پنجشنبه ۲۶ مرداد ۱۴۰۲ - ۱۲:۴۰
انسانی­‌ترین نوع ادبیات

سی­‌وسه سال پیش در ۲۶مرداد ۱۳۶۹، نخستین گروه از آزادگان غیور به وطن بازگشتند.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، چند روز پیش از این یعنی در ۲۲ مرداد ۱۳۶۹ ستاد امور رسیدگی به امور آزادگان تأسیس شد و بعد از چند روز، اولین تبادل اسرای ایرانی و عراقی با حدود ۵۰ هزار آزاده ایرانی و به همین تعداد از نیروهای عراقی صورت گرفت. البته اولین­ بار در سال ۱۳۶۰ یک تبادل حدودا نهصد نفره از اسرا صورت گرفت و تا سال ۱۳۸۱ این تبادل ادامه داشت. تعداد اسرای ایرانی در بند عراق ۴۰ هزار نفر بود که از این تعداد اسرا در عراق، ۵۷۴ نفر شهید شدند. ضمنا تعداد اسرای عراقی ۷۰ هزار نفر بود.
 
بیش از دو دهه از آزادی آزادگان سرافراز به میهن می­‌گذرد و در این مدت حدودا ۷۳۰ عنوان کتاب درباره آن­ها منتشر شده است. این عدد مرا به یاد جمله‌­ای از جناب مرتضی سرهنگی می‌­اندازد: «خاطرات اسرای جنگی، انسانی‌­ترین نوع ادبیات است.» به­‌مناسبت این روز فرخنده، به معرفی چند عنوان از این تعداد می‌پردازیم:
 
«فرزند ابوتراب»
مرحوم سید علی‌اکبر ابوترابی را می­توان جزو پنج آزاده دوران هشت سال جنگ تحمیلی دانست. آزاده‌­ای که به «سید آزادگان» شهره شد؛ اما هیچ­گاه بعد از بازگشت به میهن از این شهرت استفاده نکرد. بلکه از همان روزهای ابتدای آزادی، کنج عزلت و گوشه‌­نشینی را انتخاب نکرد و پیگیر امور آزادگان شد.

آزاده‌ای که حتی در مقابل نیروهای صلیب سرخ، هوای فرمانده­ای که اسرا را شکنجه می­‌کرد هم داشت. فرمانده از او علت را می­‌پرسد و او در پاسخ می‌­گوید: «ما مسلمانیم و او مسیحی.» و این­گونه در قلب­‌ها رسوخ می­‌کرد.
 
کتاب «فرزند ابوتراب» به­‌قلم مجید قاسم برگ­هایی از زندگی مرحوم سیدعلی‌­اکبر ابوترابی است که حاوی خاطرات نابی است که از سوی خانواده و دوستان ایشان بیان شده و نشر شهید کاظمی آن را منتشر کرده است.
 
«ملا صالح»
اگر فیلم «آن بیست­‌وسه نفر» را دیده باشید، حتما آشنایی خوبی با ملاصالح قاری پیدا کرده­‌اید. فردی که در لباس مترجم توانست به دیگر اسرا کمک کند. کتاب «ملاصالح» به­‌قلم رضیه غبیشی عنوان کتابی است که زندگی پُرفرازوفرود «ملاصالح قاری» را با کمک واژه‌­ها به تصویر کشیده است. ملاصالحی که سال ۱۳۴۹ توسط ساواک دستگیر و در سال ۱۳۵۷ به­‌همراه زندانیان مشهور سیاسی آزاد شد. ملاصالحی که در خرداد ۱۳۵۸ مسئولیت ارتباط اجتماعی سپاه آبادن را برعهده گرفت. ملاصالحی که به‌همراه ۲۳ نوجوان اسیرشده در قصر صدام ملاقاتش می‌­کنند. صدام درصدد این بود که از نوجوانان اسیرشده سوءاستفاده تبلیغاتی کند؛ اما با هشیاری ملاصالح و «آن ۲۳ نفر» این اتفاق نیفتاد.
این کتاب توسط نشر شهید کاظمی روانه بازار نشر شده است.
 
« اسرار جنگ به روایت اسرای عراقی» و «تابستان ۶۹»
هشت سال جنگ تحمیلی عراق علیه کشورمان، در کنار تمام دستاوردها و روزهای تلخ و شیرینش، دو مرتضی را در حوزه ادبیات دفاع مقدس به ما معرفی کرد. شهید سید مرتضی آوینی با آن صدای آسمانی‌اش در پشت دوربین مستند روایت فتح و مرتضی سرهنگی که اگر نبود، ادبیات پایداری ما تبدیل به یک درخت تنومند و با نشاط نمی‌شد. مرتضی سرهنگی دو اثر خوب با موضوع اسرا دارد. «اسرار جنگ به روایت اسرای عراقی» و «تابستان ۶۹».
 
«اسرار جنگ به روایت اسرای عراقی»، بیان خاطرات و نکات اسرای عراقی است که در همان زمان جنگ، سرهنگی به سراغ آن‌ها رفته و توانست لایه‌های درونی شخصیت آن‌ها را بیرون بکشد. چه آنهایی که به شخصیت امام و انقلاب اسلامی ایران ابراز علاقه کردند و چه آنهایی که همچنان سنگ حزب بعث و شخص صدام را به سینه می‌زدند. این کتاب در ۴۰۷ صفحه از سوی انتشارات سروش به بازار عرضه شده است.
 
مرتضی سرهنگی در کتاب «تابستان ۶۹»، با مطالعه ۳۶۰ کتاب با محوریت اسارت رزمندگان، ۴۰ خاطره از لحظه اسارت مردان و زنان ایرانی را انتخاب و با قلم خود آن‌ خاطرات را به رشته تحریر درآورد. مردان و زنانی که لحظه‌های سخت اسارت هم‌چنان با آنهاست و زندگی امروز آنها را نیز تحت‌تأثير قرار می‌دهد. لحظه‌ای که زندگی آن‌ها را به دو بخش متفاوت تقسیم کرد.
انتشارات سوره مهر این کتاب را در ۱۸۰ صفحه منتشر کرده است.
 
«من زنده‌­ام»
شنیدن اسارت زنان و کودکان در جنگ، دل هر انسان شرافتمندی را به درد می­‌آورد. درواقع بدترین و بیشترین در جنگ، به کودکان و زنان می­‌رسد؛ چراکه هیچ‌گونه سنخیتی با روحیه و جنس نرم و لطیف آنها ندارد.

کمتر از چهل روز از حمله عراق به ایران نگذشته بود که چهار بانوی امدادگر اسیرا بعثی‌­ها می‌شوند و عراقی­‌ها به آنها لقب «بنات الخمینی» دادند. معصومه آباد در کتاب «من زنده­‌ام» که توسط انتشارات سوره مهر در ۵۵۴ صفحه به چاپ رسیده، در هشت فصل از کودکی تا لحظه آزادی­اش را شرح داده است. اگرچه خاطرات اسارت یک زن هم‌­وطن تلخ و گزنده است؛ اما آن­‌همه رشادت، ایستادگی و امید به زندگی قابل ستایش است.
 
«دارزن»
طاهره کوه­کن در دومین اثر خود، روایت­گر زندگی اصغر اقلیدی از دوران کودکی تا دوران اسارت او به­‌دست کومله‌­ها می‌­پردازد. نویسنده با عنوان فرعی کتاب؛«زندگی‌نامه اصغر اقلیدی از روزهای انقلاب تا اسارت در زندان‌های حزب کومله» تکلیف خواننده را همان اول مشخص می­کند. ما در کتاب «دارزن» شاهد روایت‌های رقیق و دقیقی هستیم که نشان­‌دهنده مظلومیت و غریبی شهدایی است که در شمال غرب کشور به شهادت رسیدند؛ چراکه تنوع عملیات دفاع مقدس در جنوب کشور بسیار گسترده بود و به‌همین خاطر اکثر راویان به آن سمت رفته و خاطرات حوادث در مناطق جنوب را روایت کرده‌اند. در حالی‌ که عملیات در کردستان در حد تک و پاتک، کمین و ضدکمین، نفوذ به داخل مقرها و پایگاه‌ها و طی یک شبانه‌روز بود. در این میان، نیروهای حاضر در آنجا به‌­گونه‌­های مختلف و با مظلومیت تمام به­‌شهادت رسیدند.
 
راوی هم مثل همه اسرا و زندانیان دوله‌تو لحظات سختی را سپری کرد؛ به‌طوری که تمام موهایش سفید شد و دندان سالمی هم در دهان نداشت. همه این اتفاقات در هفت ماه اسارت رخ داد. در دوله‌تو اگر اسیری را می‌کشتند یا بر اثر ضرب و شتم جان می‌باخت، معلوم نبود جنازه‌اش به دست خانواده‌اش برسد یا نه:
«- سعید مُرد یه کاری کنین. بغضم شکست و ضجه‌ام بلند شد. کاک‌یدالله از اتاقش آمد بیرون. دم در حیاط زندان ایستاد و بی‌خیال گفت: بیارینش بیرون.
 
یک طرف پتویش را گرفتم و علی هم طرف دیگر را. بیرون زندان روی زمین سرد گذاشتیمش. زندان تاریک بود و قیافه سعید را درست ندیدم. حالا لب‌های سیاه‌شده و صورت زردش را زیر نور ماه داشتم می‌دیدم و دیگر کاری از دستم بر نمی‌آمد. چشم‌های باز منتظرش را بستم. انگار سال‌ها خوابیده بود. دلم برایش می‌سوخت. برای همه‌مان. مردن در غربت سخت بود. حتماً خانواده‌اش امید داشتند که سعید برگردد؛ اما حالا توی غربت معلوم نبود جسمش را چه کار می‌کنند. دفن‌کردنی که در کار نبود. یک جایی توی کوه می‌انداختندش و بعد هم تمام. اگر بیست سال زندان عراق بودم، بهتر بود تا یک روز اسیر کومله و دموکرات و مجاهدین خلق.(ص ۱۱۶)
 
«دارزن» در ۱۵۶ صفحه توسط انتشارات شهید کاظمی به‌­زیور طبع آراسته شده است.
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها