چهارشنبه ۱ شهریور ۱۴۰۲ - ۱۰:۳۶
«آله و آلاله» یک رمان اجتماعی برخاسته از وقایع جامعه است

لیلا رعیت، نویسنده رمان «آله و آلاله» گفت: تمامی ماجراهایی که در کلانتری رخ می‌دهد براساس خاطرات واقعی سرهنگ بازنشسته ناجا صمد صدری نوشته شده؛ اتفاقاتی که از اعماق دل جامعه برخاسته و به رمان بار اجتماعی قوی بخشیده است.

سرویس ادبیات خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، لیلا رعیت، نویسنده، مترجم و روزنامه‌نگار در گفت‌وگو با  ایبنا درباره تازه‌ترین اثر داستانی‌اش عنوان کرد: آلاله شخصیت اول داستان «آله و آلاله» است. دختری جوان و روزنامه‏‌نگار که قرار است از امروز راهی کلانتری شود و از این به بعد جدیدترین اخبار آن محیط را برای صفحه حوادث ارسال کند. محیط کلانتری فضایی متفاوت از دفتر فرهنگی روزنامه دارد. هر روز تعداد زیادی شاکی و متهم در آن جای می‏‌گیرند، یکی برای دادخواهی پناه آورده و دیگری درحال گریز شکار شده است.

وی افزود: عادت کردن به فضای خشک و پرتنش کلانتری برای آلاله کمی دشوار است. محیطی سراسر هیجان و ماجراهای جدید که شباهتی به فضای آرام دفتر روزنامه ندارد. بااین‏حال او به کار در آنجا ادامه می‌‏دهد. هرروز همراه با خبری تازه است؛ طفلی نوزاد که در مغازه خشکشویی رهاشده و صاحب مغازه خشمگین کودک به بغل آمده، دختری که از خانه گریخته و مادر سروسینه‌‏زنان به اینجا پناه آورده، کارگری که دستمایه سه ماه کار و فعالیتش توسط دو موتور سوار ربوده شده، زن و شوهر ثروتمندی که سر چیت و چلوار پوشیدن خانم با هم دعوایشان شده و جنگشان بالاگرفته، هریک به نحوی روزهای آلاله را پرمی‏‌کنند.

رعیت اضافه کرد: گاه مشکل در همان کلانتری حل می‌‏شود و گاهی به دادگاه ارجاع می‌‏شود. هریک به نحوی عجیب است، اما تعجب‌‏آورتر از همه عشقی است که در همان محیط بین آلاله و رئیس کلانتری رخ می‏‌دهد؛ حسی که هیچ یک از طرفین برای آن آمادگی نداشتند و هریک به طریقی غافلگیرکننده به آن مبتلا شدند.

وی با بیان اینکه این رمان هم مانند دو  رمان «آذرخش» و «پاندورا» تحت نظارت چهار روانشناس صاحب نظام نوشته شده است، گفت: در رمان «آله و آلاله» به اختلالاتی مانند توهم دیداری اشاره می‌‏شود که در هیچ رمان ایرانی دیگر به آنها پرداخته نشده است. در بخشی از این رمان، اعتقاد به باورهای خرافی روبه‌روی پناه بردن به دانش روانشناسی قرارمی‏‌گیرد.

نویسنده رمان «پاندورا» افزود: شخصیت اصلی داستان در جلسه‌‏ای، صورت یکی از افراد کلانتری را به شکل یک عقاب می‏‌بیند. او که از این تجربه وحشت کرده، موضوع را از زبان یکی از دوستانش به زنان همسایه و دوست و آشنا می‏‌گوید و از هریک از آنها نسخه‏‌ای جدید دریافت می‏‌کند. تقریباً همگی متفق‏‌القول فرد موردنظر را موجودی غیر از انسان می‏‌دانند و این بیشتر آلاله را اسیر ترس و واهمه می‏‌کند.

وی ادامه داد: او اقدام به ترک کلانتری و بازگشت به روزنامه می‏‌کند، اما موافقت نمی‌‏شود و آلاله مجبور است کار در آنجا را ادامه دهد. تا اینکه طی ماجرایی عجیب به سراغ روانشناس می‌رود و روانشناس برای او پرده از حقیقتی غیرقابل باور یعنی عشق برمی‌دارد. گره معمایی که تا ده‌‏ها سال بعد توسط هیچ عقیده خرافه‏‌انگارانه‌‏ای رمزگشایی‏اش نمی‌‏شد به‌راحتی به دست روانشناس بازشد.

رعیت گفت: نیمی از ماجراهای رمان در محیط کار آلاله، یعنی کلانتری می‏‌گذرد. تمامی ماجراهای کلانتری براساس خاطرات واقعی سرهنگ بازنشسته ناجا صمد صدری نوشته شده است. اتفاقاتی که از اعماق دل جامعه برخاسته و به رمان بار اجتماعی قوی بخشید. محیط کلانتری متفاوت از دیگر فضاهای جامعه، سنگین و درعین حال جذاب و دیدنی است. نیم دیگر رمان هم در فضای خانواده و فامیل و همسایه می‏‌گذرد. پدر و عمو و اقوام آلاله در کنار هم مغازه برنج‌‏فروشی و ساندویچ‏‌فروشی دارند و این نزدیکی‌‏شان در کنار هم داستان‌‏هایی تلخ و شیرین را رقم می‌‏زند. قصه‌‏هایی که گاهی لبخند بر لب خواننده می‌‏نشاند و گاهی دیگر وی را به تفکر وامی‌‏دارد.

این مترجم افزود: در رمان «آله و آلاله» به نقش بسیارعمیق پدر و مادر در شکل‏‌گیری ساختار عاطفی فرزند پرداخته شده؛ آلاله رابطه‏‌ای خوب و انعطاف‌‏پذیر با پدر خود دارد، اما نبود مادر و وجود یک سری نشخوارهای ذهنی برای او مشکلاتی سنگین به وجود آورده، ارتباط خوب با والد غیرهمجنس، و محرومیت از محبت مادر بخشی از نیازهای عاطفی وجود او را برآورده و بخش دیگر را مانند کویری خشک و تشنه رها کرده، همین‏‌ها دست‌به‌دست یکدیگر داده و باعث دشواری شروع دلبستگی عاطفی شده است.

وی گفت: در این رمان به مسئله عشق در سنین بالا نیز اشاره شده است. معمولاً در رمان‌‏های ایرانی عشق متعلق به سنین نوجوانی یا حداکثر بیست‌وپنج سالگی است، اما در این رمان شاهد ساختارشکنی هستیم که در نتیجه آن به عشق در دهه‏‌های چهارم و پنجم زندگی پرداخته شد. آلاله 32 ساله و طرف مقابلش 46 ساله است.

نویسنده «آذرخش» ادامه داد: رمان آله و آلاله در روز اول نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران سال 1402 در غرفه انتشارات نسل نواندیش رونمایی شد و در همان نمایشگاه پرفروش‌ترین رمان نشر خود شد و ظرف یک ماه به چاپ دوم رسید.

از لیلا رعیت تاکنون ترجمه و تالیف بیش از 20 عنوان کتاب به چاپ رسیده است که می‌توان به عناوینی همچون «پاندورا»، «آذرخش»، «آرایشگر ثروتمند»، «راهبی که فراری‌اش را فروخت!»، «راهنمای کامل عکاسی» و «سیب سرخ خوشبختی» اشاره کرد.
 
در بخشی از رمان آمده است:
«سرهنگ ژیانفر رفت بالای سر بخاری قهوه‏ای مدل قدیمی گوشه اتاق. دستش را روی آن گذاشت. خاموش بود و فلز روی آن سرد. در آستانه در قرارگرفت، سری این طرف و آن طرف گرداند و دادزد: نهنگی، نهنگی، یه دقیقه بیا اینجا. لحظاتی بعد سرباز جوانی که کمی کوتاه‏تر از سرهنگ بود وارد اتاق شد. حین ورود نتوانست جلوی چشمانش را بگیرد و آن نگاه متعجب و کنجکاو را به من نیندازد. مشخص بود ورود یک خانم به این مجموعه برای همه عجیب است و کنجکاوی برانگیز. کسی با کلام به من خیرمقدم نگفته بود، اما حس می‏کردم بودنم در آنجا برای هیچکس خالی از لطف نیست.»
 
انتشارات نسل نواندیش اخیرا رمان «آله و آلاله» را در 368 صفحه با قیمت 249 هزار و 900 تومان عرضه کرده است.
 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها