شنبه ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۲ - ۱۲:۰۹
منطق روایت متن در پیرنگ داستان هم باید حفظ شود

احسان عباسلو، نویسنده و مترجم گفت: نطق روایت در متن نه تنها در چینش داستان بلکه در پیرنگ داستان هم باید حفظ شود.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، احسان عباسلو در نشست «تجربه ترجمه؛ ترجمه ادبی» که در سی‌وچهارمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران برگزار شد، عنوان کرد: یکی از بزرگترین اشکالاتی که در نگاه به ترجمه وجود دارد این است که ترجمه را یک پروژه می‌دانند، در صورتی که ترجمه در اصل یک فرآیند است.دانستن یک زبان شرط لازم و کافی برای ترجمه نیست بلکه دانستن زبان بخشی از ترجمه است؛ اما بخشی دیگر که وارد فرآیند آن می‌شویم و اجرایی‌اش می‌کنیم، انتخاب اثر مناسب برای ترجمه است؛ بنابراین یک مترجم اولین درسی که باید بیاموزد این است که نگاه فرآیندی به ترجمه داشته باشد و خود را در آن فرآیند دخیل کند.

وی درباره جریان‌سازی در ترجمه، افزود: بسیاری از نویسندگان را مترجمان به جهان معرفی می‌‌کنند. مترجم می‌تواند بازآفرینی و سلیقه‌سازی کند و این سلیقه ها را در بازار داخل شکل دهد.بسیاری از کتاب هایی که جریان‌سازی می‌شوند از لحاظ بازاری ترجمه های خوبی ندارند. جریان‌سازی در کشور می‌تواند کتاب هایی را معرفی کند که شیوه‌های داستان‌نویسی ما را مدرن و شیوه‌های جدیدی وارد کند و خیلی از این جریان‌ها و تکنیک‌های ادبی از دل این ترجمه‌ها بیرون آمدند.

عباسلو با بیان اینکه برای انتخاب اثر درست باید مترجم پژوهشگر خوبی باشد و به تمام جوانب آن آگاهی داشته باشد، گفت: دانستن زبان شرط لازم و کافی نیست و بهتر است زبان ادبی آن کشوررا بدانید. یکی از مشکلات دیگر در بحث دانستن زبان این است که فکر می‌کنیم زبان روزمره را بلدیم و هر اثری را می‌توانیم ترجمه کنیم اما زبان ادبی، زبان روزمره نیست و با زبان انشایی و روزمره فاصله دارد. بسیاری از اوقات کسی که می‌خواهد ترجمه ادبی انجام دهد، باید زبان ادبی کشور مبدأ را هم بلد باشد.

وی تاکید کرد: مترجم باید نویسنده یا شاعری که می‌خواهد متنی از آن ترجمه کند را بشناسد، دیدگاه‌های فکری و ذهنی و رویکرد احساسی وی را بداند، آثارش را بخواند و بعد به سراغ ترجمه آثارش برود. مترجم باید ابزار کار خودش را درک کند و آن را در اختیار خود  قرار دهد.ترجمه فن است و مانند دیگر مشاغل ابزار خودش را می‌خواهد.با چند بار خواندن اثر هم ابزار کار مشخص می‌شود و هم استراتژی آن برای ترجمه درمی‌آید. کتاب هایی که خریداری می‌کنیم نوشته مترجم هستند و ترجمه مترجم محسوب نمی‌شوند. اگر در در انتقال روح و معنای اثر مشکلی پیش بیاید و بخشی از متن زیاد و کم شود می تواند در کل متن تاثیرگذار باشد.

عباسلو گفت: ما باید در زبان مبدا، زبان کوچه و بازار را بدانیم و آن اثر را بشناسیم. ما ناگزیریم که همان پیام، احساس و اندیشه که در زبان مبدا بوده را عیناً به زبان مقصد انتقال دهیم. لازم است که خود مترجم، تخصصی کار کند چون به مرور زمان با اصطلاحات و زبان خاص آن حوزه آشنا می‌شود و زمان کمتری صرف جست‌وجوهای بیرونی می‌کند. عنوان اثر را در اول ترجمه نکنید، زیرا عنوان اثر اول خوانده و در آخر نوشته می‌شود. در ترجمه هم ممکن است ذهن را به غلط به سمت و سویی ببرد و در جریان ترجمه بر قلم شما تأثیر بگذارد.

وی افزود: مبحث مهم دیگر، سبک‌شناسی است. هر نویسنده سبک خاص خود را دارد و یک مترجم باید به این سبک نوجه داشته باشد. منطق روایت در متن نه تنها در چینش داستان بلکه در پیرنگ هم باید حفظ شود. اگر بخواهید داستان معمایی و جنایی ترا رجمه کنید باید بتوانید این منطق را حفظ کنید.متن ادبی عادت های معمول را برهم می‌زند و مترجم باید این برهم خوردن عادت را در سبک خود به کار برد. باید تا آنجا که می‌شود عین ایده نویسنده، ذهنیت و سبک او در متنی که ترجمه می شود را رعایت کنیم.

متن ادبی،  هنجارشکن است و خلاف توقع خواننده عمل می‌کند
در ادامه نشست، بتول مشکین‌فام، پژوهشگر ادبی و رئیس پژوهشکده زنان دانشگاه الزهرا درباره متون ادبی، بیان کرد: سخت‌ترین نوع ترجمه، ادبی است. در متن ادبی ذوق، سلیقه و توانمندی مترجم باید فوق‌العاده باشد. به هر حال متنی را که می‌خواهیم از زبان فارسی که زبان مبدأ است به زبان دیگری ترجمه کنیم باید زیبایی متن مبدأ را به خواننده اثر انتقال دهد. اگر متن ما، فاخر باشد راحت‌تر می‌توان آن را منتقل کرد اما اگر متن نتواند احساسات را به درستی منتقل کند کار را برای مترجم دشوار می‌کند.

وی تاکید کرد: ادیب نویسنده و مترجم ادیب باید دست به دست هم دهند تا  بتوانند متنی را به خواننده مقصد منتقل کنند. در ادبیات باید به بیان توجه شود و لایه‌های زیبا و اسرار بیانی مبدا را ابتدا باید بچشیم که بتوانیم آن را بچشانیم. متن ادبی، هنجارشکن است و خلاف توقع خواننده عمل می‌کند و مرتب در حال تغییر و تحول است. مترجم باید معنایی را که در دل گوینده است بفهمد و بداندکه چه امری در ذهن این گوینده جریان پیدا می‌کندکه بتواندآن را منتقل کند.

مشکین فام در انتها، گفت: انسجام متن در ترجمه بسیار مهم است. تخیل، عاطفه، بیان و موسیقی مبدأ را باید کاملا به متن مقصد منتقل شود و اگر این انسجام رعایت نشود خواننده مقصد نمی‌تواند متوجه شود که ما چه چیزی را مطرح می‌کنیم.

احمد شهریار، شاعر و مترجم پاکستانی، نیز در سخنانی بیان کرد: ترجمه تولید دوباره اثر است. وقتی یک مترجم سعی می‌کند در ترجمه سلیقه و حرفه خودش را به رخ بکشد بدون اینکه متن اصلی و متن مبدارا در نظر بگیرد وظیفه او در وهلۀ اول این است که اثر با چه زبانی خلق شده است؟پس خیانت است که در زبان دستکاری کنیم و زبان نو تحویل مخاطب دهیم. تسلط به زبان مبدا و زبان مقصد لازم است.

وی افزود: هیچ مترجمی ادعای این را نداردکه همه متون را می‌تواند ترجمه کند. گاهی داستان‌ها آن قدر سخت و دشوار هستند که مترجم متنی که آسان است را انتخاب می‌کند. متأسفانه در جوامع امروز زبان در همۀ کشورهای دنیا افول داشته و دلیل آن فاصله گرفتن از آن زبان و زمان است. ترجمه، اشتراک فرهنگی، بازی‌های زبانی و انتخاب اثر است.
 
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها