کتاب همان یار مهربان سالهاست یار غار آقای عواطفی شده، همان چوپانی که کتابخوانی در دل طبیعت را از دست نداده و همواره آن را به همراه دارد.
آری کتاب آن یار مهربان سال هاست یار غار آقای عواطفی شده و همان طور که از نامش پیداست، انس و عاطفه دیگری بین او و کتاب شکل گرفته است.
اهل مطالعه که باشی برایت فرقی نمیکند کجایی و چه کاری داری، بلکه کتابات همیشه همراه است و از هر فرصتی برای غنای روحی و صفای باطنی بهره میگیری و با او به فراسوی مرزها سفر میکنی.
سختی کارش بسیار است، اما هنگام ظهر که میشود، همانطور که خوراکش را میل میکند، به دور از هیاهوی دنیوی، لحظاتی را در کتابها میچرخد و وجودش را از مطالعه سیراب میکند.
امیر عواطفی چوپان روستای رسولآباد سفلی همان اهل دلی است که روزگارش با کتاب گره خورده و از بچگی خوراک روح و روانش را فراموش نکرده است.
پیدا کردنش سخت بود، اما بالاخره موفق به هم صحبتی با او شدم، آرامش و خندههایی که میان صحبتهایش داشت، ناشی از همان همصحبتی با کتاب بود، کتابی که او را دوست و همنشین خود میداند.
امیر عواطفی بیان کرد: یک چوپان در صحرا زیاد فرصت ندارد که مشغول کار دیگری شود و تنها موقع صرف ناهار بود که اندک زمانی داشتم بنابراین در همان زمان فرصتی را صرف کتاب خواندن میکردم.
این چوپان اهل روستای رسولآباد سفلی همدان ادامه داد: تا آن زمان که گوشی هوشمند در دسترس نبود، همراه خود کتاب به چرا میبردم تا در اندک فراعتی که پیدا کردم، مطالعه کنم اما اکنون کتاب صوتی که در تلفن همراهم نصب کردم، کمک زیادی به من میکند.
او عنوان کرد: کتابهای کوچک جیبی هم برای مطالعه بسیار مفید است، من قبلا با خود کتاب جیبی هم میبردم که یادم است خواندن آن برایم بسیار جالب بود.
عواطفی تصریح کرد: خواندن کتاب بسیار لذت بخش است، کتاب بهترین دوست انسان است مثلا کتاب «شاهزاده و گدا» را که دست بگیری، محال است زمین بگذاری تا تمام شود.
او بیان کرد: من چوپان هستم و خیلی شرایط سفر به نقاط مختلف دنیا را ندارم، بنابراین با کتاب به هر کجا که بخواهم سفر میکنم و اطلاعاتم را بالا میبرم.
این چوپان رسولآبادی با اشاره به اینکه از بچگی کتاب میخواند و به مطالعه علاقمند بوده است، تصریح کرد: ریشه علاقه من به مطالعه این است که خانوادگی کتابخوان بودیم به طوری که پدرم شاهنامه داشت و برای ما همیشه از شاهنامه میخواند.
او ادامه داد: پدربزرگم هم با اینکه سواد چندانی نداشت در مهمانیها کتاب میخواند و با علاقهای که به کتاب داشت، نام فرزندانش را از همان کتابها انتخاب میکرد به طوری که نریمان یکی از آن اسامی است.
عواطفی با بیان اینکه در شبنشینیهای سالهای قبل کتاب خوانده میشد، عنوان میکند: قبلا مردم زیاد کتابخوان بودند اما الان وسیله ارتباط جمعی زیاد شده و کمتر سمت کتاب میروند.
این چوپان روستای رسولآباد سفلی که خود این روستا نیز کوچههایش با نام کتابها عجین شده است، افزود: دلیل نامگذاری نام روستاها با کتاب، این است که طی دو سه سال متوالی روستای ما جزو روستاهای کتابخوان بود و من هم که عضو شورای روستا بودم، این پیشنهاد را مصوب کردیم.
او از علاقه به کتاب در خانوادهاش به یک خاطره اشاره کرد و گفت: من پشت کنکور بودم و خانواده اصرار به درس خواندن من و برادرم داشتند، در حالی که من بیشتر کتاب غیردرسی میخواندم، بنابراین کتابی که علاقه داشتم را پشت پشتی،قایم میکردم و وقتی کسی حواسش نبود به جای کتاب درسی آن را میخواندم.
از آقای عواطفی پرسیدم کتابخانه شخصی دارد یا نه؛ عنوان کرد: کتابخانه شخصی داشتم اما آن را برای استفاده همگان به کتابخانه روستا اهدا کردم.
او گفت: کتابهای این دوره زمانه مظلوم واقع شده و کسی سمت آنها نمیرود در حالی که انسان با کتاب میتواند زندگی را آرام کند و آرامش را به خانواده و جامعه هدیه دهد.
در عرصهای که کتاب در سبد خانوار نیست و کتابخوانی جایی در زندگی اکثریت خانوادهها ندارد، هستند افرادی که هنوز به کتاب عشق میورزند و با کتاب انسی دیرینه دارند.
امیدواریم روزی برسد که کتاب همان یار مهربان، مهربانی را به ما بیاموزد و با کتاب به دنیای پرهیاهوی دیگری سفر کنیم.
نظر شما