مدرسی یزدی میگوید: ادبیات فقه سیاسی بسیار لاغر است و مبانی فقهی آن گاهی مطرح نشده و گاهی هم آن را حل نکردهایم. به گفته وی، کسی که قصد مطالعه فقه سیاسی را دارد باید با ابواب فقهی دیگر هم آشنا باشد،
او در ابتدا تعریفی از فقه سیاسی ارائه کرد و گفت: مقصود از فقه سیاسی آن بخش از فقه است که به موضوعات سیاسی، ناظر است و نسبت آن با فقه عام، جزء به کل و از حیث دیگر اجمال و تفصیل است.برخی گفتهاند فقه سیاسی، همه فقه است ولی این صحیح نیست. باید منظور از فقه سیاسی بررسی احکام موضوعات سیاسی باشد.
مدرسییزدی با بیان اینکه عدهای خواستهاند تعریف جدیدی از فقه بدهند و آن را به روز کنند بنابراین گفتهاند فقه سیاسی ناظر به احکامی است که مجتهد صادر میکند عنوان کرد: در اینجا جعل اصطلاح موضوعی است ولی فقه، ناظر به احکام الهی است و اینکه حاکم اسلامی حکمی میدهد که از اختیارات او و در چارچوب خودش، واجب الاطاعه است حکمی مشروع هست ولی حکمالله نیست.
او با اشاره به اینکه تفقه در حوزه سیاسی بایستههایی دارد توضیح داد: فقه سیاسی از یک نظر فقه است و از فقه بیرون نیست و از سوی دیگر باید بدانیم دو نوع است یعنی یکی فقه سیاسی تقلیدی و دیگری فقه سیاسی اجتهادی؛ فقه سیاسی تقلیدی فقهی است که مبانی و فتاوای موجود را تحلیل کرده و ارائه میدهد.
مدرسییزدی گفت: با اینکه زحمات زیادی در این زمینه کشیده شده است ولی باز هم ادبیات فقه سیاسی بسیار لاغر است و مبانی فقهی آن گاهی مطرح نشده و گاهی آن را حل نکردهایم و در اینجا فقه سیاسی اجتهادی کاربرد دارد. البته با اینکه برخی مجتهد نیستند ولی عملاً نظر میدهند و اجتهاد میکنند و میگویند تعریف آزادی و حکومت در اسلام فلان چیز است و انتخابات یعنی این؛ بنده بر این نکته تأکید دارم که بدون بنیه قوی فقهی اصلاً نمیتوان به فقه سیاسی پرداخت کما اینکه به فقههای مضاف دیگر هم نمیتوانیم بپردازیم.
استاد حوزه علمیه با بیان اینکه بنیه فقهی مسائل سیاسی مغفول است یادآور شد: برخی افراد در مورد حدود آزادی، اختیارات حاکم اسلامی و ساختار نظام سیاسی اسلام نظر میدهند و جالب اینکه به روایاتی هم استناد میکنند ولی وقتی دقت کنیم میبینیم که نه دلالت و نه رجال و نه محتوای روایت را به درستی بررسی نکرده است و قاطعانه هم نظر میدهند ولی از نظر شرع چگونه است؟ حداقل قرائنی را بگذارند که نظرشان، قطعی نیست ولی این را هم نمیبینیم و متأسفانه این نوع حرفها خیلی رایج است.
مدرسییزدی با بیان اینکه انسان باید برای کارهای خودش حجت داشته باشد که یا فتوای مرجع تقلید است یا اینکه فرد خودش اجتهاد کرده است، اضافه کرد: نباید اجتهاد متجزی را آنقدر کوتاه قد کنیم که هم قد خود ما شود لذا نظر فقهی داشتن لوازمی دارد که اصول و رجال و حدیث و ... از جمله آنهاست. الان این موضوع در حوزه به رویه تبدیل شده است که یک نفر به زعم اینکه چند سالی درس خارج خوانده است حکم و فتوا میدهد. البته کسانی که در حد توانایی خود فقه مضاف را مطرح کردند سدشکنی کردند و سبب شد تا افراد متبحر در فقه هم وارد شوند و سعی آنان مشکور است.
به گفته این استاد حوزه علمیه، کار فقهی در عرصه سیاست با یک فقیه و دو فقیه حل نمیشود و باید وارد حوزه شود و اجتهاد در آن صورت گیرد و نقد و بررسی شود تا چکشکاری لازم صورت بگیرد از این رو رشته فقههای مضاف و فقه سیاسی بسیار مهم است. از مفصلترین کتبی که نوشته شده است دراسات است ولی باز از پختگی لازم برخوردار نیست و دست ما در این عرصه خالی است.
او با بیان اینکه کسی که قصد مطالعه فقه سیاسی را دارد باید با ابواب فقهی دیگر هم آشنا باشد، تاکید کرد: طوری نباید باشد که تخصص در یک باب فقهی ما را از ابواب دیگر فقهی جدا کند، البته در کنار فقه سیاسی محض، فقه عبادات هم لازم است تا حس تعبد در محقق و پژوهشگر تقویت شود زیرا هر علمی آثار معرفتشناسی و روانشناسی دارد.
عضو فقهای شورای نگهبان با بیان اینکه تتبع، از بایستههای فقیه سیاسی است ادامه داد: از یک طرف چون کار نشده است و خلأ زیادی داریم، ضریب خطای ما در این زمینه بالاست دلیل آن هم اینکه جمهوری اسلامی یکدفعه ثمر داد و ما با انبوهی از مسائل روبرو شدیم و محدودیتها هم کم نبود لذا مسائل حکومتی کار نشد و نرمافزار فقهی لازم تولید نشد و مباحثی چون تفکیک قوا و ... هم از غرب گرفته شد و در این ماجرا اثرگذار بود و حتی باعث تناقض درون سیستمی شدیم.
او با بیان اینکه یکی دیگر از بایستههای فقه سیاسی داشتن فهم سیاسی و اجتماعی خوب است توضیح داد: کسی که ذهن ساده دارد و نمیتواند مسائل را درست بفهمد اهل این حیطه علمی نیست؛ فهم اجتماعی و سیاسی در استنباط در حوزه فقه سیاسی واقعاً لازم است.
نظر شما