یکشنبه ۲۷ فروردین ۱۴۰۲ - ۱۰:۴۲
روایتی متفاوت درباره چنگیزخان و مفهوم مغول که در حافظه تاریخی مردم ایران نقش بسته است

جک مک‌آیور ودرفورد، نویسنده «چنگیزخان و ساختن دنیای مدرن» بر این باور است که این کتاب روایتی متفاوت از چیزی است که در حافظه تاریخی مردم ایران درباره چنگیزخان و مفهوم مغول حک شده است.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، کتاب «چنگیزخان و ساختن دنیای مدرن» روایتی داستانی‌ـ ‌تاریخی برای خواننده‌ غیرمتخصص است که حکایت پدیدار شدن چنگیزخان در استپ‌های مغولستان و جنگ‌ها و پیروزی‌ها و امپراتوری وی را به زبانی ساده و داستانی نقل می‌کند. به عقیده‌ ودرفورد، نویسنده‌ آمریکایی کتاب، چنگیزخان علاوه بر به وجود آوردن ملت و هویت مغول، در واقع، با برقراری ارتباط گسترده‌ تجاری بین شرق و غرب، بنیان‌گذار رنسانس و جهان مدرن بوده است.

نویسنده با تأکید بر مدارای دینی مغولان، امنیت راه‌های امپراتوری و شکوفایی تجارت پس از فتوحات، این همه را سبب راه یافتن دانش، فرهنگ، هنر و تولیدات شرق به غرب می‌داند که سبک زندگی اروپاییان را به‌کلی‌ تغییر داد و رنسانس را به وجود آورد و درهای جهان مدرن را به روی انسان گشود. کتاب ضمن روایت داستان زندگی چنگیزخان و فرزندان و نوادگانش بخش مهم و بزرگی از تاریخ جهان در قرون ۱۳ و ۱۴ میلادی را بازگو می‌کند.

جک مک‌آیور ودرفورد، استاد سابق مردم‌شناسی دیویت والاس در کالج مکالستر در مینه‌سوتا است. او بیشتر به خاطر کتابش در سال 2004 با عنوان چنگیز خان و ساختن دنیای مدرن شناخته شده است. در سال 2006، نشان ستاره قطبی و نشان چنگیز خان، دو افتخار ملی مغولستان، به او اعطا شد.

نویسنده این‌کتاب ۱۰ سال از زندگی خود را در مغولستان گذراند و زمینه نوشتن این‌ کتاب را با گروهی از اندیشمندان و نویسندگان مغول و همراهی دولت مغولستان فراهم کرد. «چنگیزخان و ساختن دنیای مدرن» روایتی متفاوت از چیزی است که در حافظه تاریخی مردم ایران درباره چنگیزخان و مفهوم مغول حک شده است.



پیش از مؤلف کتاب «چنگیزخان و ساختن دنیای مدرن» درباره ارتباط میان صلح مغولی و پدیدآمدن رنسانس صحبت کرده بودند. اما جک ودفورد می‌گوید چنگیزخان علاوه بر به وجودآوردن ملت و هویت مغول، با برقراری ارتباط گسترده تجاری بین شرق و غرب، بنیان‌گذار رنسانس و جهان مدرن است. صلح مغولی اصطلاحی است که تاریخ‌نگاران از ثبات و آرامش در امپراتوری مغول‌ها پس از فتح سرزمین‌های اوراسیا در سده‌های ۱۳ و ۱۴ میلادی حکایت می‌کند. نویسنده کتاب پیش رو سراغ مردم‌شناسی مغول‌ها رفته و مخاطب ایرانی را با وجه متفاوت و ناشناخته‌ای از این‌قوم آشنا می‌کند.

ودفورد در این‌کتاب، با تأکید موضوعاتی چون بر مدارای دینی مغولان، امنیت راه‌های امپراتوری و شکوفایی تجارت پس از فتوحات، این‌عوامل را باعث راه‌یابی دانش، فرهنگ، هنر و تولیدات شرق به جهان غرب می‌داند که سبک زندگی اروپاییان را به‌کلی‌ تغییر داد و رنسانس را به وجود آورد و درهای جهان مدرن را به روی انسان گشود.

این کتاب سه بخش اصلی با عنوان «دوران وحشت و سرکوب در استپ؛ ۱۱۶۲-۱۲۰۶»، «جنگ جهانی مغولان: ۱۲۱۱-۱۲۶۱» و «بیداری جهانی: ۱۲۶۲-۱۹۶۲» دارد که هرکدام فصل‌های مختلفی را شامل می‌شوند. بخش اول، سه فصل دارد که از این‌قرارند: لخته خون، داستان سه رود، جنگ خان‌ها. دومین‌بخش کتاب هم فصول چهار تا هفتم کتاب را در بر می‌گیرد که به این‌ترتیب‌اند: تُف بر خان زرین، سلطان در برابر خان، کشف و فتح اورپا، خاتون‌های جنگجو.

سومین‌بخش کتاب هم سه فصل هشت تا ده کتاب و همچنین «سخن آخر - روح ابدی چنگیزخان»، «یادداشت‌های مؤلف»، «کتابشناسی»، «واژه‌نامه» و «نمایه»‌ را شامل می‌شود. سه فصل مندرج در بخش سوم کتاب هم از این‌قرارند: قوبیلای خان و امپراتوری جدید مغول، نور طلایی آنان، امپراتوری توهم.



در قسمتی از این‌کتاب می‌خوانیم: «مغولان به تسلیم‌شدگان وعده عدالت می‌دادند و در عوض سوگند می‌خوردند که کسانی را که مقاومت کنند از میان بردارند. اگر مردم می‌پذیرفتند و در برابر پیشنهاد خویشاوندی به آنها غذا می‌دادند مغولان نیز ضمن اعلام حمایت و رعایت حقوق خویشاوندی با آنان مانند اعضای خانواده خود رفتار می‌کردند، در غیر این صورت دشمن محسوب می‌شدند و رفتار با آنان مانند رفتار با دشمنان بود. چیزی که چنگیزخان به اهالی شهر در محاصره ارائه می‌کرد در عین حال ساده و وحشتناک بود، چنان که برای ساکنان شهر نیشابور چنین پیام فرستاد: «امیران، بزرگان و رعایا واقفند که خداوند حکومت بر زمین، از شرق تا غرب را به من داده است، هرکس تسلیم شود زنده می‌ماند و هرکس مقاومت کند با زنان و فرزندان و خویشان به هلاکت خواهد رسید.» حس و حال این‌پیام را در بسیاری از اسناد آن‌دوران می‌توان مشاهده کرد، یکی از بارزترین آن‌ها در وقایع‌نامه‌ای ارمنی آمده است که به نقل از چنگیزخان می‌گوید: «این اراده خداوند است که ما زمین را تصرف کنیم و به آن فرمان رانیم.» تا قانون و مالیات‌های مغول به اجرا درآید، و مغولان وظیفه دارند کسانی را که با این‌قوانین مخالفت می‌کنند «بکشند و خانه‌هایشان را ویران کنند تا دیگران که شاهدند یا خبر آن‌ را می‌شنوند بترسند و مانند آنان رفتار نکنند.»

برخی از شهرها بدون جنگ تسلیم می‌شدند. شهرهای دیگر چند روزی یا چندهفته‌ای می‌جنگیدند و تنها سخت‌جان‌ترین مدافعان بودند که بیش از چندماه دوام می‌آوردند. چنگیزخان از جنگ با شهرهای جورچن چیزهای بسیار آموخته بود؛ او اکنون نه تنها با روش تسخیر شهرهایی با استحکامات قوی آشنایی داشت بلکه می‌دانست که باید چه رفتاری پس از تسخیر شهر داشته باشد و به‌ویژه کارآمدترین روش غارت را نیز فراگرفته بود. چنگیزخان نمی‌خواست اشتباهات غارت نابسامان چونگدو تکرار شود. بنابراین کار غارت در جنگ خوارزم را براساس نظامی تازه و کارآمد آغاز کرد؛ بدین‌ترتیب که شهر را پیش از شروع غارت از مردم و حیوانات تهی ساخت تا خطری که افرادش را در ضمن غارت تهدید می‌کرد به کمترین حد برساند.»

نشر مرکز کتاب «چنگیزخان و ساختن دنیای مدرن» نوشته جک وِدفورد را  با ترجمه سیما سلطانی در 488 صفحه و قیمت 295 هزار تومان منتشر کرده است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها