کتاب «لابهلای درختان بلوط» در حوزه شهدا و به شکل خاطرهنگاری میباشد.
روایتهای این کتاب، خاطراتی است که از زبان همسر داریوش، دکتر شهره پیرانی و در خطاب به شهید روایت شده است. روایتهای این پانزده فصل در زمان سفر شهره به لبنان اتفاق افتاده است.
شهید داریوش رضایینژاد متولد بهمن ماه سال ۱۳۵۹ در شهر آبدانان استان ایلام بود. در سالهای آخر قبل از شهادتش ضمن تدریس در دانشگاهها و انجام فعالیتهای تحقیقاتی او مسئول اجرای بسیاری از طرح های تحقیقاتی در دانشگاههای تهران، شهید بهشتی و خواجه نصیرالدین طوسی، بود. در ۳۴سالگی معاونت انژری اتمی ایران را به عهده داشت. تخصص اصلی وی، بررسی سیستم انفجار در کلاهکهای هستهای بود.
رضایینژاد در یکم مرداد ماه سال ١٣٩٠ به همراه همسر و دخترش، مقابل منزلش و در خودروی خود در حالی که وارد منزل میشدند، مورد هدف قرار گرفت. پنج گلوله شلیک شده که یک گلوله به گردن و گلولههای دیگر به دست وی اصابت کرد.
روایتهای همسر شهره پیرانی را مهدیه عیناللهی به رشته تحریر درآورده است. کتاب لابهلای درختان بلوط را انتشارات روایت فتح با قیمت ۶۵ هزار تومان روانهی بازار کرده است.
در متن پشت جلد اینطور آمده است:
تو میگفتی که عاشق پاییزم، پاییز که میشود باید خیابان ولیعصر را از انقلاب و حوالی دانشکده بگیری و بروی تا آن بالاها.
میگفتم من پاییز را دوست ندارم، قلبم میگیرد. ابرها جلوی نور را میگیرند. یادت باشد خانهمان که رفتیم باید نور داشته باشد. پنجرههایش جنوبی باشند و هر روز صبح آفتاب ما را تاکمر ببلعد.
گفتی حالا تو امتحان کن یک بار که خیابان ولیعصر را بالا بروی متوجه منظورم میشوی. دستت را گرفتم و شروع کردیم به قدم زدن. اولین برگ که از روی درخت افتاد، گفتی: «لهش کن.» پاهایم را جفت کردم و پریدم رویش خشششی صدا داد.
گفتی: «شنیدی؟ این صدا فقط مختص پاییز است.»
نظر شما