جمعه ۹ تیر ۱۴۰۲ - ۲۳:۱۲
شاعران آیینی در نشست «از قربان تا غدیر» شعرخوانی کردند

نشست ادبی از «قربان تا غدیر» با حضور جمعی از اهالی فرهنگ و ادب کشورهای حوزه ایران فرهنگی به میزبانی گروه بین المللی هندیران در پیام‌رسان اجتماعی بله برگزار شد.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، در این محفل، که ساعتی پیش، شامگاه نهم تیر برگزار شد، رضا اسماعیلی، از شاعران کشورمان، ضمن عرض تبریک اعیاد قربان و غدیر در فرازی ازسخنان خود تحت عنوان «در این عشق بمیرید» با نگاهی اجمالی به مقوله «مرگ آگاهی» در شعر آیینی کرد: بر اساس آیات قرآن و متن روایاتی که از معصومین برای ما به یادگار مانده، شرط بندگی این است که مومن همیشه برای مرگ که مقدمه «لقاءالله» و وصال محبوب است آماده باشد، ولی هیچ‏ گاه از خدا طلب مرگ نکند، بلکه همیشه در دعاهای خویش از خدا طول عمر باعزت طلب کند تا به طاعت و بندگی حضرت حق بپردازد. زیرا تقاضای مرگ کردن، مصداق کفران نعمت و نشانه ناشکری و ناسپاسی است. شهید آوینی نیز در این خصوص گفته «مرگ آگاهی یعنی این که انسان همواره نسبت به این معنا که مرگی محتوم را در پیش رو دارد آگاه باشد و با این آگاهی زیست کند و هرگز از آن غفلت نیابد... اگر اولیای خدا در جستجوی فنای فی الله هستند، بقای حقیقی را طلب کرده‌اند. بودنی را که از دسترس مرگ و فنا و رنج و غصه و شکست دور باشد.»

اسماعیلی طلب مرگ را برای راستی‌آزمایی دانست و پیرامون درخواست مرگ از خدا، با قرائت دو آیه ( آیه 94 سوره بقره، آیه 6 سوره جمعه)  از قرآن مجید ادامه داد: چنان که می‌بینید خداوند در این دو آیه خطاب به یهودیان و با تاکید بر اینکه «اگر راست می‌گویید، طلب مرگ کنید»، به دنبال راستی آزمایی و رد ادعای دروغین شان مبنی بر خداپرستی است. زیرا آنان با وجود ادعای خداپرستی، وابستگی شدیدی به دنیا داشتند. خداوند نیز برای راستی‌آزمایی، از آنان می‌خواهد که اگر به رستگاری خود ایمان و یقین دارند، بی هیچ ترس و هراسی طلب مرگ کنند. چون خداوند به‌خوبی می‌داند که آنان به خاطر وابستگی شدید به دنیای فانی و ترس از عالم آخرت و مجازات الهی، هرگز تقاضای مرگ نمی کنند.
 
سید مسعود علوی تبار شاعر و کارشناس تاریخ و تمدن ملل اسلامی نیز ضمن تبریک دهه امامت طی سخنانی گفت: عید غدیر روز به سرانجام رسیدن و روزتکمیل دین، روز کامل گشتن نعم الهی، روز ولایت و در نهایت روز اسلام است. در همین مضمون خداوند در آیه «اکمال» که کار پایان رسالت را خبر می‌دهد می‌فرماید «امروز، دین شما را کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان آیین (جاودان) شما پذیرفتم»

علوی‌تبار افزود: برای به اقامه نشستن و ادراک عظمت نورانی عید غدیر باید از طهارت گاه روز عید قربان که روز بندگی و اطاعت است، عبور کرد. باید که در مسلخ این عید نفس سرکش خویش را به تمامی قربانی کرد و با روحی پاک و مطهر به حریم نورانی عید الاکبر، عید ولایت غدیر که روز تجلی رسالت در امامت است وارد شد.

صاحب مجموعه شعر «با کمال افتخار ایرانی ام» همچنین گفت: در آیه شریفه۱۲۴ از سوره بقره که به آیه ابتلای ابراهیم و آیه امامت نیز معروف است، حضرت ابراهیم (ع) پس از سپری کردن امتحانات و آزمایش‌های بسیار دشوار الهی من جمله امتحان قربانی فرزندش اسماعیل به مقام نورانی و بی بدیل امامت نائل آمد و از طرفی با در نظر گرفتن مفاهیم آیه اکمال و فراز «أَکمَلْتُ لَکمْ دینَکمْ» (دین تان را برای تان کامل کردم)،که اعلام ولایت مولا علی علیه السلام و قائم شدن دین به قیم است میتوان به روشنی مشاهده کرد که از لحاظ معرفتی، امر متعالی امامت و ولایت نقطه اشتراک این دو عید بزرگ اسلامی است.

در این نشست که از ساعت ۲۱ به وقت تهران آغاز و تا پاسی از شب ادامه داشت شاعران و ادیبانی همچون غلامعلی حداد عادل، علیرضا قزوه، رضا اسماعیلی، عبدالرحیم سعیدی راد، سید مسعود علوی تبار ، بلرام شکلا، مهدی باقرخان، ایرج فرجی، نغمه مستشار نظامی، مریم بشر دوست، زهرا آراسته‌نیا، صبا فیروزی و زیبا فلاحی حضور داشتند.

در پایان برخی از آثار  قرائت شده را با هم مرور می‌کنیم:

قصیده «غدیریه» از حداد عادل
مقدمت  فرخنده  باد  ای  باد  صبح  فرودين
کز  دمت  دشت  و  دمن  شد  همچو  فردوس برين
ای نسيم  بامدادی  مرحبا صد  مرحبا
آفرين، صد آفرين،  ای  باد  نوروزآفرين
مشک‌بيز  و  مشک‌ريز  و مشک‌بار  و  مشک‌سار
دل‌پذير  و  دل‌پسند و  دل‌نواز  و  دل‌نشين
از  تو  خرم  بوستان  و  از  تو  خرم  دوستان
از  تو  خندان  غنچه‌های  كوچكِ  چين‌ برجبين
از  تو  پيدا  رنگ  و  روی  لاله‌های  سرخ‌گون
در  تو  پنهان  رمزوراز غنچه‌های شرمگين
از  تو  پوشيده است  رنگين پيرهن  بادام‌بن
در  تو  پيچيده  است  بوی  عطر  ياس  و  ياسمين
آمدی  تا  بگذری  دامن‌کشان  بر  سرخوشان
چون حريفی  شوخ‌طبع و  چون  نگاری  نازنين
آمدی  تا  از  دم  جان‌بخش  شورانگيز  خويش
روح  بخشی  همچو  عيسی  بر  تن سرد  زمين
آمدی ای  باد  شيرين‌کار  تا  از  آب  و  خاک
خوش برون آری شقايق‌های  سرخ  آتشين
کلک گوهرريز رنگ‌آميز  نقاش  تو  کرد
عرصهٔ  گلزار  را رشک نگارستان  چين
نقره‌فام  و  نيلی  و  زرد و  کبود  و  سبز  و سرخ
نرگس  و  نسرين  و  سوسن، ارغوان  و  ياسمين
کيميا  داری  كه  در  يك  دم  پديد آورده‌ای
از زمستانی  چنان،  ناگه  بهاری  اينچنين
بوی  ياری آشنا  می‌آيد از آغوش تو
کز  شميمت  گشته  عطرآگين  هوای  فرودين
از  ديار  يار  می‌آيی  تو  ای فرخنده‌پی
کز  نسيمت  می‌تراود  عطر  و  بوی  حور عين
گر  ز  کوی او غباری  ارمغان  آورده‌ای
عرضه  کن  چون  توتيا  بر  ديدهٔ اهل يقين
باز گو ای پيک  کوی  دوست  با  ما  شمه‌ای
از علی بن  ابيطالب  اميرالمومنين
شرح کن شطری  ز  احوال امام راستان
وصف  کن  اوصافی  از  آن پيشوای  راستين
ساقی  کوثر  علی،  داماد  پيغمبرعلی
جانشين  احمد  مختار،  ختم‌المرسلين
فرد در فرزانگی، اسطوره در مردانگی
جفت  با زهرای  بی‌مانند  و  بی‌ مثل  و  قرين
آرميده  در  برش  گاهی حسن،  گاهی  حسين
ايستاده  بر  درش گه  خضر،  گه  روح‌الامين
آفتاب  عشق،  ماه  مهربانی، شمع جمع
کوکبی صد خوشهٔ پروين ز نورش  خوشه‌چين
چون  به  محراب  دعا  بر  خاک  پيشانی  نهاد
کهکشانی گوئيا  افتاد  بر  روی زمين
شب  به  محراب  عبادت،  زاهدی  شب زنده‌دار
روز  همچون  شير  ميدان  نبرد  مشرکين
شانه اش  با  کيسهٔ  نان فقيران آشنا
همنشين بينوايان  وامير  مسلمين
منتهای آرزوی عارفان و  کاملان
رهنمای  رهروان و  مقتدای  متقين
سالکان را کعبهٔ مقصود  در سير و سلوک
عالمان را غايت  انديشه در علم‌اليقين
خطبه‌هايش از فصاحت مظهرسحر حلال
گفته‌هايش  از  بلاغت  معنی  سحر مبين
درجهان باقی  نمی‌ماند نشانی  از  نياز
گر  علی  آرد  برون دست  کرم ازآستين
با  ضعيفان  مهربان،  با  ظالمان  نامهربان
آنک  آيين  محبت، وينتْ  راه  و  رسم  کين
در  جهاد  و  زهد  و  در  ايمان و اخلاص عمل
گوی  سبقت  می‌برد  از  اولين  و  آخرين
ای علی،  ای  چشم  بيدار خدا  در  کار خلق
ساعتی بنگر به احوال شگفت  مسلمين
ناکسان از  هر  طرف  چونان  خدنگی  در  کمان
دشمنان  از  هر  کران  چون  اژدهايی  در کمين
در شب  ظلمانی شرک  و  نفاق  و  کفر  و  جهل
شد  بلا  انگشتری، اسلام  شد چونان نگين
رهروانت  در  چنين  هنگامهٔ خوف  و  خطر
کرده جان  و  تن فدای  مذهب  و  آيين  و  دين
تا  تولای تو دست آويز  و  پشتيبان ماست
در دل ما نيست  خوف  و  وحشتی  از  آن و اين
يا  علی،  ما  زنده از باران الطاف توايم
وا  مگير از  تشنه‌کامان جرعهٔ ماء معين
کيستم  من تا کنم  مدح علی  مرتضی
من که در وصفش ندانم گفت فرق سين و شين
گر  عنايات  علی  يار  و مددکارم نبود
بر  لب من  كی  شكفتی  شعرهای  دلنشين
"عادل" اندر  رشتهٔ  مهر  علی   افکنده  چنگ
چنگ در اين رشته  يعنی چنگ در حبل‌المتين...
 
شعرعلیرضا قزوه
چرخ زدم  چه ناگاه، نور شدم  چه آسان
روح من از مدینه ست، خاك  من ازخراسان
کیست برابر من ؟ آن  سوی  مشعر من
کشته ی آن نگاهم در شب عید قربان
سنگ بزن كه در من آینه ای بروید
سنگ بزن كه در من شور گرفته شیطان
نذر دلم كن امشب  سلسلة الذهب را
چیست به غیر زنجیر سلسله های عرفان
دف بزنید امشب، با دل من بچرخید
عقل بگو بچرخد، عشق بگو بچرخان
این تب لیلة القدر یا تب عید اضحی ست
این شب عید فطر است یا شب عید قربان؟
 
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها