دوشنبه ۳۰ مرداد ۱۴۰۲ - ۱۴:۱۸
جهاد با نفس و شفقت با خلق تجربه کوچک شده مواجهه با مرگ است

محمدی چابکی گفت: رنج ملایم اثر تربیتی دارد. بخشیدن یک نوع رنج ملایم است؛ کسانی که بخشی از عزیزترین داراییشان را می‌بخشند این نوع رنج را تجربه می‌کنند. ما به تعلقاتمان زیادی متصل شدیم. جهاد با نفس و شفقت با خلق تجربه کوچک شده مواجهه با مرگ است.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) نشست نقد کتاب «لنگرگاهی در شن روان» با حضور مترجم اثر الهام شوشتری زاده و رضا محمدی چابکی روز گذشته در محل کتابخانه مرکزی پارک شهر برگزار شد.
 
محمدی چابکی در این نشست با اشاره به نظریات موجود درباره سوگ و مرگ از منظر روانشناسی و دین گفت: 60 سال پیش روانشناسی به نام الیزابت کوبلر راس اولین کسی بود که درباره مرگ و سوگ پژوهش روانشناختی کرد. او با کسانی که آماده مرگ بودند مصاحبه  و درباره مراحل مواجهه با مرگ نظریه پردازی کرد.
 
او با اشاره به مراحل پنج گانه مواجهه با مرگ و سوگ بیان کرد: نخستین مرحله انکار است یعنی فرد این اتفاق را انکار می‌کند. بعد از مدتی مرحله خشم و ترس است و گاهی این حس نسبت به جهان هستی است و فرد نمی‌خواهد آن را بپذیرد. مرحله سوم چانه زدن است و ای کاش‌ها مطرح می‌شود. مرحله چهارم افسردگی و در خودفروختگی است از اینکه چیزی از دست رفته است و جهان برایش سرد و تاریک می‌شود و در نهایت پذیرش و تن دادن به فقدان و بازگشت به زندگی. البته بسیاری از روانشناسان می‌گویند طی کردن این مرحل ممکن است به صورت رفت و برگشتی باشد و خطی طی نشود.
 
او افزود: راس کتاب‌های زیادی نوشت و بسیاری از کتاب‌های او ترجمه شد. آشتی با مرگ از کتاب‌های اوست که منتشر شده است. همچنین مرگ آغازین مرحله رشد است و پایان راه از دیگر آثار اوست. پژوهشگر دیگر به نام جیمز ویلیام وردن کتابی با عنوان «رنج و التیام» نوشت که این کتاب هم منتشر شده است. او از تکالیف بر عهده فرد سوگمند سخن می‌گوید و بیان می‌کند که فرد باید در ابتدا این فقدان را بپذیرد و این مرحله موازی با مرحله آخر راس است. مرحله بعد عبور از درد مصیبت است و فرد باید نسبت به این سوگ فراغت یابد و در مرحله بعد با محیط فاقد از متوفی مواجهه شود و خودش را با آن سازگار کند. تغییر جای متوفی و ادامه زندگی دیگر مرحله است.
 
محمدی چابکی در ادامه به مرحله ششم سوگواری از نگاه کسلر اشاره کرد و گفت: او کتابی با عنوان «یافتن معنا: مرحله ششم سوگ» دارد و بیان می‌کند بعد از اینکه فرد پذیرفت فقدان دارد این پایان راه نیست.

او با بیان اینکه سوگ مرگ دور انداختنی نیست  و ویژگی ذاتی موجودات دنیایی فانی بودن است تاکید کرد: ما موجودات مردنی هستیم و ذات ما به سمت مرگ است و پاک کردن مساله لطفی به حال ما ندارد و باید بدانیم با مواجهه با مرگ زندگی معنا می‌یابد. مرگ فعل زندگی ماست. مرگ و فهم ما از آن معنابخش زندگی ماست.

این محقق با بیان اینکه فیلسوفان اگزیستانس مواجهه با موقعیت‌های حد و مرزی وجود انسان را یکی از مهمترین رخدادهای معنا بخش و رشد دهنده زندگی می‌دانند گفت: مواجهه ما با این کرانه‌ها که ما در آن ضعیفیم، بیماریم، جاهلیم و ... معنی زندگی را تعریف می‌کند. کسلر می‌گوید با تکریم متوفی برای معنا بخشی زندگی او استفاده کنید. انجام خواسته‌های متوفی نیز می‌تواند با معنا بخشی زندگی فرد کمک کند. بعد از آن به کوتاهی عمر و ارزشمندی زندگی فکر کن. گاهی از دست رفتن‌ها و رنج فقدان به ما یاد می‌دهد زندگی را بهتر درک کنیم. کسانی که فقدان را تجربه کردند افراد عمیق تری شدند. 

او در ادامه به برخورد صحیح با افراد داغدیده اشاره کرد  و افزود: بازگو کردن خاطره به تسلی فرد کمک می‌کند. بیان خاطره زنده کردن فرد در حضور فرد سوگوار است. آماده کمک کردن به فرد سوگوار باشید و بار اضافی برای او نباشید. در صورت موافقت در کنار فرد بمانید. فرد سوگوار را نصیحت نکنید. با او گریه کنید و سوگواری کنید. از سوی دیگر عاقبت جویی نکنید و به حرف‌های گوش دهید. حال فرد سوگوار را بفهمید و با او همدردی کنید. 
 
این روانشناس با بیان اینکه زمانه ما زمانه فقر فقدان است عنوان کرد: زمانه ما زمانه راحتی است. امروز تعلقات ما زیاد شده و فقدان برای ما سخت شده است. اگر این تعلقات کم شود ما نیز تعالی می‌یابیم امروز ما به دلیل تعلقاتمان سنگین شدیم. فقر فقدان اجازه بالا رفتن ما را نمی‌دهد ما باید فقدان‌های ملایمی‌ را تجربه کنیم. 
 
او با بیان اینکه رنج ملایم اثر تربیتی دارد عنوان کرد: بخشیدن یک نوع رنج ملایم است؛ کسانی که بخشی از عزیزترین داراییشان را می‌بخشند این نوع رنج را تجربه می‌کنند. ما به تعلقاتمان زیادی متصل شدیم. جهاد با نفس و شفقت با خلق تجربه کوچک شده مواجهه با مرگ است. اینجاست که می‌گویند قبل از اینکه بمیرید، بمیرید!
 
محمدی چابکی با اشاره به اینکه بخشیدن را می‌شود تجربه کرد و فقط محدود به مال نیست گفت: گاهی بخشیدن افراد هم می‌تواند نوعی از این مواجهه باشد. ما می‌توانیم از دست دادن‌های آگاهانه را تجربه کنیم گاهی حتی اگر نمی‌توانیم مالی ببخشیم می‌توانیم دیگران را ببخشیم. ما باید از چاه بیرون بیایم و به مرزهای وجودمان نزدیک شویم تا سبک شویم.
 
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها