دوشنبه ۱۹ تیر ۱۴۰۲ - ۰۸:۵۲
سفر با کتاب از دریچه داستان‌های «اگر یک مرد را بکشم، دو مرد را کشته‌ام»

سمیه مهرگان، داستان‌نویس و پژوهشگر در یادداشتی که در اختیار ایبنا قرارداده، پیشنهاد مطالعه کتاب «اگر یک مرد را بکشم، دو مرد را کشته‌ام» را مطرح کرده است.

سرویس ادبیات خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)-سمیه مهرگان: در «اُلدوز و عروسک سخنگو»ی صمد بهرنگی، آنجا که کرم شب‌تاب نقل می‌کند برخی حیوانات مسخره‌اش می‌کنند که تو بیهوده می‌کوشی با نور ناچیزت جنگل تاریک را روشن کنی، خرگوش به او می‌گوید «هر نوری هرچقدر هم ناچیز، باز روشنایی است.»

این مثال خوبی است از اینکه وقتی کسی می‌پرسد کتاب‌‌خواندن به چه درد می‌خورد؟ بگویی خواندن یک کتاب بیشتر، یک روزنه‌ نور بیشتر به جهانِ ما باز می‌تاباند. کتاب، یک کتاب بیشتر، نه فقط در زندگی فردی، که در روابط دوستانه و زندگی عاطفی و مشترک ما نیز مؤثر است. وقتی یک کتاب بیشتر می‌خوانیم، یک کتاب بیشتر حرف داریم تا با طرف مقابلمان حرف بزنیم تا رابطه‌مان را، دوستی‌مان را، بازتولید کنیم؛ تازه کنیم؛ نو کنیم؛ زیرا کتابخوان‌ها با شما حرف نمی‌زنند، با شما رابطه برقرار می‌کنند.

کسانی که کتاب می‌خوانند میان انسان‌ها بیشترین قدرت همدلی با دیگران را دارند. کتاب‌ خواندن تجربه‌کردن زندگی دیگران با چشم غیرواقعی است. یادگرفتن این نکته که چطور بدون اینکه خودت در ماجرایی دخیل باشی، بتوانی دنیا را در چارچوب دیگری ببینی.

کتابخوان‌ها به روح هزاران آدم و خرد جمعی همه این آدم‌ها دسترسی دارند. آنها چیزهایی دیده‌اند که غیرکتاب‌خوان‌ها امکان ندارد از آن سردربیاورند و مرگ انسان‌هایی را تجربه کرده‌اند که شما هرگز آنها را نمی‌شناسید. آنها یاد گرفته‌اند که زن‌بودن چیست و مرد‌بودن یعنی چه؟

از این‌رو است که برخی کتاب‌ها یک حال خوب هستند: یک شادی وصف‌ناپذیر، یک انرژی مثبت، یک عیش مدام، یک حس خوب و دلپذیر و یک روز خوب دیگر برای دوست‌داشتن...

کتاب «اگر یک مرد را بکشم، دو مرد را کشته‌ام» از همین دست آثار شادی‌‌آور است که شما را کلمه‌‌به‌کلمه می‌کشاند به سفری بدون مرز و می‌بردتان به پنج قاره. پس، اگر می‌خواهید به سفری پرمخاطره اما لذت‌بخش بروید، این کتاب پیشنهاد بکری است؛ چراکه سفر با کتاب، نه فقط از طریق داستان، که از طریق داستان‌های کوتاه لذت ناب دیگری است: لذتی کوتاه اما ماندگار؛ مثل خاطره اولین عشق.
 
اما چرا باید به سفر برویم، آن‌ هم با کتاب، آن‌ هم کتاب داستان؟ زیرا داستان‌های خوب از ما انسان‌های بهتری می‌سازد؛ انسان‌های بهتر، جهان بهتر می‌سازند.

«اگر یک مرد را بکشم، دو مرد را کشته‌ام» و «ما یک خانه آبی داریم» مصداق بارز همین نوع نگاه به ادبیات است. داستان‌هایی که هرکدام، پنجره‌ای است بر دیوارهای محفظه‌ دربسته‌ای از فضا و زمان که «همه‌ ما» در آن زندگی می‌کنیم. این داستان‌ها، به ما اجازه می‌دهند تا در ذهن‌های یکدیگر وارد شویم، نه‌تنها از طریق همذات‌پنداری با شخصیت‌ها، بلکه با مشاهده‌ دنیا از منظر بزرگ‌ترین نویسندگان جهان و این همان قدرت ادبیات است که بیش‌ترین توان را برای همدلی داراست؛ چراکه داستان‌های خوب، از نیرویی فرهنگی شگرفی برخوردارند، و به ما اجازه می‌دهد تا با کسانی همدلی و همراهی کنیم که گوشه‌ای از زندگی‌ِ همه‌ ما را در دنیای کلمات بازی می‌کنند: و این‌گونه همه ما به کشف ناشناخته‌های خود و دیگری می‌رویم که دعوتی است به یک سفر مکاشفه‌آمیز، برای لذت آگاهی.

 هر یک از داستان‌های این دو کتاب، آینه‌ای است برای دعوت به دیدن و ساختن دنیایی بهتر. انگار که مقابل 25 آیینه‌ ایستاده‌ایم. توی هر آینه، منی از خودمان می‌بینیم که با آینه‌های دیگر متفاوت است. یعنی ما با 25 «من» مواجه می‌شویم که هرکدام بخشی از وجودمان را نشان می‌دهد.

هرکدام از این من‌ها، تجربه‌های زیسته همه ما هستند در موقعیت‌های مختلف؛ در این دو کتاب، همه‌ این 25 «من» در 25 داستان به ایفای نقش می‌پردازند تا بخش‌هایی از زندگی همه ما را روایت کنند.

آلبر کامو، ولادیمیر ناباکوف، ویرجینیا وولف، شرلی جکسون، آلیس مونرو، جومپا لاهیری، جان آپدایک، ترومن کاپوتی، فرانک اوکانر، کاترین منسفیلد، ردیارد کیپلینگ، ایتالو کالوینو و سلینجر در داستان‌های «اگر یک مرد را بکشم، دو مرد را کشته‌ام» و«ما یک خانه آبی داریم»، ما را به ضیافت آینه‌ها دعوت می‌کنند برای خوانش تکه‌تکه‌های خودمان در تجربه زندگی مشترک و تجربه زندگی و مرگ در بهترین داستان‌های کوتاه جهان.
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها