیح کنی. اما نکتهای هم راجعبه نویسندگی و معلمی وجود دارد و آن این است که نویسنده همواره باید نثر خوب بخواند تا نوشتههایش تقویت شود، آنجاییکه من حدودا هفتهای ۶۰ انشاء با نثری نسبتا ضعیف از دانشآموزانم بخوانم، رفتهرفته روی نوشتههای من هم تأثیر خواهد گذاشت. البته از اینجهت تقصیری متوجه دانشآموز نیست ولی یک نویسنده در جایگاه معلمی درسی مانند ادبیات یا انشاء، ممکن است تأثیر مثبتی را بر نثرش شاهد نباشد.
هنگامیکه درباره شخصیت رمان خاک سفید از حمید بابایی سؤال پرسیده شد، اینگونه شخصیت را در رمان توضیح داد: من در رمانهایم همواره سیر رشد و تکاملی را برای شخصیتهای رمانم درنظر گرفتم. همانچیزی که بهعنوان تکنیک سفر قهرمان از آن یاد میشود و من در تمامی داستانهایی که تاکنون چاپ شدهاند، این تکنیک را لحاظ کردهام و شخصیت مهندس در رمان خاک سفید چنین ویژگیای را نیز دارد.
در پایان برنامه حمید بابایی ضمن تشکر از برنامه و عواملش، مخاطبان را به کتابخوانی و خواندن رمان ایرانی توصیه کرد و اذعان داشت که اگر داستان ایرانی و خصوصا داستان کوتاه توسط مخاطبان حمایت نشود، این ژانر از ادبیات فارسی ممکن است که از بین برود.
نظر شما