آنچه در آخرین روزهای مرداد ماه ۱۳۵۸در شهر پاوه گذشت، یکی از اولین آزمونهای انقلاب برای اداره کشور بود. انقلابیها در در این آزمون با ضد انقلاب مسلح و ستیزهجویی مواجه شدند که نقشههای خطرناکی برای چند استان مرزی ما کشیده بود.
به روایت این کتابها، ناآرامیهای آن نواحی از همان اوایل انقلاب شروع شد و در مقطعی از تابستان ۱۳۵۸به اوج رسید. بعد از چند هفته زدوخورد پراکنده در آن نواحی، حزب موسوم به دموکرات کردستان، نیروهایش را جمع کرد و در بیستوسوم مرداد ماه، پاوه را در محاصره گرفت. آنان راههای زمینی منتهی به شهر را بستند و با آتش خمپاره، جلوی رفت و آمد به آن را گرفتند. هواداران انقلاب به فرماندهی شهید اصغر وصالی، به دفاع از شهر ایستادند و با مهاجمان جنگیدند. اما کمشمار بودند و در آن مقطع، هنوز نظم و سامان درستی نداشتند. شجاعانه جنگیدند، اما به ناچار از بخشهایی از شهر عقب نشستند و قسمتهایی از پاوه را به شورشیان واگذار کردند. شرایط بسیار بحرانی شده بود و چنین به نظر میرسید که در یکی دو روز آینده، شهر سقوط میکند و به دست ضد انقلاب میافتد. پس از مرکز درخواست پشتیبانی و نیروی کمکی کردند.
معلوم شد که بحران با مدارا و ملایمت به پایان نمیرسد
آن زمان دولت موقت، اداره امور کشور را در دست داشت و همچنان به تدبیری مسالمتجویانه برای عبور از این بحران فکر میکرد. حتی شهید چمران که آن زمان معاون نخستوزیر بود و شهید فلاحی که فرماندهی نیروی زمینی ارتش را به عهده داشت به هدف احیای آرامش و مذاکره با سران شورش راهی کردستان شدند. آنان با بالگرد وارد پاوه شدند و طبق دستور، برای ختم غائله از طریق گفتوگو تلاش کردند. اما شورشیان که از مدتی قبل برای تسلط برای نواحی کردنشین نقشه کشیده بودند و تغییر نظام حاکم را فرصتی برای اجرای نقشه خودشان میدیدند، کمترین تمایلی به ختم درگیریها نداشتند. گویا مطمئن بودند که پیروزیشان نزدیک و حتمی است. به حُسننیت شهید چمران اعتنایی نکردند و لجوجانه به جنگ اصرار کردند. در شهر جار میزدند «هر کس وفاداری خود را به حزب دموکرات اعلام کند، در امن و امان است. ما فقط آمدهایم که پاسداران و دکتر چمران را سر ببریم.» حتی یکی از هواپیماهای ارتش را هدف گرفتند و دو خلبان آن، محمد نوژه و سید عبدالله رشید موسوی را شهید کردند.
درگیریها روز بعد (۲۶مرداد) با برتری کامل شورشیان ادامه یافت و تقریباً همه شهر پاوه به اشغال آنان در آمد. در چند نقطه دست به ترور و ارعاب زدند و حتی در بیمارستان شهر، شماری از مجروحان بستریشده را بیرحمانه و به شکلی فجیع کشتند. نیروهای انقلاب در ساختمان ژاندارمری پاوه سنگر گرفتند و عملاً در محاصره دشمن گرفتار شدند. خبرهای پراکندهای که از پاوه به بیرون میرسید، بسیاری از هواداران انقلاب و دلسوزان کشور را نگران و خشمگین کرده بود. حتی برخیها از احتمال تجزیه بخشی از کشور، در صورت تداوم و وخامت بحران صحبت میکردند و پیروزی شورشیان را خطری جدی برای تمامیت ارضی ایران میدیدند. این احساس در میانشان ایجاد شده بود که بحران با مدارا و ملایمت به پایان نمیرسد و برای حل مسأله به اقدامات جدیتر و قاطعیت بیشتری نیاز است.
درنهایت حضرت امام خمینی(ره) که در آن مقطع در قم اقامت داشت، خود شخصاً به میدان آمد و ضمن نکوهش سستیها و تعللهایی که در مواجهه با این خطر گزارش شده بود، در بیستوهفتمین روز مرداد ماه، دستور به شکستن هرچه زودتر محاصره پاوه داد. «از اطراف ایران، گروههای مختلف ارتش و پاسداران و مردم غیرتمند تقاضا کردهاند که من دستور بدهم به سوی پاوه رفته و غائله را ختم کنند. من از آنان تشکر می کنم؛ و به دولت و ارتش و ژاندارمری اخطار میکنم اگر با توپها و تانکها و قوای مجهز تا بیستوچهار ساعت دیگر حرکت به سوی پاوه نشود، من همه را مسئول میدانم. من به عنوان ریاست کل قوا به رئیس ستاد ارتش دستور میدهم که فوراً با تجهیز کامل عازم منطقه شوند؛ و به تمام پادگانهای ارتش و ژاندارمری دستور میدهم که ـ بیانتظارِ دستور دیگر و بدون فوت وقت ـ با تمام تجهیزات به سوی پاوه حرکت کنند؛ و به دولت دستور میدهم وسایل حرکت پاسداران را فوراً فراهم کنند. تا دستور ثانوی، من مسئول این کشتار وحشیانه را قوای انتظامی میدانم. و در صورتی که تخلف از این دستور نمایند، با آنان عمل انقلابی میکنم. مکرر از منطقه اطلاع میدهند که دولت و ارتش کاری انجام ندادهاند. من اگر تا بیستوچهار ساعت دیگر عمل مثبت انجام نگیرد، سران ارتش و ژاندارمری را مسئول میدانم. والسلام.»
با این فرمان، شرایط کاملاً تغییر کرد و ارتش، عملیاتی برای مقابله با شورشیان به اجرا گذاشت. شورشیان که فقط یک گام تا پیروزی و تسلط بر شهر فاصله داشتند، گوشه کوچکی از قدرت انقلاب را به چشم دیدند و مجبور به عقبنشینی شدند. آنان از مقابل نیروهای ارتش، به ارتفاعات اطراف پاوه گریختند و میدانی را که مطمئن بودند در آن به پیروزی میرسند، خالی کردند. درگیریهای بعدی بیرون شهر، روی همین بلندیها و با برتری نیروهای خودی ادامه یافت.
نظر شما