عملیات کربلای ۸ در ۱۸ فروردین ماه سال ۱۳۶۶ آغاز شد و با رشادت رزمندگان، پیروزی بزرگی را برای ایران رقم زد.
او در بخشی از این خاطره میگوید:
شهید رضا کچویی یک جوان روستایی بود که واقعا محل صدق و آرامش برای همه بچهها بود؛ خاطرم هست قبل از عملیات که در قرارگاه حضرت فاطمه زهرا مستقر شده بودیم و میخواستیم به جلو حرکت کنیم، در یک سنگری بودیم که چشم، چشم را نمیدید و تاریک بود. رضا کچویی از پشت سر آمد و سرم را گرفت. نمیدانستم چه کسی است؛ بعد از چند دقیقه که شوخی کردیم متوجه شدم رضا است. از من پرسید چه عطری به خودت زدهای؟ پاسخ دادم: این عطر تیرز است؛ هر کسی که در عملیات شهید شود، از این عطر به سر و صورتش میزنم.
پاسخ عجیبی به من داد و گفت: فردا صبح عملیات که جنازه مرا در کانال دیدی، از این عطر، حسابی به سر و صورت من بزن. یادت نرود! ماجرا گذشت. روز بعد زیر آتش وحشتناک عراقیها بودیم و کانال به شدت تحت فشار بود. از یکسو هواپیماهای عراقی و از سویی دیگر منحنیزنها و مستقیمزنها ما را هدف گلوله قرار میدادند. واقعاً جهنم درست شده بود. به یاد دارم که در کانال داشتم جابهجا میشدم که پیکر او را روی زمین دیدم. بالا سرش نشستم و دیدم یک ترکش در گلویش خورده است؛ آرام و زیبا خوابیده بود. عطرم را درآوردم و طبق قولی که داده بودم، سر و صورتش را به آن عطر آغشته کردم.
باید از شهید رضا فرصیاد، شهید محمد عسگری، شهید حاج مهدی علی بیگلو، شهید ناطقی و ... یاد کنم که در این عملیات به فیض شهادت نائل شدند و از جانشان برای پیروزی در این عملیات مایه گذاشتند.
نظر شما