در آستانه عیدغدیرخم با مقدمه محمدمهدی اسماعیلی؛
کتاب «چهل گفتار در تحلیل اجتماعات بزرگ دینی» منتشر شد
کتاب «چهل گفتار در تحلیل اجتماعات بزرگ دینی» که به بررسی موردی جشن غدیر سال ۱۴۰۱ در تهران پرداخته است با مقدمه محمدمهدی اسماعیلی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی از سوی انتشارات پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات منتشر شد.
در این کتاب، علاوه برگفتارهای مطرح شده از سوی صاحبنظران، خلاصه گزارش تحلیلی پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات از این مباحث به همراه راهکارها و پیشنهادهای عملیاتی برای برگزاری باشکوهتر مناسک دینی فرهنگی از جمله جشن غدیر نیز به قلم محمدرضا روحانی، دبیر علمی این نشستها درج شده است.
زندهیاد عماد افروغ، حمید پارسانیا، ابراهیم فیاض، محمدهادی همایون، علی انتظاری، مسعود کوثری، عبدالکریم خیامی، سیدمحمدحسین هاشمیان، سیدمجید امامی، محمدتقی کرمی، جبار رحمانی، کمیل قیدرلو، ساسان زارع، مهدی سیار، فرشاد مهدیپور، علیرضا معاف، سینا کلهر، فرزاد جهانبین، علیمحمد مؤدب و محسن صبوریان ازجمله سخنرانان نشستهای بررسی ابعاد اجتماعات دینی- فرهنگی در دوران پساکرونا هستند که گفتار آنها به همراه گفتار دیگر سخنرانان، در این کتاب درج شده است.
محمدمهدی اسماعیلی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی مقدمهای بر این کتاب نوشته است و در آن آورده است: «یکتاپرستی، ایمان دینی عمیق رسوخکرده در لایههای مختلف و زیست اجتماعی فرهنگپایه از خصوصیات جامعه ایرانی است که اکثر فرهنگپژوهان، متخصصان علوم اجتماعی و مردمشناسان بر آن در آثار خود صحه گذاشتند؛ عناصری که ماهیت واقعی، تاریخی و تمدنی ملت ایران را در قالب مناسک مختلف نشان میدهد.
همه حرکتهای جمعی و ملی حداقل در طول 200 سال اخیر ازجمله انقلاب اسلامی هم برآمده از این مفاهیم و باورها بودند و برای تقویت، گسترش و ترویج این مفاهیم در سپهر عمومی جامعه تلاش کرده و خود را همواره حافظ و عامل این ارزشها معرفی کردهاند. گفتمان مدرن بعد از رنسانس و سپس عصر روشنگری در غرب پدیده دین را عاملی مقابل پیشرفت و توسعه جامعه بشری و در بهترین حالت مسئله فردی میدانست که باید در حیطه خصوصی محصور شود و امور اجتماع با تجربه، خرد و عقل خودبنیاد بشری مدیریت شود. این گفتمان دین را خرافه، جهل و شبهعلم میدانست که باید منزوی شود و از عرصه عمومی به عرصه خصوصی کوچ کند یا اینکه بهکلی مضمحل شود.»
در ادامه مقدمهای که وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی نوشته است میخوانیم: «این هجمه به دین در سالهای زمامداری پهلوی خود را با ترویج مظاهر بیدینی نشان داد. پیروزی انقلاب اسلامی واکنش جامعه مؤمن و معتقد ایران به ترویج اباحهگری و تضعیف دین بود. با استقرار نظام جمهوری اسلامی ایران، تلاشهای پادگفتمانهای انقلاب اسلامی برای تضعیف عقبه نظری و فرهنگی نظام جمهوری اسلامی با توسل به ابزارهای مختلف نمایان شد. اوج این اقدامات را در دهههای 70 و 80 شاهد هستیم. در دهه 90 هم، با گسترش شبکههای اجتماعی و ضعف حکمرانی نظام فرهنگی کشور در این عرصه، هجمههای سنگینی علیه باورهای فرهنگی و دینی با هدفگذاری جوانان و زنان شکل گرفت.
برونداد اقدامات گفتمانهای متعارض و ضعفهای جبهۀ خودی باعث شکلگیری برخی تحلیلهای غلط در سطوح دانشگاهی، سیاستگذاری و رسانهای کشور شد؛ اتفاقی که هشدارهای متعدد رهبر انقلاب را مبنی بر تلاش دشمن برای تغییر محاسبات مسئولان نظام و ایجاد اخلال در نظام سیاستگذاری و حکمرانی کشور در پی داشت. ترسیم شکاف عمیق، گسترده و غیرعادی بین فرهنگ رسمی و فرهنگی عمومی یکی از همین تحلیلهای مبهم است. این طیف از تحلیلگران، که انعکاس تحلیلشان را در بین برخی سیاستمداران و اهل فرهنگ هم میتوان دید، از پدیدۀ دین دولتی و دین عرفی سخن میگفتند و نسل جدید را به ارزشها و مناسک دینی بیتوجه معرفی میکردند. این نوع تحلیل به نظر پراکندهگویی است و شواهد تجربی و آماری آن را اثبات نمیکند.»
قاسم زائری رئیس پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات که مسئولیت تدوین و گردآوری این مجموعه را برعهده داشته در پیشگفتار این کتاب آورده است: «مهمونی ده کیلومتری»(جشن غدیر) که به تصمیم شهرداری تهران در خردادماه 1401 برگزار شد از جهات متعددی یک «رخداد» است و به درستی مورد توجه و امعان نظر پربسامد صاحبنظران و اصحاب علوم اجتماعی قرار گرفته است: یک. نوعاً مناسک جمعی، ریشه تاریخی دارند و اجتماعات بزرگ اگر ناشی از هیجان و مقاصد زودگذر نباشد، مبتنی بر یک مشی مدت دار تاریخی هستند. هرچند غدیر آیین مقدس و دیرپایی در سنت شیعی-ایرانی است اما برگزاری یک اجتماع عظیم مردمی در شهر حول مقوله غدیر، یک رخداد تازه است. از این جهت جشن غدیر مشابهتی با رخداد «اربعین» دارد: هر دو برای جامعه ایرانی تازگی داشته و نوپدید هستند. با این حال اربعین در سنت شیعیان عراق قدمتی تاریخی دارد و پیوستن ایرانیان و دیگر شیعیان و مسلمانان به آن، پیوستن به یک رسم تاریخی پرقدرت است حال آنکه جشن ده کیلومتری غدیر پیشینهای در سنت زندگی ایرانی-تهرانی ندارد. جشن غدیر، «خاصّ» و منحصر بفرد است و فی الواقع، متولیان امر از «هیچ»، و در نتیجه سیاستگذاری و برنامه ریزی، «رخداد»ی عظیم را آفریدند، و البته روشن است که مقصود از «هیچ»، حیث سبق و نمونه چنین اجتماع عظیمی برای «غدیر» در اجتماع ایرانی است.»
«دو. محل مناقشه اصلی برای دانش جوی علوم اجتماعی در تحلیل این رخداد، آرمانی سازی مناسک و آنچه میتوان لحظه باشکوه دورکیمی در تحلیل مناسک خواند، است: لحظهای «طبیعی» و «ناب»، که از هرگونه «مداخله» و «برنامهریزی» پالوده است، و بدین ترتیب راه را بر هرگونه «سیاستگذاری» میبندد. آنچه به وضوح در اینجا خود را مینمایاند بحث از نسبت «سیاستگذاری» و «مناسک» است: آیا سیاستگذاری جز برنامه ریزی به منظور «تکرار» دقیق مناسک موجود، وظیفه یا توانایی دیگری دارد؟ یا امکان خلق آیینهای جدید را داراست؟ و اگر دومی است، در این صورت مقومات این خلق (و نه جعل) تازه چیست؟ مفاهیم و عناصر مذهبی و از آن مهمتر فرهنگ عمومی چه نسبتی با این خلق تازه دارد؟»
«سه. به کار بردن صفاتی مانند «خلق» یا «سیاستگذاری» یا «مداخله» نباید موجب وهن اجتماع عظیم جشن غدیر قلمداد شود، همچنان که برخی صاحبنظران تعابیری نظیر «دولتی» (هرچند برخی سویههای آن درست است) یا «جعلی» را به منظور تخفیف این رخداد عظیم به کار بردهاند. بدیهی است که مناسک جمعی، «تاریخی» هستند اما در همان حال، «ازلی» نیستند و از زمان مشخصی در تاریخ شکل گرفتهاند. گرچه برای ما در زمان حاضر به نظر می رسد که «مناسک» تکرار می شوند اما باید در نظر داشت که نه در لحظة آغاز، مناسک صرفاً ناشی از «جوشش» بوده اند و نه در زمان کنونی، به طور «طبیعی» و خودبخودی تکرار می شوند: بلکه مناسک در آغاز و انجام، و در همة مدت حیات خود، نیازمند برنامه ریزی و طراحی بوده اند. از این منظر ضروری است مناقشة نظری مهمی بر سر مفهوم وبری «کنش سنتی» یا «سنت» و خصلت تکرارپذیری آن در ادبیات علوم اجتماعی صورت گیرد؛ و این ضرورت را همة کسانی، اعم از برنامهریز و مدیر دولتی سطح کلان تا والدینی که در تدارک برگزاری آیین ازدواج یا تولد فرزندشان در سطح خرد هستند، به خوبی درک می کنند که هر لحظة انجام و تکرار مناسک به طور تنشزایی نیازمند طراحی و مداخله و رفتار حسابگرانه متولیان و حاملان آن است.»
نظر شما