در نقد و بررسی «پایان روز» مطرح شد؛
«پایان روز » اثری یاس آلود و مختص مخاطب حرفهای است/ وجوه مشترک نويسنده افغانستانی با کارگردان فرانسوی
علیاصغرعزتیپاک، در نشست نقد ادبیات معاصرافغانستان با بیان اینکه آثار محمدحسین محمدی تأثیرگذار و بسیار پخته است، گفت: کتاب « پایان روز» با اینکه یاسآلود است، اثری برای مخاطب حرفهای ادبیات محسوب میشود.
این نویسنده و منتقد ادبی بیان کرد: محمدی علی رغم حرفهای بودن در کتاب «پایان روز» اطناب کرده است. نثر این کتاب سنگین و وقایع با جزئیات بیان شده است به طوری که انگار مخاطب جلوتر از نویسنده حرکت میکند .مسئه دیگر این است که اثر یاسآلود و ناامید کننده است مردم کتاب میخوانند که اولا وقتشان پر شود و بعد از خواندن امید و نشاطی به دست آورند. کتاب «پایان روز» در اسم و در پایان، تلخی دارد. نویسنده باید افق بازتری پیش روی مخاطب بگذارد و مخاطب را امیدوار کند.
وی با بیان اینکه این کتاب هیچ باجی به مخاطب نمیدهد،عنوان کرد: محمدی باید حداقل پایان داستان را باز میکرد که مخاطب ناامید و مایوس نشود .این کتاب، اثری برای مخاطب حرفهای ادبیات است. درواقع روی سخن محمدی با نویسندگان و اهل کلمه است و محمدی در این اثر کمی شل گرفته و کوتاهی کرده است. این نویسنده میتوانست داستان را از وضعیت رخوت نجات دهد.
حسن محمودی،منتقد ادبی نیز در این نشست گفت: « پایان روز» سال ۹۷ منتشر شد و آن را خواندم. از مدتها پیش ادبیات افغانستانی را به خاطر علاقه شخصی دنبال میکنم و قفسه کتابخانهام از نویسندگان افغانستانی بیشتر کتاب دارد و این به علت پژوهشگری نیست بلکه به دلیل علاقه ام به ادبیات افغاستان است.
این منتقد ادبی سابقه آشنایی خود با محمدحسین محمدی را مربوط به دهها سال قبل دانست و افزود: اولین مواجههام با محمدی در جشنواره داستان کوتاه در بندرعباس بود که محمدحسین محمدی، سعید بردستانی و هادی کیکاووسی در آن زمان داستانهای شاخصی مینوشتند و در جشنوارههای داستان کوتاه که در شهرهای مختلف مانند اصفهان و بندرعباس برگزار میشد جایزه میگرفتند. این سه نویسنده با نگاه خاص ادبیات نابی ارائه کردند.
وی با بیان اینکه محمدحسین محمدی ما را با داستاننویسان افغانستان آشنا کرد، گفت: محمدی در ايران رشد کرد و کتابهایش را منتشر کرد. این نویسنده ما را با گویش، زبان و لغات بکری آشنا کرد. بردستانی و کیکاووسی با وجود اینکه داستاننویسان برجستهای بودند به اندازه محمدی بخت و اقبال نداشتند و یکی از افرادی که باعث شد محمدی دیده شود هوشنگ گلشیری بود. به هر حال توجه ما به ادبیات افغانستان به خاطر درخشش محمدحسین محمدی است.
محمودی تصریح کرد: این کتاب نشان میدهد که نویسندهاش به خاطر ساختار داستانها و جهان داستانی خاصی که دارد قابل تامل است. متاسفانه در دورهای هستیم که رمان و داستان کوتاه بازار ندارد. در چنین شرایطی کار خوب، دیده و حادثه تلقی نمیشود. بعد از کرونا سالهای سکوت بوده و تعداد محافل ادبیات داستانی کم شده است.
نویسنده کتابهای«از چهارده سالگی میترسم» و«روضه نوح» با بیان اینکه محمدی درپایان روز به نوعی از کار خود رونویسی کرده و خودش را تکرار کرده است، افزود: مهاجری که محمدی ترسیم کرده خاص نیست از طرفی یکی از شخصیتهای خاص این کتاب، مادر است که در ذهن مخاطب میماند. برای من به عنوان مخاطب و منتقد آن بکری که در آثار قبل محمدی وجود داشت در کتاب پایان روز وجود ندارد و کتابهای دیگر این نویسنده درخشانتر است. از طرفی نقطه قوت این کتاب که خوش ساخت و خوش فرم است، شخصیتپردازی است.
ضیاء قاسمی، نویسنده و منتقد نیز در این نشست با اشاره به چندوجهی بودن محمدحسین محمدی بیان کرد: محمدی شاعر، پژوهشگر، روزنامهنگار، ناشر و نویسنده کودک و نوجوان است. داستاننویسی او دو وجه دارد یک رمان نویسی و دیگری داستان کوتاه و نقطه مشترک کارهایش در تمام این حوزهها نظم و دقت است.
این نویسنده و منتقد تصریح کرد: در زمانی که دانشجوی رشته سینما بودم اساتید برسون کارگردان فرانسوی را به ما معرفی کردند که آثارش را تحلیل کنیم. جهان برسون شبیه جهان محمد حسین محمدی است و مخاطب عادی کارهای محمدی را دنبال نمیکند همان جوری که برسون نیز مخاطب عام ندارد. وجه مشترک دیگر محمدی و برسون نگاه نمایشی است. وقایعی که محمدی روایت میکند، نمایشی است و محمدی از مشاهده وقایع جزئی داستان را شکل میدهد.
وی با اشاره به تفاوت رمان و داستانهای کوتاه محمدی بیان کرد: محمدی به جزئیات توجه زیادی دارد و این مسئله مخاطب را خیلی خسته میکند. محمدی در داستانهای کوتاهش اتفاقپرداز و اتفاقانداز است و کاملا هیجان ایجاد میکند اما در رمانهایش اصلا این طور نیست . محمدی تلاش نمیکند همه مخاطبان را راضی کند او مخاطب خاص خودش را دارد.
نظر شما