به مناسبت هفته عفاف و حجاب یادداشتی با تکیه بر کتاب «راستینه؛ پرسش و پاسخ های نوجوانه پیرامون اغتشاشات مهر و آبان ۱۴۰۱» تقدیم میشود.
در آمریکا، قوانین مربوط به پوشش در ایالتهای مختلف آن، متفاوت است. بهعنوان مثال در دو ایالت ایندیانا و تنسی، قوانین خاصی در ممنوعیت پوشیدن لباسهای بدننما و حتی لباسهای نیمه بدننما نیز وجود دارد.
در ملبورن استرالیا، پوشیدن هرگونه لباس به سبک زنانه برای مردان ممنوع است. بر اساس قانونی قدیمی مردان حق ندارند در ملاءعام پیراهن زنانه به تن داشته باشند.
در کارپری ایتالیا، پوشیدن صندل لاانگشتی ممنوع است و این ممنوعیت به خاطر سروصدایی است که این کفشها ایجاد میکنند و آرامش این جزیره را بر هم میزنند.
در کانادا نیز ماده ۱۷۳ قانون کشوری آن، هرگونه پوشش خلاف عفتعمومی را ممنوع ساخته است. در سال ۲۰۱۰نیز قانونی از سوی واتیکان، مقر پاپ در رم صادر شد که براساس آن گردشگران در بازدید از این مکان ملزم به رعایت قانون حجاب میشدند، این قانون که از طریق نصب تابلوهایی در جاهای مختلف این اسقفنشین به اطلاع عموم میرسد تنها شامل زنان نبوده و مردان نیز از آن مستثنی نیستند. بازدیدکنندگان حین ورود میبایست سرخود را پوشانده و پوشش نسبی داشته باشند. اجرای این محدودیت حتی در فصل تابستان نیز باوجود گرمی هوا الزامی است.
اینها مقدمهای بود برای مطلع شدن از قانون پوشش در جهان، آنهم به مثابه مشتی از خروار. حال آنکه برخی از همین کشورها در سال ۱۴۰۱از اغتشاشگران حمایت میکردند.
توجه شما را به بخشی از کتاب «راستینه» که به همت انتشارات شهید کاظمی منتشر شده است جلب میکنم:
جمهوری اسلامی به حجاب زنان چهکار دارد؟
به نظر شما چرا جمهوری اسلامی باید روی حجاب پافشاری کند و برای آن اینقدر توهین بشنود و هزینه بدهد؟ آیا راحتتر نیست که پوشش و سایر محدودیتها در روابط را آزاد کند و اجازه دهد مردم در این لذتهای مادی غرق شوند و دیگر کاری به حکومت نداشته باشند؟
اتفاقاً تمام نظامهای سیاسی دنیا نفع خود را در این میبینند که مردم و بهخصوص جوانان در سرگرمی و لذتهای جنسی غرق باشند و در عوض خود به حکومت خود ادامه دهند؛ اتفاقی که در کشورهای غربی رخداده است. جمهوری اسلامی نیز اگر صرفاً حفظ قدرت و حکومت برایش مهم باشد، راحتترین کار همین است؛ اما از آن جایی که کرامت انسانی و رشد استعدادهای انسان برای جمهوری اسلامی اهمیت دارد روی این اصل ایستاده است و برای آن هزینه میدهد و شهید تقدیم میکند.
برای روشنشدن اهمیت این اقدام کافی است به سند زیر دقت کنید در سال ۲۰۰۱ شاهزاده بندر بن سلمان، سفیر عربستان سعودی در واشنگتن در گفتوگویی که با نیویورکتایمز انجام میدهد درباره مقایسه عربستان امروز و ایران زمان شاه میگوید: در سالهای پایانی دهه ۱۹۶۰ شاه ایران تعدادی نامه محرمانه به ملک فیصل پادشاه عربستان نوشت. وی در یکی از آنها نوشته بود برادرم از تو خواهش میکنم دست به مدرنیزاسیون بزن و درهای کشور خود را بازکن؛ آموزشگاههای مختلط پسر و دختران را باز بگذار؛ دیسکو برگزار کن، مدرن باش وگرنه تضمین نمیکنم که بتوانی تاجوتخت خودت را نگهداری.
ریشه اصلی این بیحجابیها و کشف حجابهای اخیر چیست؟
اکثریت مطلق مردم کشورمان مسلمان هستند و به امور مذهبی و دینی اهتمام دارند. حضور دهها میلیون نفر در مراسمات مختلف مذهبی نشان این امر است؛ اما بخش کوچکی از مردم نیز هستند که هرگز اعتقادی به امور اسلامی نداشتهاند و از همان روزهای اول انقلاب نیز با مردم همراه نبودهاند. برای این عده آمریکا و غرب مثل بهشت است و حاضر هستند همه چیز خود را برای راضیکردن غربیها یا زندگی در آن کشورها بدهند. البته این عده در اقلیت هستند در سالهای اخیر و با همهگیرشدن فضای مجازی این عده که از سوی دشمنان مردم و کشور هم حمایت میشوند، صدای بلندتری پیدا کردهاند و با تبلیغات فراوان و خیلی اوقات دروغگویی تلاش میکنند خودشان را نماینده مردم جا بزنند. متأسفانه گاهی برخی جوانان و نوجوانان هم از سر سادگی و احساسات پاکی که دارند فریب این عده را میخورند و با آنان همراه میشوند.
وضعیت اخیر در خصوص کشف حجاب هم محصول یک کار طولانی و چندساله دشمنان خارجی و عوامل داخلی آنها در بستر شبکههای مجازی و ماهوارهای بود. موضوع مهسا امینی بهانه بود. به قول خودشان اسم رمز بود. شاید جالب باشد که بدانید برخی نهادهای امنیتی از مدتها قبل، نسبت به بروز اغتشاشاتی با موضوع حجاب هشدار داده بودند. این پیشبینی براساس بررسی برنامههای دشمنان و نقشههای آنها حاصل شده بود؛ بنابراین وضعیت اخیر از سوی عده معدودی از افراد غربزده، حاصل برنامههای بلندمدت دشمن است و به همین میزان هم متوقف نشده و ادامه پیدا خواهد کرد. البته برخی کمکاریها در بخش عفاف و حجاب از سوی مراکز فرهنگی را هم نمیتوان در وضعیت کنونی بیتأثیر دانست.
حجاب به این است که دل، پاک باشد؛ بهظاهر که نیست!
▪️این حرف شما خیلی خوب است؛ اما کامل نیست. فکر کنید که به رستورانی رفتهاید و غذا سفارش دادهاید وقتی غذا را برای شما میآورند، ببینید که ظرف آن کثیف است، همه چیز با هم مخلوط شده و در مجموع غذا اصلاً شکل خوبی ندارد. شما نسبت به آن غذا چه حسی پیدا میکنید؟ حالا هر مقدار هم که صاحب رستوران توضیح بدهد که ظاهر مهم نیست، من بهترین برنج و مرغوبترین گوشت را با بهترین روغن و زعفران در این غذا به کار بردهام؛ ولی اکثر افراد میلی به خوردن این غذا نخواهند داشت. حتماً باطن هر چیز مهم تراز ظاهر آن است؛ اما این امر به معنای بیاهمیتی ظاهر نیست.
نکته دیگر که باید به آن توجه کنیم این است که آیا دلپاک که یک امر درونی است باید نشانههای بیرونی هم داشته باشد یا خیر؟ یعنی میشود کسی دلش پاک باشد؛ اما هر گناهی را انجام دهد؟ هر روابطی را داشته باشد؟ و از هیچ عمل بدی دوری نکند؟ اگر چنین چیزی ممکن باشد پس دل ناپاک چه نشانههایی خواهد داشت؟ اگر مقداری بیشتر فکر کنید شما هم متوجه میشوید که ظاهر عفیفانه و باحجاب میتوانند نشانهای از حیای درونی و پاکی دل داشته باشد. البته وقتی که این حجاب واقعاً از یک دلپاک و اعتقاد قلبی و برای اطاعت از خداوند متعال برخاسته باشد؛ بنابراین بخشی از حرف شما درست که دلپاک اهمیتش از ظاهر بیشتر است؛ اما این به معنی بیتوجهی به ظاهر نیست.
انسانی که دلش پاک است و ایمان به خدا دارد، قطعاً همه دستوراتش از جمله حجاب را اجرا میکند.
حاجآقای قرائتی در یکی از سخنرانیها بیان کردند:
بعضیها میگویند: بابا دلت پاک باشد، کافیه! نماز هم نخوندی نخون! روزه نگرفتی نگیر! به نامحرم نگاه کردی اشکال نداره! حجاب هم نداشتی، بیخیال و... فقط سعی کن دلت پاک باشه!
اما قرآن دلپاک را بدون عمل صالح قبول نداره.
آنکسی که تو را خلق کرده است، اگر فقط دل پاک برایش کافی بود فقط میگفت آمنوا، در حالی که گفته: «آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالحاتِ» یعنی هم دلت پاک باشد، هم کارت درست باشد.
اگر تخمه کدو را بشکنی و مغزش را بکاری سبز نمیشود. پوستش را هم بکاری سبز نمیشود. مغز و پوست باید با هم باشد. پس هم دل، هم عمل.
آرامش روانی در اجتماع زنان باحجاب بیشتر است یا بیحجاب؟
به نظر میرسد این سؤالی است که خانمها بهتر میتوانند به آن جواب دهند. مثلاً دو مجلس با حضور زنان را تصور کنید؛ جلسه اول، جلسهای مذهبی است که همه خانمها باحجاب در آن شرکت کردهاند و جلسه دیگری که حجاب در آن وجود ندارد و خانمها بیحجاب و آرایشکرده هستند. به نظر شما خانمها در کدام حالت استرس کمتری دارند و از آرامش بیشتری برخوردارند؟ برای حضور در کدام جلسه، زمان بیشتری را صرف آمادهسازی ظاهر خود میکنند و نگران قضاوت دیگران در خصوص مدل مو، آرایش، لباس و... خود هستند؟
حجاب باعث میشود که خانمها بیش از اینکه بهظاهر خود بپردازند، دیگر ارزشهای علمی، هنری، فکری و... را موردتوجه قرار دهند. طبیعی است که در چنین حالتی خانمها از آرامش روانی بیشتری برخوردار خواهند بود.
چرا قوانین اسلام زنستیزانه هست؟ کاش مثل غرب با زن برخورد میکردید. همه محدودیتها توی این دین برای خانمهاست. از فرمان لزوم حجاب برای زنان و نداشتن حقوق مساوی با مرد در دیه و... همه شاهد زنستیزی اسلام هست.
اتفاقاً در اسلام به شخصیت و حقوق زن بسیار بها داده شده و این غرب است که تاریخ ننگینی در این زمینه دارد؛ برای نمونه به این نکته توجه کنید که حق رأی و مشارکت سیاسی زنان در غرب در سال ۱۸۹۳ پس از مبارزههای فراوان، رسمی شد.
اما در اسلام حق بیعت زن، حق مالکیّت زن، حضور زن در عرصههای اساسی سیاسی و اجتماعی، از زمان رسول خدا تثبیت شده است: اذا جائَکَ المؤمِناتُ یُبایِعْنَکَ عَلی أن لا یُشْرِکْنَ بِالله ، در تاریخ نقل شده که زنها میآمدند و با پیغمبر بیعت میکردند و حضرت نفرمود که مردها بیایند بیعت کنند و بهتبع آنها، هرچه که آنها رأی دادند، زنها هم مجبور باشند قبول کنند؛ بلکه به امر خداوند زنها هم باید مشارکت سیاسی داشته باشند و در قبول حکومت، در قبول نظم اجتماعی و سیاسی شرکت کنند. غربیها هزار و سیصد سال در این زمینه از اسلام عقباند و بااینحال اسلام را متهم به نادیدهگرفتن حقوق زن و زنستیزی میکنند! در زمینه مالکیّت زن؛ و مسائل اجتماعی و سیاسی دیگر نیز شاهد این هستیم که اسلام ١٣٠٠ سال پیش از غرب این مسائل را در مورد زنان به رسمیت شناخته است.
اینکه گفتید حجاب برای خانمها محدودیت است، حتماً شما هم تأیید میکنید که هر محدودیتی بد و بیمنطق نیست؛ بعضی از آنها برای رشد ماست؛ بعضی لازمه شرایط و موقعیت ماست. هر شخصی مثل دانشآموز، ورزشکار، معلم، والدین، کارمند و... در هر موقعیتی محدودیتهایی دارند.
محدودیتها گاهی لازمه شرایط زندگی است. مثلاً اگر دیوار خانهتان کوتاه باشد، روشنایی بیشتری پیدا میکند؛ ولی از طرف دیگر هر دزدی هم میتواند به حریم آن خانه وارد شود. بر فرض که حجاب محدودیتهایی را ایجاد کند؛ اما رسیدن به منافع حجاب بر همه این محدودیتها میچربد. منافعی چون ایجاد امنیت، توجه به شخصیت زن نه صرفاً تن او، پیشگیری از تعرض و...
فارغ از این مطالب تجربه سالهای پساز پیروزی انقلاب اسلامی عملاً نشان داد که حجاب محدودیت نیست و ابداً مانع هیچ یک از عرصههای پیشرفت زنان نخواهد بود. تنها به یک نمونه از پیشرفتهای بانوان در سایه حجاب دقت کنید: تعداد رشتههای ورزشی بانوان از ۷ رشته در سال ۱۳۵۷ یعنی در دوران قبل از انقلاب که قانون حجاب برای بانوان نبود؛ به ۳۸ رشته در سال ۱۳۸۳ افزایشیافته است. تعداد مربیان ورزشی خانم نیز رشدی نجومی داشته و از ۹ مربی به ۳۵,۰۰۰ مربی افزایشیافته و تعداد داوران زن نیز از ۷ نفر به ۱۶,۰۰۰ نفر رسیده است که نشان از افزایش ۲ هزار برابری داور زن است. همچنین تعداد ورزشگاههای اختصاصی بانوان پس از انقلاب اسلامی، ۳۰ برابر شده است. اینها همه نشان از آن دارد که حجاب محدودیتی برای پیشرفت زنان جامعه ایجاد نمیکند.
نظر شما