سیری در ادبیات پایداری ایران - ۳؛
چرا فهرست آثار سینمای کمدی دفاع مقدس کوتاه است؟ /از حساسیت جامعه تا خودسانسوری فیلمنامهنویسان
فیلمهای کمی وجود دارند که بتوانیم در فهرست کمدی دفاع مقدس دستهبندیشان کنیم، زیرا فقط عده انگشتشماری از هنرمندان و نویسندگان ما طنز و کمدی را برای روایت قصههای جنگ تحمیلی انتخاب کردند. چه عللی به شکلگیری این گرایش منجر شد؟
البته این کمشمار بودن آثار طنز و کمدی، منحصر به سینما نیست و تعداد کتابهایی که در این زمینه نوشته و منتشر شدهاند نیز – در قیاس با ظرفیتی که وجود داشته و دارد – عدد بسیار ناچیزی است. یکی از عللی که باعث این کمبود شده، غلبه این نگاه است که روایتهای طنز از جنگ تحمیلی، میتواند به وهن ارزشها و عبور از برخی خطوط قرمز کشیده شود. بدیهی است که این نگاه، نگاه صددرصد نادرستی نیست و ریشه در حساسیتی بهجا و دلسوزانه دارد، اما متأسفانه غلبه افراطی چنین دیدگاهی به مانعی برای آزمون و خطای هنرمندان و نویسندگان ما تبدیل شد و راه تألیف و تولید آثار بیشتر در این حوزه را بست. بسیاری از هنرمندان و اهل فن از ورود به این وادی اجتناب کردند و از کار درباره موضوعاتی که حساستبرانگیز – و از نظر برخی از آنان دردسرساز بود – طفره رفتند.
به قول محسن محمدی: «واهمه حساسیتهای فراوان، واکنشهای جامعه و گروههای مختلف، خردهگیریهای وسواسگونه و ممیزیهای احتمالی، همواره دست و دل تهیهکنندگان و کارگردانان را برای ورود به این حیطه لرزانده و موجب شده تا عطای فعالیت را به لقایش ببخشند. همین حساسیتها و سختگیریها، نویسنده و کارگردان را هم در خلق کمدی چه از نوع موقعیت و چه از جنس کلامی، با تنگناهایی مواجه نموده و پنجره خلاقیت و باب سنتشکنی را در افق دید آنها بسته و درمانده و مستاصلشان کرده است. حتی گهگاه فیلمنامهنویس و کارگردان از ترس ابتلای اثرش به تیغ سانسور و یک پله بالاتر، زنجیر توقیف چنان دچار خودسانسوری شده است که مصداق عقب رفتن تا سقوط از آن سوی بام. این در حالی است که دفاع مقدس و جنگ تحمیلی هشت ساله یک مقوله چند بعدی است و فقط به یک یا دو وجه محدود نمیشود.»
فهرست کوتاه فیلمهای کمدی دفاع مقدس
البته نگاه دیگری هم، حداقل تا سالها وجود داشت. آن نگاه این بود که کمدی و طنز در روایت دفاع مقدس، مخاطب چندانی ندارد. حتی بعد از اکران و موفقیت چشمگیر «لیلی با من است» باز عدهای میگفتند که این فیلم یک استثنا است و آن قاعده – یعنی کممخاطب بودن طنز در روایت دفاع مقدس – را نفی نمیکند. موفقیت فیلمهایی مثل اخراجیها و نویسندگانی مثل داوود امیریان و اکبر صحرایی، نادرستی این سخن را اثبات کرد و اکنون این نگاه که با قصههای طنز و کمدی از جنگ تحمیلی، نمیتوان مخاطبان گستردهای داشت اعتباری ندارد.
البته هنرمندان و نویسندگان دیگری هم داشتیم و داریم که صادقانه باور داشتند زبان طنز و کمدی، زبان مناسبی برای روایت تجربیات آدمهای جنگ تحمیلی نیست و با این لحن نمیشود موضوعات عمیق و جدی دفاع مقدس را که از اساس به باورهای دینی ما پیوند میخورند درست نشان داد. علت چهارمی نیز وجود دارد. اینکه طنزنویسی و ساختن فیلم کمدی، حتی در موضوعاتی خارج از حوزه دفاع مقدس، آنهم برای مخاطب ایرانی اصلاً کار آسانی نیست و از هرکسی برنمیآید و احتمال ناکامی در آن بسیار زیاد است. از اینرو هنرمند و نویسنده، که با توجه به جمیع شرایط کنونی، فرصت کمی برای آزمون و خطا دارد، راههای هموارتر را برای حرکت در مسیر حرفهای خودش انتخاب میکند و کمتر به سمت موضوعات و قالبها و مضامین سخت و پیچیده میرود. بهویژه اینکه چند تجربه ناموفق در دهه هشتاد، پیش چشم اهالی سینما خودنمایی میکرد و چنان که محمدی مینویسد «با وجود داستانهای تکراری، کاراکترهای تیپیکال و نخنما، بازیهای دمدستی و کارگردانی رها شده، فیلمهای از این دست را حتی نمیتوان در سطح فیلمهای متوسط سینمای بدنه ارزیابی کرد، چه برسد به آثار شاخص دفاع مقدس.»
از «لیلی با من است» و سهگانه «اخراجیها» نام بردیم. اولی از مهمترین فیلمهای کارنامه کاری کمال تبریزی است و داستان مردی به اسم صادق مشکینی را روایت میکند که ناخواسته، در گذر از حوادثی که اصلاً انتظارشان را ندارد تا خط نخست نبرد جلو میرود و در یکی از درگیریها مجروح میشود. «اخراجیها» نیز از نخستین تجربیات سینمایی مسعود دهنمکی بود. او بعد از این پروژه، فیلم دیگری هم در همین دسته فیلمها ساخت که «معراجیها»(۱۳۹۲) نام گرفت و بعد به مجموعه تلویزیونی پرمخاطبی هم تبدیل شد. به جز این چند فیلم، میتوانیم به آثار دیگری مثل «پیکنیک در میدان جنگ»(۱۳۸۲)، «خانهای کنار ابرها»(۱۳۹۲) و «ضد گلوله»(۱۳۹۰) نیز اشاره کنیم که هرچند در یک سطح نیستند، اما بههرحال در فهرست آثار طنز و کمدی دفاع مقدس جای میگیرند.
آنچه در اغلب این فیلمها، طنز و کمدی را شکل میدهد، تضادی است که میان شخصیت یا شخصیتهای اصلی با محیطی که در آن قرار میگیرند بهوجود میآید. آدمهایی که – حداقل بهظاهر – به جنگ و جبهه تعلق ندارند و در دنیایی مجزا از رزمندگان دیگر سیر میکنند، اما برحسب اتفاق یا به دلایلی متفاوت با دلایل رزمندگان راهی خط مقدم میشوند و آنجا در خط مقدم اتفاقات جالبی برایشان روی میدهد. اما در آثار مکتوب دفاع مقدس، معمولاً طنز از تضاد بین روحیه جدی رزمندگان (و فرماندهان) و موقعیتهای خندهدار و ناخواسته یا از شوخیهای رایج میان رزمندگان ساخته میشود. هرچند در کتابهایی مثل «ایرج خسته است» نوشته داوود امیریان، حضور آدمی متفاوت با رزمندگان عادی در میان آنان نیز موقعیتهای طنز را رقم میزند.
نظر شما