دوشنبه ۲۷ شهریور ۱۴۰۲ - ۰۸:۳۰
جنگ و آدم‌هایش به روایت «دارودسته علی»/ داریوش باقری و راهکارهایی برای شهید نشدن!

شماری از کتاب‌های دفاع مقدس را در دسته طنز جای می‌دهند که نام نویسندگانی مثل داوود امیریان و اکبر صحرایی روی بسیاری از این آثار دیده می‌شود. البته نویسندگان دیگری هم وجود دارند که در دهه اخیر در این زمینه کتاب نوشته‌اند. این گزارش به بررسی چند عنوان از این کتاب‌ها اختصاص دارد که در دهه نود منتشر شده‌اند.

سرویس فرهنگ مقاومت خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، در گزارش نخست به برخی از کتاب‌هایی که با عنوان طنز دفاع مقدس دسته‌بندی می‌شوند پرداختیم و تعدادی از این کتاب‌ها را که تا پایان دهه هشتاد خورشیدی منتشر شده بودند مرور کردیم. از داوود امیریان نام بردیم که با آثاری مثل «ایرج خسته است» و «رفاقت به سبک تانک» پرکارترین نویسنده این حوزه بود. او در دهه نود نیز با کتاب‌هایی مثل «خمپاره‌های فاسد» به همین مسیر ادامه داد و به زبان طنز، از جنگ و آدم‌هایش نوشت و به گفته خودش، بیشتر تلاش کرد تا مخاطبانی از گروه سنی نوجوان و جوان را با فرهنگ مقاومت و دفاع مقدس آشنا کند.
 
در بخشی از کتاب «خمپاره‌های فاسد» می‌خوانیم: شرمنده، نمی‌توانم بگویم هاشم چه پیشنهادی داد! اما خودش هم از پیشنهاد ناجورش سرخ شد و دیگر اظهارنظر نکرد! خلبان که مرگ را جلوی چشمانش می‌دید، چنان عربده‌هایی می‌کشید که انگار گاو مست را دارند اخته می‌کنند! برزو دوباره خنده هیجانی سر داد و نشانه گرفت. ما هم پشت سرش جمع و دقیق شده بودیم تا ببینیم برزو قصد دارد کدام نقطه از بدن خلبان بعثی را ناکار کند! می‌خواست شلیک کند که نعره‌ای دل‌خالی‌کن همه را از جا پراند: «اینجا چه خبره؟ »به‌طرف صاحب‌صدای رعدآسا برگشتیم و همه جفت کردیم! یک رزمنده تنومند به همراه دو رزمنده دیگر، مسلح و آماده بااحتیاط به‌طرف‌مان می‌آمدند. برزو گفت: «می‌خوایم حساب این نامرد رو برسیم، الان خودم ترتیبش رو می‌دم.»
 
ماجرا چنین ادامه پیدا می‌کند: برزو می‌خواست برگردد و نسخه خلبان را بپیچد که مرد هیکلی چنگ انداخت و سلاحش را گرفت. همان لحظه صدای گلوله‌ای بلند شد و خلبان بعثی جیغ سوزناک و ممتدی کشید! همه برای چند لحظه سکوت کردند. برزو با حیرت اول به خلبان و سپس به رزمنده تنومند که سلاحش را مصادره کرده بود، نگاه کرد. رزمنده هیکلی گفت: «برادر جان، این مادرمرده از حالا اسیره. باید ببریمش تخلیه اطلاعاتی بشه. اطلاعاتش به دردمون می‌خوره». هاشم گفت: «اما جنازه‌اش به چه دردتون می‌خوره؟ نگاش کنید، دیگه تکون نمی‌خوره.» رزمنده هیکلی خندید و گفت: «این عادتشونه. گلوله بهش نخورده، به اون درخت خورد.» بعد به درختی اشاره کرد که روی تنه‌اش یک سوراخ جدید باز شده بود. برزو که تازه به خودش آمده بود،‌گفت: «شما چه کاره‌اید که اسلحه منو می‌گیرید؟» دوباره می‌خواست مثل همیشه خروس‌جنگی شود و شر راه بیندازد که رزمنده هیکلی گفت: «ما از حفاظت اطلاعات هستیم. باید این بابا رو ببریم.» حجت خندید و گفت: «اگه سکته نکرده باشه و زنده باشه، احتیاج به یه تنبان تازه داره. بی‌پدر تو خشتکش خندیده!»
 
اکبر صحرایی و دار و دسته علی

اما دهه نود خورشیدی، اکبر صحرایی پرکارترین نویسنده در زمینه طنز دفاع مقدس بود. او که پیش از آن با «خمپاره خواب‌آلود» توانایی‌هایش را در این عرصه نشان داده بود، با مجموعه هفت جلدی «دار و دسته علی» و همچنین «سنگر علاف‌ها» با زبان طنز و شوخی، از جنگ تحمیلی و ماجراهایش نوشت. به نظر او، استفاده از طنز می‌تواند دایره مخاطبان ادبیات دفاع مقدس را بزرگ‌تر کند. «از همان ابتدا که کار نویسندگی را شروع کردم در تک‌داستان‌هایم نیز رگه‌هایی از طنز دیده می‌شد، وقتی برای نگارش کتابم به‌دنبال سوژه هستم، حس می‌کنم که طنز می‌تواند در حوزه دفاع‌مقدس پیام را بهتر برساند و از خشونتی که در جنگ بوده و جوانان نسل امروز آن را حس می‌کنند، بکاهد. در حال حاضر نسل جوان ما زمانی می‌تواند با ادبیات دفاع‌مقدس آشتی کند که کتاب‌های موجود در این زمینه را بخواند. تاریخ نشان داده بسیاری از نویسندگان برای بیان برخی از نظرات و داستان‌های‌شان از طنز استفاده کرده‌اند و از این‌رو طنز بیشتر مورد استقبال مخاطبان است.»
 
صحرایی، در نوشتن به گروه بزرگ و وسیعی از مخاطبان فکر می‌کند و معتقد است «استفاده از زبان طنز در ادبیات دفاع مقدس می‌تواند مخاطبان این ادبیات را با آن آشتی دهد و حتی مخاطبان طبقه‌ روشن‌فکر را نیز به آن بیفزاید. ادبیات جنگ ما الان مخاطبی جز بچه‌های مذهبی و حزب‌اللهی ندارد و کمتر فردی جز این افراد به آن توجه می‌کنند. داستان‌های جنگی امروزه هم برای ما چیزی جز خاطرات و حوادثی پر از کشتار تعریف نشده است. به نظر من طنز می‌تواند خلاء موجود درباره این داستان‌ها را پر کند و خوانندگانی حرفه‌ای‌تر و حتی روشنفکر را به آن بیفزاید.» با همین نگاه است که در مقدمه مجموعه «دار و دسته علی» می‌نویسد: «اهووی ملت! رد شدن هر نوع خواننده از داستان های دار و دسته من قدغنه! شرایط واسه هر دو دسته، خواننده کم حوصله و پرحوصله حسابی جفت و جوره. کم حوصله ها از هر جای کتاب عشقشون کشید داستانی انتخاب کنن و بخونن. البته پرحوصله ها با خواندن کل مجموعه اجازه ورود به ماجراهای تودرتو رو پیدا می کنن قربون. رفیق جبهه و جنگ شما، دار علی!»
 
 
طنز در ادبیات دفاع مقدس، چند کتاب شاخص سال‌های اخیر

جز اکبر صحرایی نویسندگان دیگری هم هستند که در یک دهه اخیر کتاب‌هایی در حوزه طنز دفاع مقدس نوشته‌اند و نظر مخاطبان چنین کتاب‌هایی را جلب کرده‌اند. از میان‌شان می‌توانیم عناوینی مثل «کُکا مو نمی‌خوام شهید بشم» و «آبنبات هل‌دار» را نام ببریم. کتاب اول، یعنی «کُکا مو نمی‌خوام شهید بشم» به قلم ستاره عرفانی راد تألیف شده و مروری بر خاطرات شهید اهل آبادان، داریوش باقری است. شهیدی که درباره‌اش می‌گویند هر بار همرزمانش خاطره‌ای از او به یاد می‌آوردند با صدای بلند می‌خندیدند. عنوان کتاب نیز به یکی از شوخی‌های همیشگی شهید باقری اشاره دارد که چند بار در روایت‌ها تکرار می‌شود. شهید داریوش باقری عادت داشت که در جمع دوستان و همرزمانش بگوید «برادرا بیان غیبت کنیم تا شهید نشیم!» یا «یالله بچه‌ها سفره غیبت رو پهن کنید»، «یالله بچه‌ها غیبتی چیزی دارید بسم الله... حالا موقع رفتنه! نریم شهید شیم! غیبت کنید که گناه نگهمون می‌داره!»
 
«آبنبات هل‌دار» نیز نوشته مهرداد صدقی است و یکی از مشهورترین کتاب‌های طنز دفاع مقدس محسوب می‌شود. این کتاب قصه‌ای نوجوانی از یکی از محلات قدیمی بجنورد به نام محسن را، با درنگ بر زندگی روزمره آدم‌های معمولی در پشت جنگ اما در ارتباطی تنگاتنگ با آن، تعریف می‌کند. می‌خوانیم: مامان می‌‌گفت عمه بتول، وقتی جوان و مهربان بوده، یک نفر را می‌‌خواسته و او هم عمه بتول را؛ ولی یک‌دفعه، با اینکه عمه بتول هنوز هم او را می‌‌خواسته، او دیگر عمه‌‌ام را نخواسته و از آن‌موقع اخلاق عمه بتول سگ شده! طفلکی، با اینکه چهل‌ سالش شده بود، هنوز عروسی نکرده بود و می‌‌گفت: «مردا آدم نیستن.» یک بار از او پرسیدم: «یعنی منم عمه؟» و عمه جواب داد: «تا بچه‌‌ای خوبی؛ ولی بزرگ که بشی تو یَم یک خری مِشی مثل بقیه!»
 
همچنین باید به کتاب‌هایی مثل «مهمان‌هایی با کفش‌های لنگه به لنگه» از محمد دهریزی با موضوع زندگی جانبازان، «دیده‌بان‌ها ایستاده می‌خندند» با محوریت روابط میان رزمندگان از محمدحسن ابوحمزه، «دسته چهار گروهان یک» از محمد قاسمی، و نیز کارهای جدیدتری مثل «موقعیت ننه» از رمضانعلی کاوسی که تعدادی از خاطرات طنزآمیز درباره شهدا و جانبازان و آزادگان را مرور می‌کند، و «مرغداری در میدان جنگ» از سعید هاشمی، بر اساس خاطرات رزمندگان لشکر هفده علی‌ابن ابی‌طالب را نام برد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط