اخبار اندیشه در هفتهای که گذشت؛
رونمایی از کتاب انسان کامل به زبان چینی/ صحبتهای تقی آزاد ارمکی در نشست سیاستپژوهی
حوزه اندیشه در هفتهای که گذشت شاهد خبرهای متنوعی بود. از رونمایی کتاب «انسان کامل» شهید مطهری به زبان چینی تا صحبتهای تقی آزاد ارمکی در نشست تخصصی سیاست پژوهی درباب رسالههای دکترا در علوم انسانی.
این کتاب با حضور معاون فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و هیأت اعزامی به چین، در جمعی از ایرانیان و علاقه مندان چینی فرهنگ ایران و با حضور ایران شناسان زبده و مترجمان کتابهای فارسی و مترجم کتاب، از کتاب ترجمه شده انسان کامل به زبان چینی رونمایی شد.
جی فی استاد زبان فارسی دانشگاه اقتصاد و تجارت بینالمللی در سخنرانی خود به زبان فارسی و چینی ضمن محتوای بسیار غنی کتاب و ساده و روان بودن آن برای خوانندگان چینی و حائز اهمیت بودن برای علاقهمندان به مبانی اسلامی شیعی از حسینی کاشانی و مرکز نشر بین المللی المصطفی برای حمایت و چاپ این کتاب تشکر کرد.
این سخنرانی مورد تشویق و استقبال بیشمار چینیها قرار گرفت که پس از مراسم بسیاری برای خرید این کتاب به غرفه کتاب ایران مراجعه کردند. در پایان از نویسندگان و مترجمان و علاقهمندان به حوزه فرهنگ ایرانی به رسم یادبود هدیهای اهدا و از ایشان تشکر و قدردانی شد. یاذآوری میشود که اینکتاب به همت نمایندگی المصطفی در چین توسط انتشارات بینالمللی المصطفی به چاپ رسیده است.
دیگر خبر مهم برگزاری نشست تخصصی سیاست پژوهی درباب رسالههای دکترا در علوم انسانی بود که با حضور تقی آزاد ارمکی برگزار شد. او در این نشست که به همت پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی و اندیشکده دانشگاه ایرانی برگزار شد بیان کرد: من سه دهه در این حوزه کار میکنم معتقدم کارهایی که در دانشگاه انجام میدهیم اتفاقا به اقتضائات اجتماعی در آمده است. در علوم انسانی به ویژه جامعه شناسی مجموعه کارها از جامعه و نیازهایش درآمده است.
او با طرح این سوال که آیا رسالهها دکتری معطوف به نیازهای جامعه ایرانی است؟ بیان کرد: برای اینکه من این را نشان بدهم در رسالههای دکتری 1380 تا 1401 یک نمونه گیری کردیم و 215 رساله را دیدیم و خواستیم ببینیم رسالهها خودشان را تکرار میکنند؟ چه قدر تخصصی نوشته شدند و چه قدر در ارتباط با نیاز سیاسی و اجتماعی ایران است؟
آزاد ارمکی با اشاره به فراوانی رسالههای جامعه شناسی توضیح داد: بیش از 30 درصد از رسالهها در حوزه مسایل جتماعی ایران، 19 درصد درباره مسایل توسعه و 30 درصد به خود جامعه شناسی مربوط است. حدود 8 درصد رسالهها نیز در حوزه فرهنگ، 3 درصد گروههای اجتماعی و 11 درصد سیاست است.
او افزود: اگر این سه گروه آخر را جمع بزنیم متوجه میشویم اولویت مسایل اجتماعی، جامعه شناسی، اقتصادی، توسعه و حوزه سیاسی است. این رسالهها 70 درصد در دانشگاه دولتی و 14 درصد در دانشگاه آزاد تولید شده است.
این استاد جامعه شناسی گفت: زنان در مرحله ای کمتر از مردان در نگارش رساله نقش دارند اما در دورههای اخیر بیشتر از مردان هستند. در بحث روش وجه کمیغالب است چون در مسایل جامعه شناسی مسایل اجتماعی، توسعه و سیاسی روش کمیاست به معنای اینکه در مجموع روش کمی 42 درصد، 26 درصد کیفی و 21 درصد ترکیبی است.
به گفته او، مسیری که علوم اجتماعی در ایران طی کرده و با حملههایی که به علوم اجتماعی تحت عنوان پوزیتویسم اجتماعی شده در یک نقد ناروا موجب شده مطالعات کیفی شروع شود.
آزاد ارمکی تاکید کرد: از سوی دیگر مشکل هزینه و امکانات اقتصادی باعث شده روشها کمیشود. جایی برای حمایت از رشتههای علوم انسانی وجود ندارد و به همین دلیل روشهای کیفی بیشتر استفاده میشود و این پژوهشها محقق محور است تا سازمان محور. پس در علوم اجتماعی ما تغییر پارادایمیرخ نداده بلکه اقتضائات سازمانی و مالی باعث افزایش مطالعات کیفی شده است.
او با اشاره به موضوعات رسالهها بیان کرد: آسیبهای اجتماعی 9 درصد، 10 درصد زنان، دین 8 درصد، خانواده دو درصد، جامعه شناسی مرگ یک درصد و ... است که موضوعات از توزیع نسبتا متناسبی برخوردار است و عرصه کودکی و نسلها و مطالعات کلی درباره تحولات تاریخی و فرهنی و ساختارها را در برمیگیرد.
گفتوگو با مترجم کتاب «فرهنگ توصیفی اگزیستانسیالیسم»
گفتگو با فرزان صدیقی مترجم کتاب «فرهنگ توصیفی اگزیستانسیالیسم» دیگر مطلبی بود که در هفته گذشته در سرویس دین و اندیشه خبرگزاری کتاب منتشر شد. کتاب «فرهنگ توصیفی اگزیستانسیالیسم(صد و یک مفهوم کلیدی)» اثری است از جورج میرسون به ترجمه فرزان صدیقی که از سوی انتشارات پیله به چاپ رسیده است.
کتاب پیش رو یک جلد از مجموعهای است که به شکلی دلپذیر و آسان، نگاهی اجمالی به طیف گستردهای از موضوعات میاندازد و با توجه به موضوع مورد بحث هر جلد، 101 شرح کوتاه از مفاهیم کلیدی و اصطلاحات بنیادین مربوطه مطرح میسازد.
صدیقی در این گفتگو بیان کرد: فرهنگهای توصیفی بر خلاف فرهنگهای قاموسی به معادلهای واژگانی اکتفا نمیکنند و رویکرد آنها براین پایه است که با توضیحی موجز کلیات مقوله مورد بحث را طرح و شرح کنند. اساساً این فرهنگها نکات اساسی مقولاتی را که چه بسا برای درک هر یک نیاز به مطالعه چندین و چند کتاب باشد، به صورتی ساده و قابل فهم در اختیار مخاطب قرار میدهند. مسامحتاً میتوان برای این فرهنگها، یا به طور مشخص کتاب فرهنگ توصیفی اگزیستانسیالیسم، سه دسته مخاطب لحاظ کرد.
وی گفت: نخست کسانی هستند که با موضوعات فلسفی آشنایی چندانی ندارند. چنین فرهنگهایی ضمنایجاد بستری برای آشنایی با مفاهیم موضوع، میتوانند در ذهناین مخاطبانایجاد پرسش کنند و آنان را به سوی مطالعه منابع تفصیلیتر سوق دهند. دسته دوم مخاطبان آشنا به فلسفه هستند که میتوانند با مراجعه بهاین فرهنگها کلیات مفاهیم را دریافت کنند، تا به نوعی آموختههای پیشین خود را انسجام بخشند. اما دسته سوم اهالی فلسفه هستند که در مورداین مخاطبان نیزاین فرهنگها با ارائه عصارهای از مقولات مورد بحث، میتوانند ابهامهای موجود در ذهن آنان را مرتفع کنند و آنان را در جهت مطالعات و پژوهشهایشان یاری رسانند.
صدیقی در پاسخ به این پرسش که اهمیت پرداختن بهاین مکتب از چه رو است و چرا نیاز داریم این مکتب را بدانیم، بیان کرد: برای پاسخ بهاین پرسش لازم است تا نخست بدانیم که دغدغه اگزیستانسالیسم چیست. اگزیستانسیالیسم که در قرن نوزدهم شکل گرفت و در قرن بیستم گسترشی فوقالعاده یافت اساساً اعتراضی بود به اندیشههایی که با پرداختن به عالم و آدم به مثابهی مفاهیمیکلی به نوعی فردیت انسان را به حاشیه راندند. اگزیستانسیالیسم با معرفی فرد انسانی به عنوان موجودی آزاد، او را مسئول زندگی و تصمیمات خویش میسازد و نمودهای انضمامی روان انسان مدرن را ناشی از همین میداند.
وی گفت: در همین راستا فیلسوفان اگزیستانسیالیست مقولاتی چون اضطراب، عاطفه، روزمرگی و دیگر مؤلفههای وجودی فردی بشر را که پیشتر در مباحثات فلسفی جایگاه خاصی نداشتند، واجد نوعی اصالت دانسته و به آنها پرداختهاند.
صدیقی اشاره کرد: اگزیستانسیالیسم با واکاوی این مولفهها در مییابد که ریشه تعارضات درونی انسان مدرن در فروپاشی ارزشها و در نتیجه پوچی زندگی است.این مکتب با پذیرش حدوث این فروپاشی و پوچی، تمام هم خود را براین میگذارد تا با تأکید بر آزادی وجودی انسان، او را به موجودی ارزشآفرین بدل کند.
انتشار کتاب «در جستجوی هوش اخلاقی»
دیگر خبر مهم هفته گذشته انتشار کتاب «در جستجوی هوش اخلاقی» بود. مؤلف در کتاب «در جستجوی هوش اخلاقی» درصدد است با بیان مواردی واقعی ما را به فکر وا دارد تا نگاه تازهای به زندگی روزمرهمان بیندازیم، پیشقدم شویم و تمرین کنیم تا دیگر دستخوش هیجانات و پیشداوریها نشویم یا تحت سلطه اتفاقاتی قرار نگیریم که خشمگینمان میکردند یا ما را از خود به در میکردند.
در بخشی از مقدمه ناشر بر این اثر آمده است: «رعایت اصول «اخلاقی» موضوعی تازه و یا ابتکاری جدید نیست و همواره با تعلیم و تربیت همراه بوده است، اگرچه در معنای واقعی آن و هدفی که دارد، بهخصوص در نحوهی عملکرد و آموزش آن، همواره اختلاف عقیده وجود داشته است. اکثر ما معتقدیم که اجتماع امروز از نظر اخلاقی به «انحطاط بزرگی» دچار شده است، با این حال خود را جزء اقلیتی که در این طبقه نیستند، محسوب میکنیم.اگر چه از نظر تئوری قبول داریم که نباید به کسی بد کرد یا بهجای آزار رساندن به یکدیگر بهتر است به یکدیگر کمک کنیم، اما در عمل معمولاً به اصول اخلاقی توجه نمیکنیم.
با اینکه زندگی روزمره همواره مملو از موقعیتهایی است برای عمل به اخلاق، اما بهراحتی از کنار این موقعیتها میگذریم. برای درک این موضوع کافی است به خود نگاه کنیم. اول به رفتارمان و بعد به سیل افکار و احساساتی که دائم از ذهنمان میگذرد: تحقیر دیگران، خودخواهی و راحت طلبی، بدگویی کردن، بیتفاوت بودن به موقعیت دیگران، خوشحال شدن از شکست دیگران، حسادت، کینه و غیره.در این راه نمیتوان طرحی از قبل پیشبینیشده پیشنهاد داد که تمامی موقعیتها را در بر بگیرد، بلکه این بر عهده هریک از ماست که با استفاده از شعور و فکر و استدلال خود، در هر شرایط کنش صحیح را تشخیص دهیم.
با این حال اصول و قوانینی کلی وجود دارند که رجوع به آنها میتواند ما را به انتخاب روش صحیح رهنمون کند. مؤلف در صدد است با بیان مواردی واقعی در ابتدای هر فصل، ما را به فکر وا دارد تا نگاه تازهای به زندگی روزمرهمان بیندازیم، پیشقدم شویم و تمرینکنیم تا دیگر دستخوش هیجانات و پیشداوریها نشویم یا تحت سلطۀ اتفاقاتی قرار نگیریم که خشمگینمان میکردند یا ما را از خود بهدر میکردند.اگر با نگاهی تازه، به جریانات عادی زندگی نظر کنیم، متوجه میشویم که دیگر جریان عادیای وجود نخواهد داشت، و هر اتفاقی سبب میشود جنبههای ناشناختهای از شخصیتمان را کشف کنیم. بخصوص اطمینان و آرامشی به دست میآوریم که فقط معنای زندگی ما را تغییر نمیدهد، بلکه آن را بهگونهای هدایت میکند که در هر لحظه فقط به یک هدف نزدیک شویم که رسیدن به بالاترین درجۀ انسانیت، یعنی «کمال» است.»
چهاردهمین عصرانه علوم انسانی
چهاردهمین عصرانه از سلسله عصرانههای علوم انسانی دیگر خبر مهم هفته گذشته بود که در پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی وزارت علوم تحقیقات و فناوری برگزار شد.
سیدابوالحسن فیروزآبادی دکترای مدیریت استراتژیک به عنوان سخنران این نشست بیان کرد: در رابطه با فضای مجازی، ترجیح میدهم تصویری ارائه دهم که کلیدواژههایی به دست دهد که اگر پرسشهایی میخواهد مطرح شود حول این کلیدواژهها باشد. بدون شک فضای مجازی برآمده از فناوری اطلاعات و ارتباطات است. پایه پیشران فضای مجازی، فناوری است. فناوریهای نوظهور یا همگرا تکنولوژیهایی هستند از قبیل پردازش کوانتومی، نانوالکترونیک یا نانو فناوری، بیوفناوری و علوم شناختی و علوم اطلاعاتی.
وی ادامه داد: مجموعه فناوریهایی که در حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات استفاده میشود نزدیک به 230 الی 260 تکنولوژی مشخص و برجسته در این حوزه هست که برای نمونه یکی از آنها لیزر است. بعضی از این تکنولوژیها، تکنولوژیهایی هستند که ایجاد مرزشکنی میکنند مثل پردازش کوانتومی که بدون شک ما را وارد عصر جدیدی میکنند.
فیروزآبادی گفت: همانطور که بر اساس فیزیک ابتدای قرن بیستم با پدیده لامپ و ترانزیستور مواجه شدیم امروز نیز با موضوع پردازش روبهرو هستیم. هر کدام از اینها تحولی در حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات محسوب میشود. از این فناوریها به عنوان تکنولوژی همهجانبه نیز تعبیر میکنند که در حقیقت، پیشران یک عصر است. بنابراین ما نمیتوانیم فضای مجازی را مورد مداقه قرار بدهیم بدون اینکه به فناوریها بخواهیم تکیه کنیم.
وی اضافه کرد: بحث دیگری که وجود دارد این است که این فناوری که باعث ایجاد فضای مجازی میشود، چه کاری میکند ترجیح میدهم بگویم که حداقل دو کار بزرگ را انجام میدهد. البته تعبیری که میکنند از جنس فضای مجازی این هست که این فضا، فضای اقتصادی اجتماعی است. ولی من تعبیرم این است که این فضا مولد اجتماعی شدن است، یعنی به همه چیز رنگ اجتماعی میدهد. ابتدای قرن بیستم بشر وارد عصر جدیدی شد که مبتنی بر صنعت بود نه تکنولوژی و جنس و رنگ فضا نیز سیاسی بود. یعنی با جنگهای اول و دوم جهانی شروع شد و بعد با جنگهای نیابتی و دوران جنگ سرد ادامه پیدا کرد و زمانی جنگ سرد به پایان رسید که عصر فضای مجازی شروع شد.
فیروزآبادی بیان کرد: جهانی شدن یک پدیدهای بوده است که از ابتدای قرن 15 میلادی شروع شده که همراه بوده با جهانگشاییها و فتح قارههای جدید و توسعه بازارها و امتداد پیدا کردن حکومتهای غربی در مناطق مختلف جهان. این عصر، بیشتر مبتنی بر توسعه ارتباطات و تلگراف و حمل و نقل بوده است.
ترجمه «فرهنگ از دیدگاه جامعه شناختی» به چاپ چهارم رسید
خبر دیگری که در هفته گذشته در سرویس دین و اندیشه خبرگزاری کتاب منتشر شد، خبر رسیدن به چاپ چهارم ترجمه کتاب «فرهنگ از دیدگاه جامعهشناختی» نوشته جان آر. هال و مری جو نیتس بود. این کتاب توسط انتشارات سروش به چاپ رسیده است.
فرهنگ مجموعهای است شکل گرفته از زبان، خانواده، اقتصاد، هنر و... برای شناخت فرهنگ و تحولات آن، باید تفکر جامعهشناختی داشته باشیم. هدف از کتاب پیشرو پروراندن این تفکر در ذهن خواننده است.
خوانندهای که ممکن است دانشجوی کارشناسی، کارشناسی ارشد یا دکتری باشد و یا حتی علاقهمند به روزنامهنگاری، بازارپژوهی، یا رشتههای گوناگون دیگر. همچنین نویسنده کتاب کوشیده است تا از بیان تحکم آمیز مطالب خودداری کند تا هم خواننده دل زده نشود هم اینکه مطلب را بفهمد و تنها حافظ آن نباشد.
چاپ چهارم این کتاب در 536 صفحه وزیری، شمارگان 500 نسخه و با قیمت 2 45هزار تومان توسط انتشارات سروش در اختیار علاقمندان به مباحث این حوزه قرار گرفته است.
«پیشرفت» متولد جهانبینی اخلاق است
مطلب مهم دیگری که در هفته گذشته منتشر شد معرفی کتاب «جامعهشناسی پیشرفت» بود. کتاب جامعهشناسی پیشرفت نوشته اسماعیل شیرعلی در هشت فصل به موارد مختلفی مرتبط با پیشرفت آدمی اشاره میکند. از جمله میشود به مفهومشناسی و تبیین پیشرفت، فلسفه توسعه و پیشرفت، آسیبشناسی جهانبینی توسعه غربی، پیشرفت ایرانی اسلامی، انسان پیشرفته، دولت و حاکمیت پیشرفته اسلامی و سیاست و سیاستگذاری پیشرفت در جامعه اشاره کرد.
شیرعلی در مقدمه کتاب اینطور جامعهشناسی پیشرفت را تبیین میکند: «جامعهشناسی پیشرفت در ادامه مباحث توسعه، مبتنی بر اوضاع سرزمینی کشور ایران، متناسب با فرهنگ و میراث، اقلیم، جغرافیا، تاریخ، اقتصاد و وضع اجتماعی کشور در پی ایجاد جامعهای است که هندسه فکری و معرفتی خود را بر پیوستگی دین و دنیا، توامانی عقل و وحی، یکپارچگی ایمان و علم و عمل و درهمتنیدگی دین و سیاست و فرد و اجتماع استوار کرده است.»
یکی از مهمترین بحثهایی که در کتاب شکل میگیرد، تضادهای ارزشی و نابرابریهای اجتماعی اقتصادی است که بعد از جنگ جهانی دوم گریبان کشورهای به اصطلاح جهان سوم را گرفته است. این موضوع به شکلگیری توسعه در غرب و ایجاد الگوهایی برای کشورهای دیگر برمیگردد. روند شکلگیری توسعه غرب، نشان میدهد که توسعه در غرب، مبتنی بر جهانبینی و ایدئولوژی سرمایهداری و بازار محور و فردگرا است.
در فصل سوم کتاب موضوع گرایش به پیشرفت مطرح میشود. پیشرفت برای همه کشورها یک الگوی واحد ندارد. زیرا در این مفهوم سیاست خاصی در نظر گرفته شده که قابلیت تنوع در الگوها و قبل از آن شاخصها را پیدا میکند. «شرایط گوناگون مثل شرایط تاریخی، جغرافیایی، سیاسی، طبیعی، انسانی و در نهایت زمانی و مکانی شاخصهای پیشرفت را تعیین میکند و در نتیجه الگو و مدل دستیابی و تسریع پیشرفت نیز از این شرایط متاثر خواهد بود.»
فصل چهارم با اشاره به آیاتی از قرآن کریم، به اهمیت موضوع برتری و پیشرفت در میان جوامع مسلمان اشاره میکند و بر این اساس آنها که معرفت دینی دارند و ایمان میآورند، نسبت به دیگران برتری دارند. شیرعلی در این فصل اشاره میکند که واژه پیشرفت در عربی همان واژه توسعه است اما در قرآن از این واژه استفاده نشده بلکه 32 بار از مشتقات آن استفاده شده است. در این تعاریف، هم مدل مادی توسعه در نظر گرفته شده و هم به موضوع توسعه معنویت اشاره شده است.
نظر شما