مادر اسطوره مهربانی و اولین مربی هر انسان است و با شیری که به نوزادش میبخشد آنچه در باطن و ضمیر دارد را نیز ناخودآگاه منتقل میکند؛ پس بیجهت نیست که شاعران آیینی ما بارها تکرار کردهاند که عشق حسین و اهل بیت (ع) را از شیر مادر و تربیت وی آموختهاند.
رودکی پدر شعر فارسی در بیتهای نخستین خمریه خود که از قدیمیترین اشعار فارسی است از استعاره مادر و شیر مادر بهره برده است:
مادر می را بکرد باید قربان
بچه او را گرفت و کرد به زندان
بچه او را ازو گرفت ندانی
تاش نکوبی نخست و زو نکشی جان
جز که نباشد حلال دور بکردن
بچهٔ کوچک ز شیر مادر و پستان
تا نخورد شیر هفت مه به تمامی
از سر اردیبهشت تا بن آبان
آن گه شاید ز روی دین و ره داد
بچه به زندان تنگ و مادر قربان
چون بسپاری به حبس بچه او را
هفت شباروز خیره ماند و حیران
باز چو آید به هوش و حال ببیند
جوش بر آرد، بنالد از دل سوزان
گاه زبر زیر گردد از غم و گه باز
زیر زبر، همچنان ز انده جوشان
پس از رودکی نیز با نمونههایی از اشعار در آثار شاعران بزرگ فارسی روبهرو شدهایم که از ترکیب زیبای شیر مادر بهجا استفاده کردهاند. از جمله سعدی که سروده:
تو را سریست که با ما فرو نمیآید
مرا دلی که صبوری از او نمیآید
کدام دیده به روی تو باز شد همه عمر
که آب دیده به رویش فرو نمیآید
جز این قدر نتوان گفت بر جمال تو عیب
که مهربانی از آن طبع و خو نمیآید
چه جور کز خم چوگان زلف مشکینت
بر اوفتاده مسکین چو گو نمیآید
اگر هزار گزند آید از تو بر دل ریش
بد از منست که گویم نکو نمیآید
گر از حدیث تو کوته کنم زبان امید
که هیچ حاصل از این گفت و گو نمیآید
گمان برند که در عودسوز سینه من
بمرد آتش معنی که بو نمیآید
چه عاشقست که فریاد دردناکش نیست
چه مجلسست کز او های و هو نمیآید
به شیر بود مگر شور عشق سعدی را
که پیر گشت و تغیر در او نمیآید
و یا این اشاره زیبای حافظ:
باغ مرا چه حاجت سرو و صنوبر است؟
شمشاد خانهپرور ما از که کمتر است؟
ای نازنینپسر، تو چه مذهب گرفتهای؟
کت خون ما حلالتر از شیر مادر است...
در ادبیات معاصر نیز شاعران برای بیان سابقه عشق و ارادت خود به محبوب بهویژه پیامبر (ص) و ائمه اطهار (ع) از ترکیب زیبای شیر مادر استفاده کردهاند. از جمله میتوان به این شعر زیبا از جواد مقدم اشاره کرد:
در این غزل فقط سخن از شیر مادر است
احساس من به پنج تن از شیر مادر است
میخواست یک پسر که شوم خادم الحسین
گر خادمم، و سینه زن از شیر مادر است
با گریه ریخت شهد ولایت به کام من
این شور و حال و اشک من از شیر مادر است
او گفت یا علی بگو از جا بلند شو
این ذاکر علی شدن از شیر مادر است
بر تن، محرم و صفر و فاطمیه ها
رنگ سیاه پیرهن از شیر مادر است
رفتند یک گروه به دنبال معصیت
دنبال هیئت آمدن از شیر مادر است
برداشتم علامت و گفتم، علی مدد
زیر عَلَم قدم زدن از شیر مادر است
گفتم عَلَم، دلم از بالفضل یاد کرد
عباس، شیر صف شکن از شیر مادر است
من عاشق مرام ابلفضل حیدرم
عشقم به میر ممتحن از شیر مادر است
در کفشداری حرمش خادمش شدم
این خلعت شرف به تن از شیر مادر است
با شعر خود مدافع زهرا شدم، یقین
غوغای من به انجمن از شیر مادر است
از روضهام ملایکه هم ضجه میزنند
این نوجه های پر محن از شیر مادر است
پشت بقیع، ناله زدم تا سحرگهان
در دل محبت حسن از شیر مادر است
و علی انسانی از شاعران و ذاکران پیشکسوت اهل بیت این گونه زمزمه کرده است:
مرا با عشق عترت زاده مادر
مرا شیر محبت داده مادر
نظر شما