در نشست نقد و بررسی کتاب «سطح آلفا» مطرح شد؛
آرامش گمگشته انسان معاصر/ مهمترین مسئله در دین تفکر است
قم- مرضیه نفری نویسنده و داستاننویس، با اشاره به اینکه ما با آدمهای بعد از انقلاب صنعتی مواجهیم که هرجا میروند تا آرامش پیدا کنند، تاکید کرد: آرامش گمگشته انسان معاصر است.
وی افزود: وقتی کتاب را میخواندم مدام به این موضوع فکر میکردم که در این روزگار ما چقدر به مسئله آرامش نیاز داریم. افراد دنبال روشهایی برای آرامش میروند، اوایل به آرامش زیادی میرسند و حتی به ایمان خوبی دست پیدا میکنند اما این اتفاق موقتی است و بعد از مدتی فروکش میکند.
این منتقد ادبی اضافه کرد: گاهی تبلیغات باعث میشود سمت این گونه فضاها برویم و حتی خیلی از مسائل را باور کنیم اما زمان که میگذرد ناامیدی برای افراد اتفاق میافتد. کاری که خانم الهی در کتاب انجام داده است نشان دادن این امور است.
نفری ادامه داد: در کتاب شعر اهمیت خاصی دارد و افراد در جلسات شعر با هم آشنا میشوند. انتخاب خانم الهی انتخاب دقیقی است و در فضای دانشجویی دو دانشجو درباره نبوغ و الهام در موضوع شعر بحث میکنند.
وی بیان کرد: در کتاب یک جایی به کتابهای مرحوم علی صفایی حائری اشاره میشود. در یکی دو سال اخیر به صحبتهای عین.صاد استناد میشود و رفرنس میدهند.
این داستاننویس تصریح کرد: امروزه خیلی میشنویم که بیقید باش، رها باش، تعصب را کنار بگذار و خودت باش. این موضوع ترویج میشود و ادعا دارند که از این مسیر بروید، انگار که اسلام دست و پای ما را بسته است. مرحوم صفایی حائری اشاره جالبی به آن موضوعات دارد و در «سطح آلفا» هم به این موضوع پرداخته میشود. ما در کتاب نشانه دینداری را در شخصیت داستان میبینیم.
نفری یادآور شد: اولین چیزی دین از ما میخواهد این است که به آزادی، شناخت و تفکر برسیم بعد این موضوعات ما را به نظامها و دستورها میرساند. اما اولین کاری که ما انجام میدهیم رفتن به سمت نظامها و دستورات است و اگر خیلی بخواهیم خیلی غور کنیم میرویم سراغ فلسفه این دستورات اما مهمترین مسئله تفکر است که اگر به آن برسیم به همه موارد دیگر خواهیم رسید.
نویسنده رمان «شبهای بیستاره»، تاکید کرد: اگر شما با تفکر به مسائل برسید در طوفانهای زندگی ثابت قدم هستید، در غیر این صورت با یک نسیم فرو خواهید ریخت.
وی درباره مکان داستان، عنوان کرد: مکان داستان برایم جالب بود. داستان در اصفهان اتفاق میافتد و نویسنده کاملاً به این مکان اشراف دارد و به خوبی از پس آن برآمده است. بافت، معماری و سبک و سیاق اصفهان انگار آرامشی برای مردم میآورد. وضعیت اصفهان به شهروندانش ویژگیهایی را داده است. قرار گرفتن اصفهان در راه ابریشم، اینکه یک نقطه خاص کانونی بوده است و مرکز اتفاقات خاص تاریخی در کشور قلمداد میشود این ویژگیهای را برای مردم اصفهان به همراه داشته است. اصفهان چند دوره پایتخت ایران بوده و ما نمیتوانیم این را نادیده بگیریم. ما نمیتوانیم سبکهای هنری که از اصفهان برآمده چشم پوشی کرد، لذا انتخاب اصفهان به عنوان مکان داستان انتخاب هوشمندی است. نقش اصفهان در هنر، فرهنگ، معماری و فلسفه اسلامی در کتاب خودش را نشان میدهد.
نفری با پرداختن به موضوع شخصیتپردازی، ادامه داد: در بحث شخصیت پردازی نویسنده حواسش را جمع کرده است و در انتخاب آنها خوب عمل کرده اما یک جاهایی را درک نمیکنیم. مثلاً شخصیت برهان که فلسفه خوانده و در خانواده ویژهای زندگی میکند کارهایش را متوجه نمیشویم. برای من برهان برخی جاها باورپذیر نبود.
وی بیان کرد: ما در داستان شخصیتهای فرعی داریم. همه سوالها را ما از زبان یک پیرزن از پشت آیفون، میشنویم و نویسنده اطلاعات داستانی را همه در دهان پیرزن جمع میکند. این مسئله باعث میشود که شخصیت برای من باورپذیر نباشد. پیشنهاد من این است که میشود کمتر این اطلاعات را عرضه کرد حتی اگر بخشی از اطلاعات را عرضه کنیم، مخاطب اگر علاقه داشته باشد حتماً از راههای دیگر میرود و به پاسخهای خود میرسد. چون ما در داستان بیشتر علاقه داریم قصه بشنویم. مخاطب امروز مخاطب پر حوصلهای نیست و دوست ندارد خیلی زود سراغ قصه برود.
نفری در پایان تصریح کرد: در یک سوم پایان ما به حادثه و اتفاقهایی روبرو هستیم که یک مرتبه و آنی و بدون رعایت علت و معلوم روی میدهد. این امر ساحت علت و معلول داستان را زیر سوال میبرد و مخاطب این را نمیپذیرد. در واقع نویسنده برای جمع کردن داستان دست به دامن حادثهها و اتفاق میشود که این موضوع به کار آسیب میدهد.
نظر شما